«پس از معاینات، کالبدشکافی و آزمایشهای تخصصی، بازپرس پرونده با 9 پزشک با رشتههای مختلف جلسهای برگزار کرد که در صورت جلسهی امضا شده از سوی پزشکان و بازپرس پرونده اعلام شده ضربات وارد شده به ستار بهشتی نوعاً کشنده نبوده و نمیتواند منجر به مرگ شده باشد. از سوی دیگر این ضربهها به نقاط حساس بدن وارد نشده بود، حال این سئوال از سوی بازپرس مطرح شده که فشار روحی موجود همراه ضربههای وارد شده نمیتواند توامان باعث مرگ شود؟ که پزشکان اعلام کردند این موضوع محتمل است اما نمیتوان قاطعانه در این باره اظهار نظر کرد. این پرونده در دادسرا مطرح بوده و هنوز قرار مجرمیت و کیفرخواست صادر نشده تا به دادگاه ارسال شود. قرار مجرمیت پرونده میتواند در خصوص ضربههای وارد شده، محل نگهداری و یا توهین باشد.» (محسنی اژهای – 10 تیر ماه)
به گزارش بولتن نیوز، گویا قرار نیست این پرونده، در مسیر قانونی خود ادامه داده شود و به نتیجهی نهایی برسد. زیرا همین چند روز پیش بوده که مادر ستار بهشتی اعلام کرده که درخواست نبش قبر داده و میخواهد جسد فرزندش را در اختیار پزشکان و کالبدشکافان معتمد و تحت نظارت سازمان ملل قرار دهد تا آنها بررسی مجدد کرده و حکم نهایی را ایشان اعلام کنند.
اما چه کسانی پشت سر این قضیه قرار دارند؟ آیا واقعاً این مادر ستار بهشتیست که تقاضا کرده تا پروندهی رو به پایان فرزندش، دوباره به حالت اول بازگردد یا اینکه تحریک کنندگانی وجود دارد؟ طبق شواهد و گزارشهایی که وجود دارد – در صورت نیاز و ادامهی روند فعلی، اقدام به رسانهای شدن آن نیز خواهیم کرد – برخی عوامل اپوزوسیون خارج از کشور، در حال تحریک مادر ستار بهشتی هستند تا وی را مجبور کنند که با موضعگیریهای جهتدار، پروندهی فرزندش را در مسیری قرار دهد که بتوانند از آن، در جهت اثبات عدم پایبندی جمهوری اسلامی ایران به حقوق بشر سوءاستفاده کنند.
به عبارت دیگر، براساس قرائن و شواهد در دست، همهی آنهایی که در ماجرای فتنهی 88 نتوانستند به اهداف براندازانهی خود برسند، الان دنبال این هستند که از نقاط کور مختلف به نظام جمهوری اسلامی ضربه وارد کنند و با وقوع حوادث مشکوک و چند پهلو، آنرا به سمت و سویی که میخواهند بکشند. حال، در این پرونده هم دنبال آن هستند که از احساسات یک مادر داغ دیده سوءاستفاده کنند تا به نیتها دشمنانهی شان برسند.
این تلاش دشمنان مردم و نظام ایران در حالی صورت میگیرد که قوهی قضاییه با اهتمام ویژه و دقت نظر فراوان، و به دور از مسائل سیاسی سعی کرده تا این پرونده را بررسی کند. عملکرد قوهی قضاییه و اعلام نظرهایی که تا به حال دربارهی پروندهی ستار بهشتی صادر شده نشان میدهد که رعایت عدالت، تنها دغدغهی این رکن جمهوری اسلامی در مختومه کردن این پرونده است. زیرا اگر نیت این عزیزان چیزی غیر از این بود، میتوانستند پرونده را در روال عادی خود پیگیری کنند و هیچ احتیاجی هم به مقصر دانستن پلیس در نحوهی بازجویی و شرایط نگهداری ستار بهشی نبود. حتی میتوانستند برخوردهایی که با برخی از مسئولین رده بالای پلیس فتا شده را هم در دستور کار خویش قرار ندهند. در نتیجه، از نوع رفتار قوهی قضاییه در بررسی پروندهی مرحوم ستار بهشتی پیداست که قرار بر مخفی کردن حقیقت در این ماجرا وجود ندارد و رعایت عدالت، تنها چهارچوب این پرونده است.
