به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس، با اتمام گمانه زنی های رسانه ها درخصوص چیدمان کابینه یازدهم و براساس اظهاراتی که از سوی نزدیکان حجت الاسلام روحانی رئیس جمهور دولت یازدهم مطرح می شود به نظر می رسد بلیت وزارت نفت برای سوار شدن در اتوبوس دولت در دستان آقای بیژن زنگنه قرار گرفته است به طوری که اکبرترکان یکی از نزدیکان حجت الاسلام روحانی اخیرا و به طور صریح اعلام کرده است که آقای زنگنه برای سمت وزارت نفت مطرح هستند و حتی محمدرضا نعمتزاده نیز که از پیشکسوتان صنعت نفت و مشاور حجت الاسلام روحانی در طول مدت انتخابات بود این موضوع را تایید کرده است.
نکته جالب توجه در این است زمانی که از آقای زنگنه پرسیدند شما به عنوان وزیر نفت قرار است در دولت یازدهم فعالیت کنید پاسخ داد که تمایلی برای حضور در وزارت نفت ندارد اما هماکنون شاهد هستیم که آقای زنگنه برای حضور در این وزارتخانه کلیدی تمایل پیدا کرده و حتی کار به جایی رسیده است که رسانه های خارجی مانند صدای آمریکا و رویترز نیز بیژن زنگنه را به عنوان وزیر نفت دولت یازدهم جمهوری اسلامی ایران می دانند و برخی از رسانه های داخلی نیز به اصطلاح برروی این اخبار موج سواری کرده و از حضور زنگنه در این وزارت خانه ابراز خوشحالی و شادمانی می کنند، گویا که منجی وزارت نفت و طرح های نیمه تمام صنعت نفت از راه رسیده و قرار است اقتصادنفتی ایران شرایط خوبی را با حضور او سپری کند.
*بیژن نامدار زنگنه کیست؟
بیژن نامدار زنگنه در سال 1331 در شهر کرمانشاه به دنیا آمد،تحصیلات ابتدایی و دوره اول متوسطه را در زادگاه خود ادامه داد و دوره دوم متوسطه را تا اخذ دیپلم در تهران به سر برد.
زنگنه در سال 1350 به دانشکده فنی دانشگاه تهران رفت و در سال 1356 با درجه فوق لیسانس مهندسی راه و ساختمان با رتبه ممتاز فارغ التحصیل و از سال 1356 به عنوان عضو هیات علمی در دانشگاه خواجه نصیرالدین طوسی مشغول به فعالیت شد. زنگنه از سال 1359تا 1361 معاونت فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را عهده دار بود، در آبان سال 1361 بنا به دعوت جهادسازندگی به عضویت شورای مرکزی این نهاد درآمد.
وی در سال 1362 به عنوان نخستین وزیر جهاد سازندگی از مجلس اول رای اعتماد گرفت و تا اواسط سال 1367 عهدهدار این مسئولیت بود. در شهریور سال 1367 به عنوان وزیر نیرو از مجلس رای اعتماد گرفت. سپس در سال 1368 با رای اعتماد مجدد مجلس در این مسئولیت ابقا و تا نیمه سال 1376 عهدهدار این مسئولیت بود .
بیژن زنگنه در سال 1376 در دوره ریاست جمهوری محمد خاتمی برای صدارت در وزارت نفت انتخاب شد و مدت 8 سال نیز عهدهدار این مسئولیت بود.
اگر چه برخی از چهرههای نفتی معتقدند در طول سال های 76 تا 84 حضور بیژن زنگنه در وزارت نفت منشا برکات و خیرات کثیری برای صنعت نفت جمهوری اسلامی ایران بوده است، بر ان شدیم در گزارشی یکی از پرونده های نفتی را که سال ها پس از حضور زنگنه در وزارت نفت در رسانه ها منتشر شد را بازخوانی کنیم.
*قرارداد مطالعاتی تغییر ساختار شرکت ملی نفت ایران
قرارداد مطالعاتی طرح جامع تغییر ساختار شرکت نفت در سال 83 و در دولت خاتمی توسط بیژن زنگنه با یک شرکت بین المللی ایتالیایی به نام «بین» عملیاتی شد به طوری که ریاست این شرکت برعهده خانم اوریت گادیش عضو ارتش و همکار سازمان ضد جاسوسی ارتش صهیونیست بود.
