به گزارش بولتن نیوز، نوریزاد از همان اولش هم نشان داد که توانایی آوینی شدن ندارد. چون هرچقدر آثار آوینی هنر جذب کردن داشت و انقلابی یا غیرانقلابی را پای تلویزیون میخکوب میکرد، آثار نوریزاد بد ساخت و کلیشهای و شعاری بود تا جایی که آن زمان که بچه حزباللهی مینمود، بچه حزباللهیها هم با آن آثار ارتباط برقرار نمیکردند.
مثلاً سریال وی بر مبنای شاهنامه و داستان رستم و سهراب را یادتان میآید؟ اگر اشتباه نکنم از شبکهی دوم سیما پخش میشد. چقدر قسمت اولش مشتاق بودیم که یک اثر فاخر میبینیم. اما هنوز سریال به نیمه نرسیده بود که خورد توی ذوقمان. و یا فیلم شاهزادهی ایرانی که سال 84 جایزهی بهترین فیلم اقتباسی را گرفت! – چون اصلا فیلم اقتباسی دیگری وجود نداشت – همان داستان تکراری محتوای خشک و نپخته و روایتگری خسته کننده و نابلدانه.
هرچند ما خیلی این جمله را شنیدیم ولی هنرمندان این اصل را خوب درک میکنند: آنچه از دل برآید بر دل نشیند. هرچقدر آوینی از روی دلش کار میکرد و قلوب مخاطبان را تسخیر میکرد، نوریزاد بودجههای ردیفدار رسانهی ملی را نشانه میرفت و البته، بد دلی بینندگان را. بخاطر همین است که هیچوقت نتوانست آوینی بشود. هرچند خودآوینی پنداریهایش که هنوز ادامه دارد، سر جایش باقی بود.
اما شاید یکی از بهترین جاهایی که میشود تفاوت بین اصل آوینی با بدلهای نچسب آوینی را درک کرد، در مقایسهی نامهی آقاسید مرتضی به رهبر انقلاب باشد با نامههایی که نوریزاد مینویسد. مثلاً همین آخرین نامهی نوریزاد را در برابر مرقومهی آوینی بگذارید تا تفاوتها خودش را نشان بدهد. آقا سیدمرتضی در بخشی از نامهاش مینویسد:
«ما با حضرتعالی بهعنوان وصیّ امام امت(ره) و نایب امام زمان(عج) تجدید بیعت كردهایم و تا بذل جان در راه اجرای فرامین شما ایستادهایم؛ همانگونه كه پیش از این دربارهی امام امت(ره) بودهایم و بسیارند هنوز جوانانی كه عشق به اسلام و شوق رضوان حق، آنان را در میدان انقلاب نگه داشته است؛ با همان شوری كه پیش از این داشتهاند. خدا شاهد است كه این سخن از سر كمال و صدق و از عمق قلوب همان جوانانی سرچشمه گرفته است كه در تمام این هشت سال بار جنگ را بر شانههای ستبر خویش كشیدند. ما به جهاد فی سبیلالله عشق میورزیم و این امری است فراتر از یك انجام وظیفهی خشك و بیروح. این سخن یك فرد نیست؛ دست جماعتی عظیم است كه بهسوی حضرت شما دراز شده تا عاشقانه بیعت كند. بسیارند كسانی كه میدانند شمشیر زدن در ركاب شما برای پیروزی حق، از همان اجری در پیشگاه خدا برخوردار است كه شمشیر زدن در ركاب حضرت حجت(عج) و نه تنها آماده، كه مشتاق بذل جان هستند. سرِ ما و فرمان شما.»
اما محمد نوریزادی که خود را پرورش یافتهی مکتب صاحب قلم نامهی فوق میداند، بعد از چرخش 180 درجهای خود و پایین آمدن از خر افراط و ابتلا به تفریط، در نامهای از سر گستاخی به رهبر انقلاب مینویسد که:
«ما هرچه فریاد میزدیم: ای رهبر گرامی، بنا به دلایلی که خود شما و سردارانِ فربهی شما بهتر میدانید، ما مخالفیم و معترضیم و خواهان تغییریم، جناب شریعتمداریِ کیهان سرش را بالا میانداخت و یک "نع” نثار ما میکرد و میگفت: شما مردهاید و وجود خارجی ندارید. ما در جواب میگفتیم: ما نمردهایم ...»
چقدر تفاوت است بین خیل مشتاقان رهبر انقلاب که آقاسید مرتضی "از سر کمال و صدق" به آن اشاره میکند با "ما هستیم" نوریزاد که از سر عقدههای سیاسیست و همین انتخابات ریاست جمهوری اخیر ثابت کرد چقدر هستند و بودنشان در مرز نابودیست. باری، آقای نوریزاد: تکیه بر جای بزرگان نتوان زد به گزاف. آوینیشدن مسیریست که طی آن در مرحلهی اول به گذشتن از خود محتاج است. مقدمهای که گویا در شما خیلی وقت است که کور شده.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com