درمیان فدیه ها ناگاه چشمان رسول خدا به گردنبند همسر باوفا و گرامیش، خدیجه افتاد که در مراسم ازدواج دخترش زینب با ابوالعاص، به وی هدیه داده بود.
به گزارش بولتن نیوز به نقل ازسرّنیوز:
هفدهم ماه رمضان سالروز جنگ بدر، اولین رویارویی و پیروزی مسلمانان با
مشکرینی است که سیزده سال از هیچ تحقیر و آزاری علیه مسلمانان فروگذار
نکرده بودند.
نبرد پایان یافته بود و مسلمانان در اولین رویارویی خود با مشرکین به فتحی
بزرگ دست یافته بودند. هفتاد و چهار اسیر مشرکین قریش به همراه سپاه ظفرمند
اسلام به مدینه وارد شدند. مسلمانان سیزده سال رنج و شکنجه و عذاب و تحقیر
مشرکین را به یاد می آوردند. عده ای چون سعد بن معاذ و عمر بن خطاب در پی
قتل تمامی اسرا بودند ولی عده ای معتقد بودند تا برای تقویت مالی مسلمین در
برابر مشرکین اسرا با اخذ فدیه آزاد شوند.
صحابه بی پروا از پیامبر بر سر تصمیم در مورد اسرا با یکدیگر جدل میکردند و
رسول خدا با متانت و صبر حتی افراطی ترین و گستاخانه ترین آرا و نظرات را
می شنید. پیامبر بر آن بود تا در مواردی که فرمان صریح الهی وجود ندارد
صحابه را به سوی مشورت و تدبیر سوق دهد. پیامبر برای نجات و هدایت بشر
مبعوث شده بود نه قتل و نابودی، این بود که پرداخت فدیه و آزادی اسرا مورد
تایید پیامبر واقع شد.
در ستاندن فدیه از اسرای مشرکین توانایی مالی آنها نیز مورد توجه بود از
این رو عباس عموی پیامبر که در جمع اسرای قریش بود به پرداخت صد اوقیه
محکوم شد. پیامبر از عباس خواست تا علاوه بر خود فدیه برادرزادگانش عقیل و
نوفل را نیز بپردازد تا آزاد شود. پس از اعلام تصمیم برای دریافت فدیه در
قبال آزادی اسرا، خانواده مکیان فدیه اسرای خود را به همراه نماینده ای به
سوی رسول خدا (ص) روانه کردند.
درمیان فدیه ها ناگاه چشمان رسول خدا به گردنبند همسر باوفا و گرامیش،
خدیجه افتاد که در مراسم ازدواج دخترش زینب با ابوالعاص، به وی هدیه داده
بود. زینب یادگار مادرش و تنها دست مایه ارزشمند خود را برای آزادی همسرش
نزد مسلمانان فرستاده بود. در آن ایام پیامبر(ص) سوگوار درگذشت دختر دیگرش
یعنی رقیه، همسر عثمان بود و در آن شرایط درک غم و اندوه دخترش زینب، رنج
او را مضاعف می کرد.
زینب در عقد شوهر مشرک خود ناگزیر امکان مهاجرت به همراه پدر به مدینه را
نیافته بود و اینک تنها یادگار که خاطرات شیرین مادرش خدیجه را برای او
زنده می کرد برای آزادی شوهرش به مدینه فرستاده بود. پیامبر خود نیز توان
مالی مناسب برای آزادی دامادش را نداشت، از طرفی فدیه ابوالعاص ثروت تمامی
مسلمانان بود و پیامبر خود را مجاز نمیدانست تا فدیه دامادش را که سهم بیت
المال مسلمین بود به دخترش ببخشد. بنابراین پیامبر در جمع مسلمین از آنان
خواست تا اگر همگی تمایل دارند ابوالعاص را بدون فدیه رها کنند. مسلمانان
نیز بی تردید در اجابت درخواست رسول خدا تردید نکردند. پیامبر(ص) پس از
آزادی ابوالعاص از وی خواست تا به زینب اجازه مهاجرت دهد و ابوالعاص نیز
چنین کرد.
برگرفته از کتاب عصرنبوت دکتر زرگری نژاد
منابع:
سیره ابن هشام، چ 2، ص 644،645،646،653
المغازی، ج 1، ص 105
مجمع البیان، ج 4، ص 558.560
الطبقات الکبری، ج 2، ص 26
« اللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ »
« اللّهُمَّ صَلِّ عَلَي مُحَمَّدْ وَ آلِ مُحَمَّدْ وَ عَجِّلْ فَرَجَهُمْ »