بنابراین اولین سوالی که به ذهن متبادر می شود، این است که چگونه طرحی تا این حدمهم که قرار است جزئی ترین اطلاعات و اسناد نفت و گاز یک کشور که بعضاً شاید اطلاعات محرمانه و سری هم در بین آنها یافت شود را در اختیار یک شرکت خارجی قرار داد، به طوری که حتی طرف مورد معامله و ماهیت شرکت طرف قرارداد نیز مورد بررسی قرار نگیرد؟
در خرداد ماه سال 89 که این خبر در خبرگزاری فارس منتشر شد در اولین قدم سعی شد تا گفت و گویی با افراد مطلع از نحوه امضای این قرارداد انجام شود، ولی کسی حاضر به پاسخگویی نشد و حتی جناب آقای زنگنه نیز حاضر به پاسخگویی در این زمینه نشد و تلفن همراه خود را زمانی که با وی تماس گرفتیم قطع و اعلام کرد به هیچ عنوان با فارس مصاحبه نمی کند.
براین اساس به ناچار برای آنکه به جزئیات بیشتری در این زمینه دست یابیم به مصاحبه مهدی عسلی رئیس وقت موسسه بین المللی مطالعات انرژی با یکی از خبرگزاری های رسمی کشور رجوع کردیم که وی در این مصاحبه جزئیات نحوه امضای قرارداد با این شرکت را بیان کرده بود.
مهدی عسلی در این مصاحبه اعلام کرده بود شرکت ملی نفت ایران دو سال پیش (یعنی درسال 82) تصمیم گرفت مطالعهای همه جانبه در مورد ارتقاء بهره وری خود و تبدیل شدن به یکی از دو شرکت ملی نفت بزرگ در سطح جهان انجام دهد، بنابراین موسسه بین المللی مطالعات انرژی ایمیل هایی به 40 شرکت ایرانی و خارجی مشهور فرستاد و نظرات آن ها را در مورد اصلاحات نظامند و ارتقاء بهره وری در درون شرکت ملی نفت ایران جویا شد.
وی گفته بود، بعد از طی رویه های لازم 13 شرکت نهایتا طرح های کامل خود در مورد راه های انجام اصلاحات در درون شرکت ملی نفت ایران در یک دوره زمانی مشخص را به این موسسه ارسال کردند و مجموعه طرح های ارائه شده توسط 13 شرکت مورد اشاره بر پایه برنامه های کمی گروهی از متخصصان شامل اساتید دانشگاهی و کارشناسان مجرب در شرکت ملی نفت ایران و موسسه بین المللی مطالعات انرژی مورد بررسی قرار گرفت.
به گفته عسلی، در ادامه پنج شرکت در میان این 13 شرکت از ایتالیا، کانادا، انگلیس و اتریش که بیشترین نمره را بدست آورده بودند انتخاب شدند و کمیته راهبری سه شرکت نخست در راس این فهرست را برگزید. از سه شرکت مزبور خواسته شد طرح های مالی خود را ارائه کنند و نهایتا شرکت «بین اند کمپانی» از ایتالیا به عنوان برنده اجرای پروژه اصلاحات ساختاری در شرکت ملی نفت ایران انتخاب شد.
وی گفته بود براین اساس یک قرارداد 2.3 میلیون دلاری در طی شش ماه از سپتامبر 2004 تا فوریه 2005 بر پایه برنامه تعیین شده و تحت نظارت هیئت مدیره شرکت ملی نفت ایران اجرا شد و بیش از 160 تکنسین در این پروژه دخیل بودند.
نکته ابهامآمیز در مصاحبه عسلی این است که آیا شرکت ملی نفت جدای از مسائل فنی و تجربیات تخصصی شرکتهای متقاضی اجرای قرارداد، تحقیقی درباره ماهیت این شرکتها کرده است تا اطلاعات و اسناد کشوری که دومین ذخایر نفت و گاز دنیا را دارد، بدون حساب و کتاب در اختیار بیگانگان قرار نگیرد و نخواهند از آن سوء استفاده کنند؟
*جزئیات قرارداد وزارت نفت دوره زنگنه با شرکت بین ایتالیا
بر اساس این قرارداد که سال 83 در دولت خاتمی و در دوره وزارت نفت بیژن زنگنه با یک شرکت ایتالیایی به نام «بین» امضا شده بود، قرار شد این شرکت با انجام مطالعات همه جانبه ای طرح جامع ارتقاء ساختارشرکت ملی نفت را بنویسد و اجرا کند.
این شرکت طی شش ماه ازمهر 83 تا فروردین 84 فاز اول این قرارداد را که جمع آوری جزئیات اطلاعات ساختاری و تشکیلاتی بخش نفت و گاز کشور است از شیوه های مختلف از جمله جمع آوری اسناد و مدارک و مصاحبه با بخش قابل توجهی از مسئولین ارشد وزارت نفت و شرکتهای زیر مجموعه به انجام رساند که در نهایت شرکت ایتالیایی «بین» پس از جمع آوری همه اطلاعات نفت و گاز کشور و ارائه طرح ضعیف خود که مسئولان وزارت نفت در آن دوره نیز تایید می کنند، اعلام کرد به دلیل اینکه ایران تحریم است، قادر به ادامه همکاری با ایران نیست و به همین دلیل فاز دوم این طرح با مبلغی بسیار کمتر، به یک شرکت داخلی که زیر مجموعه دانشگاه شهید بهشتی است واگذار شد.
