به گزارش بولتن نیوز، همانطور که هر رسانهای دارای هنجارهای مخصوص به خود بوده و سعی میکند تا برنامههای تولیدی و قابل پخش بر روی آنتنش را مبتنی بر آن هنجارها شکل دهد، رسانهی ملی ما هم صاحب مجموعهای از ارزشها و باید-نبایدهاست. معیارهایی که قطعاً برآمده از دین اسلام، فرهنگ اسلامی-ایرانی، عرف مثبت جامعهی ایرانی و ارزشهای انقلابی آن است. در نتیجه، هر برنامهای از جمله تبلیغات بازرگانی پخش شده از آنتهای صدا و سیمای جمهوری اسلامی باید در چهارچوب این معیارها باشند.
اما آیا براساس همین خطکشی، برنامههای سیمای جمهوری اسلامی بویژه، تبلیغات بازرگانی آن مبتنی بر منابع ارزشیاش است؟ به عبارت بهتر، آیا آگهیهای تبلیغاتی که هر روزه، و هر روز صدها بار از شبکههای تلویزیون خودمان میبینیم، حدود فرهنگی و اخلاقی جامعهی ایرانی را رعایت میکند؟ به نظر میرسد چه از لحاظ شکلی و چه از لحاظ محتوایی، نقدهای جدی به این مقوله وارد است که انشالله در ادامه به توضیح آنها پرداخته و در حد این نوشته، مثالهایی نیز منباب آنها ارائه میکنیم.
اگر بخواهیم به این موضوع از لحاظ شکلی نگاه کنیم، باید بگوییم اولین و اساسیترین نقدی که بر نحوهی پخش تبلیغات بازرگانی از رسانهی ملی وارد است، به مسئلهی "میزان و دفعات تکرار" آن برمیگردد. به عبارت دیگر، با توجه به کار ویژهی خاصی که سازمان صدا و سیمای جمهوری اسلامی برعهده دارد به نظر میرسد قرار نبوده و نیست که این نهاد فرهنگی، با فرعی-اصلی کردن کارکرد و برنامههای خود، از یک رسانهی دینی-انقلابی با اهداف مشخص فرهنگی تبدیل به یک بنگاه اقتصادی شده و سعی کند تا بجای عمقبخشی به معرفت مخاطبان خود، به اعداد بودجهی سالیانه و کسب درآمدهایش بیافزاید.
اما آنچه در عمل میبینیم آن است که هرچه از عمر این سازمان فرهنگی میگذرد، زمانهای اختصاص داده به تبلیغات بازرگانی آن بیشتر شده است. به نحوی که حتی بدون یک اندازهگیری دقیق و تنها از روی درک کلی مخاطبان میتوان فهمید که اگر امسال، مثلاً یک بیستم جدول پخش شبکهی اول سیما را تبلیغات بازرگانی پر کرده، این مقدار ساعت در ده سال پیش خیلی کمتر بوده. برای مثال، کافیست به حجم تبلیغات کالاهایی چون "کِرِم حلزون"، "کفش و وسایل ورزشی تنتاک"و "موسسهی آموزشی مدرسان شریف" نگاه بیندازید تا این ذهنیت را پیش خودتان بررسی کنید آیا رسانهی ملی، یک موسسهی فرهنگیست یا یک بنگاه اقتصادی؟ که تا این حد، وقت خود را به برنامههای تبلیغی اختصاص داده است و قطعاً این زمان را، از برنامههای فرهنگیاش کم کرده است.
البته شاید در جواب این نقد، مسئلهی بودجهی هنگفت این سازمان مطرح شود. اما باید بدانیم که تأمین بودجهی این سازمان در وحلهی اول بر عهدهی دولت بوده و اگر قرار است که برای تأمین بودجه به دولت کمک شود، این کمک نباید به شکلی باشد که کارکرد سازمان تغییر کند و باید در یک حد معقول انجام شود.
طبیعتاً تأثیر فضای اقتصادزدهی رسانهی ملی بر مخاطبانش کم نخواهد بود. زیرا رسانهها حالت مربیگری دارند و میتوانند بر روی رفتار مخاطبانشان تأثیر بگذارند. حال، وقتی یک رسانه بر روی مصرفگرایی اقتصادی تمرکز دارد و بینندههایش را تشویق به خرید دائم کالا میکند، خروجیاش این است که کمکم در یک جامعهی دینی، ضریب تمرکز بر امور دنیایی بیشتر شده و در گذر زمان، تعالی مادی جای تعالی معنوی را میگیرد و حتی آنرا تبدیل به یک شوخی میکند.
یک مشکل شکلی دیگر تبلیغات بازرگانی رسانهی ملی، به زمان پخش آن برمیگردد. به عبارت دیگر، از آنجا که کارکردهای اصلی و فرعی صدا و سیما جابجا شده و حجم آگهیهای تبلیغاتی بالا رفته است، طبیعتاً زمان نمایش آنها تبدیل به برگ برندهی پخش کننده میشود و برای نمایش تبلیغ بازرگانی در یک بازهی زمانی ویژه با سطح مخاطبین بالا، مبلغ بیشتری دریافت میکند.
چون شرکتهای مختلفی وجود دارند که میخواهند در بهترین زمان پخش، تبلیغ کالایشان به روی آنتن بیاید نتیجهی کار آن میشود که بخش قابل توجهی از بهترین زمانهای پخش، به کسب درآمد رسانهی ملی اختصاص پیدا میکند و ظرفیت فرهنگی آن، فدای موضوعات اقتصادی میشود. مثلاً قبل از اخبار سراسری یا سریالهای پر مخاطب، بین پنج تا ده دقیقه آگهی بازرگانی پخش میشود و برنامههای مینیمال فرهنگی که میتوانند در این زمان پخش شوند، نادیده گرفته میشوند. و یا یک دقیقه قرآن قبل از اخبار سراسری را مقایسه کنید با چندین دقیقه آگهی تبلیغاتی، تا به درک این مطلب برسید.
به امید خدا در مطلب بعدی به نقدهای محتوایی تبلیغات بازرگانی رسانهی ملی خواهیم پرداخت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
و توصیه این و آن مطلب میگذارید.