بر اساس اطلاعات اولیه ای که خبرنگار فارس در آن زمان کسب کرده بود شرکت «بین» ایتالیا یک شرکت تحقیقاتی و مطالعاتی است که در سال 1973 تاسیس و در بیش از 43 نقطه از جهان دارای دفاترتجاری و اداری است. دفتراصلی و مقرمدیریت شرکت bain نیز در کشورآمریکا و درایالت boston قراردارد. بر اساس اسناد و مدارک موجود، رئیس شرکت بین ایتالیا خانمی است به نام اوریت گادیش که از صهیونیستهای متولد اسرائیل و عضو ارتش اسرائیل است و پدر وی نیز از نظامیان رده بالای رژیم صهیونیستی بوده است.
*فعالیتهای اوریت گادیش از زبان خودش
اوریت گادیش رئیس صهیونیستی شرکت بین ایتالیا که سال 83 قرارداد مطالعات نفتی با وزارت نفت دولت خاتمی را امضا کرد، از فعالیت خود در سازمان ضد جاسوسی ارتش رژیم صهیونیستی و اتاق جنگ در کنار نفر دوم ارتش این رژیم میگوید.
گادیش در سال 1997و بعد از فارغ التحصیلی از مدرسه تجاری هاروارد به شرکت بین پیوست. وی قبل از ورود به شرکت ( bain ) در دانشگاه عبری و موسسه مدیریت بیت المقدس تدریس می کرد و در ارتش رژیم صهیونیستی و در واحد برگزیده ضد جاسوسی این ارتش مشغول بوده است.
گادیش که در دفتر مرکزی ایالت بوستون آمریکا مستقر است، درباره خودش این چنین می گوید: من دراسرائیل متولد و در همان جا بزرگ شدم. پدرم متولد برلین و مادرم نیز در کیف متولد شد.آنها در نتیجه جنگ جهانی دوم به اسرائیل آمدند. زمانی که من متولد شدم پدرم در ارتش اسرائیل بود. او عقیده داشت که ارتش باید از نو سازماندهی شود و بنابراین به مدرسه تجاری رفت و در این حال همچنان در ارتش بود و آن را از نو سازماندهی کرد..
وی در ادامه تصریح می کند: من مثل هر فرد دیگر به ارتش رفتم و برای فرد دوم ارتش، بعد از رئیس ستاد ارتش، کار کردم. آن جا مکان جالبی بود زیرا همه چیز از طریق آن هماهنگ می شد. من در اتاق جنگ بودم که فضای کاملا محدودی است. بعد از تمام شدن دوره خدمت در ارتش اسرائیل در رشته روانشناسی از دانشگاه عبری فارغ التحصیل شدم و سپس در مدرسه تجاری هاروارد در آمریکا ادامه تحصیل دادم . بعد از فراغت از تحصیل نیزدر موسسه ( bain ) مشغول به کار شدم. به هرترتیب درشرکت ( bain ) ماندگارشدم تا این که به ریاست این شرکت درآمدم.
گادیش در بیان ویژگیهای خود تاکید میکند: «من علاقه بسیاری به اسرائیل دارم به همین دلیل سعی کردم شرکت هایی را در این راستا ایجاد کنم.»
اوریت گادیش همچنین به عنوان رئیس شرکت ( bain ) یکی از چهره های مشهور در بخش مشاوره استراتژی در جهان است به طوری که در یک تحقیق به عمل آمده در سال 2007 به عنوان یکی از 100 زن قدرتمند جهان معرفی شد.
واکنش نمایندگان مجلس و رسانه ها نسبت به انتشار این گزارش
پس از انتشار این گزارش در سال 89 برخی از نمایندگان مجلس در کمیسیون برنامه و بودجه و همچنین کمیسیون انرژی اعلام کردند کارگروه های ویژه ای در خصوص بررسی این پرونده تشکیل شده است.
از طرفی موضوع به همین جا ختم نشد بلکه برخی از رسانه های اصلاحطلب بدون توجه به زمان وقوع این قرارداد خواستند از آب گل آلود ماهی گیری کنند به همین دلیل به دنبال این بودند که امضای این قرار داد و در اختیار قرار دادن اطلاعات نفتی به شرکت صهیونیستی «بین» را به دولت نهم نسبت دهند که پس از اعلام جزئیات در سکوت مطلق به فرو رفتند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همان طور که پیش بینی می شد روحانی بازگشت به گذشته است.
وبرای چه انتخابات انجام میشود
از آنجا كه آقاي مهندس زنگنه قبلا هشت سال وزير نفت بودهاند و در آن دوره نقدهاي فراواني در مورد عملكرد ايشان مطرح بوده است، خوب است قبل از نشستن بر پشت میز وزارت، برای اعتمادسازی و شفافسازي به سئوالهای زیر پاسخ بدهند:
1- آيا در دوره وزارت نفت ايشان اخلاق جائي داشته است.اينكه كوچكترين نقدي را سركوب كنند و صراحتا تلاش كنند كه نقاد را يا تطميع كنند و يا سركوب كنند، با اخلاق مطابق بوده؟ يا اينكه با اطلاع غلط همه را به اشتباه بيندازند كه كار خود را پيش ببرند و خود را مديري موفق جلوه بدهند؛ اخلاقي است؟
2- آيا آقاي زنگنه عملكرد موفقي داشتهاند؟ آيا ارزيابي كارشناسانهاي از عملكرد ايشان در نفت شده است؟ كدام داوري مستقل بين ايشان و دهها نقد جدي به عملكرد ايشان شده است؟ آيا گزارشي وجود دارد؟
3- منطق شرکتسازیهای آقای زنگنه که صنعت نفت را متلاشی کرد و بیش از دویست شرکت تاسیس کردند، چه بود؟ خوب است آقای زنگنه این منطق را ارائه دهند. آیا مطالعهای صورت گرفته است که این شرکتسازیها که هزینههای صنعت نفت را چند برابر کرد، متناسبا بهرهوری صنعتنفت را افزایش داد یا کاهش داد؟ آیا بررسی شده است که اگر این تجدید ساختار و شرکت سازیها درست بود، چرا آقای زنگنه خودش هم در اداره صنعت نفت گیر کرد و مشكل پيدا كرد و شرکت "بین" را برای بررسی ساختار آورد؟ آیا گزارشات همان شرکت "بین" که خودشان آوردند را هیچ نهاد مستقلی بررسی کرده است که غلط بودن اقدامات زنگنه از لابلاي همان گزراش آشکار شود؟
4- ماجرای رشوهخواهی از شرکت استاتاویل نروژ چه بود که در نروژ (که مسلمان هم نیستند) منجر به عزل آقای "اولاف فیل" مدیرعامل آن شرکت شد (مدیری که در سال قبل از آن مدیر نمونه شده بود)؟ آقای زنگنه چه توضیحی دارند؟ ماجرای مشابه رشوهخواهی از شرکت توتال چه بود که اقای "دومارژری" مدیرعامل توتال بابت آن استیضاح و استنطاق شد؟ آقای زنگنه اعلام کنند که منبعد مواضعشان در مورد اینگونه فسادها چه خواهد بود؟
5- چرا مدیر فاسدی که کارنامه فسادش در شرکت هواپیمائی هما روشن بود را به شرکت نفت و گاز پارس آوردند و مدیر حقوقی آن شرکت شد و در دادگاه پرونده اورینتالکیش، اعتراف کرد که در ضمن کارفرما بودن، مشاور پیمانکار(اورینتالکیش) هم بوده است! و تنها یک میلیون دلار وجه نقد از خانه این فرد درآمد، غیر از پولهائی که به حساب خانمش در امارات ریخته بودند. موضع آقای زنگنه در مورد این پرونده چیست؟ شاید آقای زنگنه در این مورد خود را مبرا بدانند اما نکته مهمتری که در دادگاه افشا شد این بود که در پروژهها و مناقصههای نفت حدود سی درصد به اصطلاح آب وجود دارد یعنی بالاتر از و هزینههای واقعی است. توضیح آقای زنگنه در این مورد چیست؟ مدیر حقوقی و قراردادهای نفت و گاز پارس که در عین حال مشاور طرف قرارداد خود یعنی اورینتالکیش هم بود! در دادگاه اعتراف کرد به اینکه اورینتالکیش برای مناقصه حفاری بعضی از فازهای پارسجنوبی، قیمت را (با احتساب سود و ریسک و همه چیز که علیالقاعده پیمانکار به حساب میآورد) روی عددي بسته بودند ولی قبل از ارسال پاكت مناقصه از من مشورت خواستند و من به ایشان توصیه کردم که بالا ببرند و حدود سي درصد بالابردند و برنده هم شدند. براوردها در مناقصات چگونه بوده است كه يك شركت بتواند با سي درصد بالاتر از هزينه واقعي برنده بشود. آقای زنگنه چه توضیحی در مورد مسائل مهم این دادگاه که متن آن قابل دسترس است، دارند؟ و اگر سلامت و دقت وجود داشت آیا با همان منابعی که در دوره ایشان َصرف شد فازهای بسیار بیشتری جلو نمیرفت؟ جناب زنگنه براي اصلاح اين سيستم برآورد و برگزاري مناقصات چه برنامهاي دارند؟
6- ماجرای تصمیم غلط خطلوله پانصد کیلومتری انتقال گازترش فازهای 6 و 7 و 8 پارسجنوبی برای انتقال به میدان نفتی آغاجاری چه بود که کارشناسان متعددی آنرا غلط و خطرناک (از نظر ایمنی و زیستمحیطی میدانستند) و گفتند و نوشتند و نوجهي نشد، نتیجه چه شد؟ آیا بررسی در این مورد شده است؟ از خطلوله پرهزينه گازترش چه استفادهاي ميشود سرنوشت كمپرسورهاي پرهزينه تزريق گازترش به ميدان آغاجاري چه شده است؟ نهايتا چقدر گاز تزريق شد؟ با اینگونه تصمیمات غیر کارشناسی و غلط چه خساراتی به منابع مالی کشور و صنعت نفت وارد شده است؟ وضعیت سه فاز مذکور از پارسجنوبی چیست؟ آیا جناب زنگنه این نوع تصمیمگیری را ادامه خواهند داد؟ چند مورد از اين تصميمگيريهاي خسارت بار را ميتوان برشمرد؟
7- آقای زنگنه بر اساس کدام گزارش کارشناسی و مطالعه، یک شبه تصمیم گرفتند که سوخت گازمایع برای اتومبیلها را متوقف کنند و آثار و تبعات آن چه بوده است؟ گزارش كارشناسي پایه این تصمیم یک شبه را ارائه دهند. مشکلی نیست؟
8- آقای زنگنه بر پایه چه گزارشی تصمیم گرفتند که ناگهان سوخت همه نیروگاهها را که بر اساس نفتکوره طراحی شده بودند را به گاز تبدیل کنند و در واقع معنای این تصمیم این بود که گازطبیعی که میتواند کاربردهای مختلفی داشته باشد جایگزین کمارزش ترین فرآورده که مازاد داریم و صادراتی بود، بشود. آیا هدف این بود که منافع ملی تحقق یابد و بر مبنای یک برنامه جامع انرژی اين تصميم اتخاذ شده بود یا برای دسترسی به ارز ناشی از صادرات نفتکوره که در اختیار صنعتنفت قرار میگرفت و می شد خاصه خرجی کرد؟. اين در حالي بود كه پالايشگاههاي قديمي ايران نيز براساس توليد نفت كوره بالا براي نيروگاهها طراحي شده بودند. آيا بهتر نبود كه قبل از اين اقدام يا حداقل همزمان فرايندهاي پالايشگاهي اصلاح شوند. مشکلی نیست؛ آقای زنگنه مطالعه پشتیبان این تصمیم را ارائه دهند.
9- آقای زنگنه دائما دم از ضریب بازیافت میادین نفتی و اهمیت افزایش آن در صیانت از تولید نفت میزدند و حرف حق و درستی هم هست، اما همه میدانند که اولین گام آن در ایران، تزریق گاز کافی به میادین نفتی است، برنامههای پنجساله زمان ایشان در مورد تزریق گاز نیز روشن است؟ سازمانهای نظارتی گزارش دهند که چه میزان از این برنامه محقق شده است؟ سازمان نظارتی هم نمیخواهد، در گزارشات منتشره خود نفت هم منعکس است؟ آقای زنگنه چه توضیحی دارند؟ آیا این تفاوت حرف و عمل ایشان را نشان نمیدهد؟
10- در راستاي همان مسئله ضريب بازيافت و مديريت مخزن جناب زنگنه و همكارانشان نسبت به تربيت نيروي انساني تصميمگيري و اقدام كردند، خدا خيرشان بدهد. اما اقدام چه بود؟ ليسانسهاي نخبه را گرفتند به دانشگاههائي در انگلستان و كانادا فرستادند و هماهنگ كردند كه بعد از اخذ فوقليسانس در شركتهاي نفتي دوره ببينند و برگردند. از ابتدا قابل پيشبيني بود كه اين سيستم پرهزينه در واقع نيرو براي شركتهاي نفتي خارجي تربيت كردن است نه براي ايران. همكاران آقاي زنگنه قبول داشتند كه ريزش دارد و ميگفتند ضريب سه در نظر گرفتهايم يعني كشور بسيار ثروتمند ايران! سه برابر هزينه ميكند كه يك سوم برگردند! البته عده زيادي دائما براي سركشي مي رفتند و ميآمدند و بعضي از دوستان هم كه در خارج اقامت داشتند سرپرست اين دانشجويان شدند كه از اينجا هم درآمدي داشته باشند. اما از اين چاه كه براي خيليها نان داشت آيا آبي هم درآمد؟ امروز جناب زنگنه چند درصد از آن افراد اعزامي را ميتوانند در صنعت نفت نشان دهند. آيا راههاي كم هزينهتري و ثمربخشتري وجود نداشت؟ آيا جناب زنگنه بازهم اينگونه تصميم خواهند گرفت؟
11- در زمان آقای زنگنه که مشکلات تحریم هم حاد نبود و شرکتهای خارجی هم میآمدند، برای جمع آوری دهها میلیون مترمکعب گاز سوزانده چه اقداماتی شد؟ آیا این اقدامات مطابق برنامه بود. در پایان وزارت ایشان حدود سی و چند میلیون متر مکعب گاز غنی میسوخت (بیش از یک فاز پارس جنوبی) و هنوز هم میسوزد.
12- آقای زنگنه با چه انگیزهای مدیر انرژی سازمان مدیریت و برنامهریزی که باید موضع نظارتی مستقل بر صنعت نفت و پروژههای آن داشته باشد را مشاور و و عضو بعضي از هيئتمديرهها و مواجب بگیر وزارت نفت کرده بودند. آیا این کار از نظر قانونی و عرفی درست بوده است؟ نیتشان چه بوده توضیح دهند.
13- چه شد که آقای زنگنه در حالی که قبلا طرح جامع بیست ساله گاز کشور توسط مرکز بینالمللی مطالعات انرژیِ شرکت نفت، انجام شده بود، مطالعه مشابه را به کنسرسیومی متشکل از 9 شرکت خارجی دادند؟ چه بود که همة آن 9 شرکت داوطلب بودند که این مطالعه را رایگان انجام دهند و آقای زنگنه همه را کنسرسیوم کردند كه با هم شريكي انجام دهند. با توجه به اینکه برای اینکار تمام برنامههای مصرف و تقاضا و اطلاعات آن و تمام اطلاعات تولید اعم از گاز و نفت(باتوجه به گازهای همراه نفت) و آینده آن و كل اطلاعات ميادين نفت و گاز و غيرو باید در اختیار این شرکتها قرار میگرفت، انگیزه این شرکتها روشن است. اما آقای زنگنه توضیح دهند که آيا حتی نتایج آن مطالعه را مورد توجه قرار دادند؟ آیا نتایج آن مطالعه سیاستها و تصمیمات گازي ایشان را توجیه میکند؟ آیا دلیل خشنودی شرکتهای نفتی و سطح بیناللملی از بازگشت ایشان همین چیزها نیست؟
14- جناب زنگنه در اواخر وزارتشان از شرکت بیپی خواستند ذخائر واقعی قابل بازیافت باقیمانده نفت ایران را مطالعه کند. نتایج آن مطالعه چه بود؟ و کجاست؟ آیا نتایج آن با اعدادی که مرتبا آقای زنگنه در مودر ذخائر نفتی اعلام ميكردند و افزایش میدادند، یکی بود؟
15- چرا در زمان ايشان هیچکدام از حوزههاي نفتي مشترك ما در خليجفارس توسعه و افزايش توليد پيدا نكرد و بجاي آن مثلا ميادين سروش و نوروز و درود كه مستقل بودند توسعه پيدا كرد كه نفت سنگين و پر سولفور سروشو نوروز روي دست صنعتنفت ماند و آقای زنگنه برای اینکه با توقف تولید آن زیر سئوال نرود نفت سروش و نوروز را به پالایشگاه بندرعباس تحمیل کرد که کلی صدمه به پالایشگاه وارد شد. آيا اينها بررسي شده است. آيا اين مصداق برنامهريزي و اقدام درست است؟
16- آن مقدار از فعالیت و تلاش آقای زنگنه در پارسجنوبی را که داشتهاند قدردان هستیم اما غیر از پارسجنوبی کدام میدان مشترک دیگر در زمان ایشان توسعه پیدا کرد؟ و اما اگر آقاي زنگنه توان صنعتنفت را در طرحها و برنامههای غلط و غير اولويتدار خرج و مستهلک نكرده بود الان بايد حوزه مهم و مشترك پارسجنوبي در چه وضعيت توليدي بود و الان چه هست؟
17- آيا قرارداد فروش گاز بدتر از قرارداد كرسنت در جهان يافت ميشود؟ كه گاز را براي بلندمدت به قيمت ثابت بفروشند؟ همه قراردادهاي گازي دنيا در فرمول قيمتگذاري خود یک جزء متغير دارد كه به قيمت نفتخام يا يكي از فرآوردههاي نفتي وصل است و به تبع افزايش قيمت نفتخام افزايش مييابد. آقاي ميرمعزي (مدیرعامل شرکت نفت در زمان آقای زنگنه)، بعدها در توجيه قرار داد كرسنت گفته بود كه اگر قيمت جهاني نفت افزايش نمييافت قرارداد كرسنت مشكل پيدا نميكرد؛ عجبا با توضيحي كه داده شد آيا اين مصداق عذر بدتر از گناه نيست؟ آیا در یک قرارداد پانزده، بیست ساله نباید آینده پیشبینی میشد؟ و البته اگر قرارداد طبق عرف قراردادهای متداول گازی (که اشاره شد) میبود همه چیز حل بود. آيا ايشان و تيمشان قراردادهاي گازي را نميشناختند يا مسائل ديگري در كار بوده است؟
18- آيا آقاي زنگنه هرگز پاسخي حتي به يكي از آيتمهاي نقدي و بررسي عملكرد ايشان كه در سال 1379 با امضاء يكصد استاد دانشگاه به برنامهها و عملکرد ایشان شد داده اند؟ قطعا با گردش در سایتها و روزنامهها آن متن هنوز در دسترس است. جناب ايشان از اين پس چه احترامي براي نامه يكصد استاد دانشگاه قائل خواهند بود؟
19- هزاران دلاري كه آقاي زنگنه براي هزينه تحصيل آقاي عباس آخوندي در انگلستان پرداختند چه توجيه و مجوزي داشته است؟ پولهائي كه براي جلب نظر بسياري از سیاسیون و نمايندگان مجلس دادند كه قطعا اسناد آن وجود دارد چه توجيه و مجوزي داشته است؟
20- در قراردادهای بیعمتقابل که در واقع قرداد خدمات است این خطر وجود دارد که شرکت خارجی طرح توسعهای را ارائه بدهد که کار زیادی برایش درست شود و پولش را بگیرد و برود ولی بعدا آن طرح تولید تحقق پیدا نکند و کشور زیان کند. با این وصف چطور آقای مهندس زنگنه برای توسعه میدان نفتی دارخوین از شرکت ایتالیائی انی پیشنهاد و طرح گرفتند و با او قرارداد بستند در حالیکه در آن زمان حتی مطالعات اکتشافی این میدان تکمیل نشده بود (و گزارش مطالعات اکتشافی میدان ماهها بعد از قرارداد تکمیل شد)؟ آیا این روال درستی بوده است؟ علاوهبر این آقای زنگنه باید توضیح بدهند که اگر یک شرکت بزرگ خارجی مانند انی حاضر به سرمایهگذاری در ایران بود چرا او را به یک میدان مشترک نفتی نبردند. پروسيژر مورد نظر آقاي زنگنه براي توسعه يك ميدان نفتي چيست؟ چه مراحلي بايد طي شود؟ اولويتها چگونه بايد تعيين شود؟
مشکلی نیست؛ آقای زنگنه توضیح بدهند که نقشه راهشان برای توسعه میادین نفتی و گازی کشور چه بوده و با چه دلایلی میادینی مثل سروش و نوروز و دارخوین در اولویت قرار گرفتند و مثلا لایه نفتی پارسجنوبی یا دیگر میادین نفتی مشترک در خلیجفارس یا فازهای بیشتری از لایه گازی پارسجنوبی در اولویت قرار نگرفت.
21- طرح خط اتیلن غرب و مجتمعهای پتروشیمی که در مسیر آن باید ساخته شود، یک طرح چند ده میلیارددلاری است، عقل و درایت و برنامهریزی و منافع ملی، ایجاب میکند که برای چنین طرحی مطالعات سنگینی انجام شده باشد و حتي همايشهائي براي ارزيابي آن برگزار شود. آقای زنگنه آدرس بدهند که اسناد مطالعاتی و پشتیبان چنین طرحی کجاست؟ ممکن است بگویند این از سازمان مدیریت و برنامهریزی ابلاغ شده بوده است.آیا سازمان مدیریت بدون نظر نفت اینرا مطالعه کرده بوده؟ آیا نفت روی این نظر نداشته و نداده بوده؟ آیا نفت اسناد پشتیبان را دریافت ننموده بوده است؟ آقای زنگنه ضمن آدرس دادن به اسناد پشتیبان این طرح، به مجلس توضیح بدهند که برای اجرای چنین طرحهای عظیمی چه مطالعات و اسنادی را لازم میدانند و بر چه مبانیای تصمیم خواهند گرفت؟
22- طرح صادرات گاز به هند و پاکستان از ابتدا مخالفین زیادی داشت چه از جهت در دسترس نبودن گاز لازم در حالیکه تزریق به میادین نفتی هرگز طبق برنامه و حتی ثلث برنامه عمل نشده است، و چه از نظر بازار و مقصد که از ابتدا مشخص بود که هندیها بازیگری میکنند و جدی نیستند و چه از نظر مذاکرات در مورد قیمت که آقای دکتر نژاد حسینیان و دیگران بارها هشدار دادند. اما آقای زنگنه به همه این مسائل بیتوجه بودند امروز با گذشت سالها مسائل آشکار شده است. هندیها کنار کشیدهاند و ما را بازی دادند و از امریکا امتیاز گرفتند، پاکستان که از نظر حجم بازار و وضعیت انرژی مقصد اصلی نبود بلکه میزان برداشتش میتوانست اقتصاد طرح را بهتر کند به مقصد اصلی تبدیل شده و اخیرا هم اعلام کرده که خود ایران بیاید بخش خطلوله داخل پاکستان را سرمایهگزاری و اجرا کند و از همکنون تکلیف بعدش هم معلوم است که به فرض دریافت گاز پول خواهد داد یا نه. امروز بعد از این فراز و نشیبها موضع آقای زنگنه در این مورد چیست؟ آیا هنوز معتقد هستند درست عمل کردهاند. از این به بعد در این موارد چگونه عمل خواهند کرد؟
23- جناب زنگنه در سال 81 در حالی که در آن زمان کل بازار LNG جهان 110 میلیون تن و در شرایط اشباع بود از شورای اقتصاد درخواست مجوز سرمایهگزاری 40 میلیون تن LNG را نمودند، بدون اینکه مطالعات بازار انجام شده باشد و مسائل فنی آن مثل خرید دانش فنی بررسی شده باشد و اقتصاد آن و وجود گاز آن بررسی شده باشد و چهار پروژه LNG تعریف کردند که کلی هزینه تراشید و امروز تنها نامی از یک پروژه باقی است که به هیچ کجا هم نرسیده، اما یک مرکز هزینه بزرگ برای صنعت نفت بوده است. آقای زنگنه توضیح دهند که از 81 تا پایان وزارتشان در 84 ، کارنامهشان در این مورد چه بود و بعد چه شد؟ آیا منبعد نیز همین سیستم تصمیمگیری و ایجاد تعهد و هزینه برای کشور را ادامه خواهند داد؟ از این پس نظام تصمیمگیری ایشان برای رسیدن به چنین طرحها و تصمیماتی چه خواهد بود؟
24- جناب زنگنه با چه انگيزهاي دائما با پيشرفت يك مرحله جديد اكتشافي در يك ميدان نفتي(مثل حفر يك چاه اكتشافي جديد) آن را بعنوان يك اكتشاف كاملا جديد اعلام ميكردند و گاهي حتي اسامي را براي اين منظور عوض ميكردند؟ ميدان "نيركبير" به آزادگان تغيير نام داده شد (كه البته اصل تغيير نام ايرادي ندارد) اما بعنوان يك كشف جديد اعلام شد و اين روند به جائي رسيد كه حتي در مقطعي ميدان نفت سنگين كوهموند كه قبل از قرارداد دارسي كشف شده است نيز به عنوان كشف جديد اعلام شد! تا جائي كه صداي بعضي از نمايندگان مجلس هم درآمد. و متاسفانه اين سنت در دورههاي بعدي هم براي اينكه از دوره ايشان كم نياورند ادامه يافت. جناب زنگنه نيتشان را اعلام كنند.
اینها بخشی از دهها سئوالی است که اگر حافظه تاریخی کارشناسان و مطبوعات فعال شود، مطرح خواهد بود. آیا اینکه دولت نهم و دهم با متزلزل كردن مديريت صنعتنفت و گماردن افراد ناشايسته ، صنعتنفت را به پائینترین و بدترین وضعیت کشاندند که در آن شکی نیست، به معنای موفقیت و عملکرد خوب جناب زنگنه است؟ اگر چنین منطقی درست است چرا همین آقای رستم قاسمی سرجايشان نمانند، همه شاهد هستند عملکردی در تاریخ صنعت نفت بدتر از دوران آقاي میرکاظمی وجود نداشته است.
کسانی که از آقای زنگنه حمایت میکنند و ایشان را در اجرا قوی میدانند حداقل به آقای احمدینژاد انتقاد نکنند چراکه احمدینژاد هم خیلی دوندگی و کار میکرد اما در جهت ضایع کردن منابع کشور و کسی که کار خوب و عقلانی و با مطالعه انجام نمیدهد اتفاقا هرچه توان اجرائیاش کمتر باشد بهتر است کار بد را خوب انجام دادن بهتر است یا ناقص انجام دادن؟ آیا اگر کسی کارهای بد و زیانبار و بدون مطالعه را خوب انجام داد بايد تمجيد شود؟
اميد است جناب آقاي زنگنه كه البته توانائيها و جنبههاي مثبتي هم دارند، با پاسخ شفاف و صادقانه به اين سئوالات ثابت كنند كه تصميم دارند انشاءالله در اين دور جديد، خودرايي و بيبرنامگي و بيمطالعه عملكردن و بيتفاوتي نسبت به فساد و حيف و ميل دارائيهاي ملي را كنار بگذارند و با اصلاح نظام تصميمگيري و برنامهريزي كارهاي خوب را خوب انجام دهند.