و سخن آخر با مادر ستار بهشتی. اکثر ما در طول زندگیمان داغ عزیز دیدهایم و میدانیم که از دست دادن چنین افرادی چه غم بزرگی را بر جان آدمی مینشاند. اما قرار نیست با جریحهدار شدن احساساتمان در این حوادث، هزینههای سنگینی را بر دوش نظام جمهوری اسلامی وارد کنیم. آنهم در شرایطی که از یکسو قوهی قضاییه به خوبی در حال پیگری ماجراست و از سوی دیگر، دشمنان مردم ایران مترصد چنین فرصتهایی هستند تا به ایران و ایرانی ضربه وارد کنند. خیلی خوب است در این حادثه رخ داده، به مانند پدر مرحوم روحالامینی، با اعتماد به نظام و پذیرش پایبندی آن به احقاق حقوق ملت، صبورانه و دقیق، پیگیر پرونده بوده و به جای اعتماد به مزدورانی که در خارج از کشور قرار دارند به مسئولین دلسوز جمهوری اسلامی اعتماد داشته باشیم.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
با این استدلال شما کاملا مخالفم. یک نمونه در آمریکا پیش آمده ( دادگاه زیمرمن قاتل تریوون مارتین ) و دادگاه ناعادلانه رای به بیگناهی داده است و مردم در سراسر آمریکا اعتراض می کنند. باید اجازه داد در این مسائل هر صدایی هر چقدر هم بلند, از گلوی دوست و دشمن شنیده شود تا تصور اینکه می شود زیرسبیلی و بی سر و صدا پرونده ها را بست از بین برود. اصلا هم مصلحت و هزینه و ... مطرح نباشد. به این میگویند نقش افکار عمومی در عدالت که به نظر من نوعی امر به معروف و نهی از منکر از طرف جامعه و رسانه ها به دستگاه قضایی کشور است و بازدارنده از جرم و ظلم حکومت نسبت به جامعه می باشد.
یکی از دلایلی که دیگرانی همچون اتفاقاتی را زیرو رو میکنند وآتیش را شعله ور میکنند.این است که وقتی همچون مشکلی پیش میاید نهادهای مربوطه زیاد مسئله را طول میدهند.اول باید مسئولین رسیدگی کننده قبول کنند که ستار ایرانیست ستار مسلمان است ستار حق شهروندی دارد.وووو دوم به جرم آن رسیدگی کنند وطبق قانون برخورد کنند به دید یگ مخالف رسیدگی نکنند.باید گفتمان شرع اسلام را در مورد همه رعایت کنند.اگر میخواهند بر همچون پرونده هایی تسلت داشته باشند سریع این عمال را محکوم کنند و سریع خود را شریک بدانند درغم از دست دادن یک جوان ایرانی حال مخالف یا موافق باشد.اگر مسئولین کمی بیشتر به بیانت مقام معظم رهبری توجه کنند همچون اتفاقاتی دنباله دار نمیشوند.یادتان هست موقع انتخابات رهبر بزرگوار از چه کسانی خواستند در انتخابات شرکت کنند!.خب فرض کنید ستار وخانواده اش جزیی از همان افراد هستند.پس با زبان خوش میتوان مادر ستار را به میدان خودی آورد
از كجتا معلوم كه چند روز يا چند ماه ديگر در فلان شهر يكي را بگيرند و همين اتفاق تكرار نشود؟ آيا شما تضمين مي كنيد؟ به نظر من به جاي پرداختن به معلول و توصيف ماجرا بايد به علت و اصل قضيه پرداخت. و گرنه حالاحالاها اينگونه حوادث ادامه دارد.
دوم اینکه اگه در این حوادث به جای اینکه امثال مرتضوی را مقصر نشون بدن مقصران واقعی را قصاص کنن دیگه شاهد چنین حوادثی نخواهیم بود.
سوم اینکه گفتی قوه قضاییه یاد فائزه و 6 ماه هتل اوین و دلمه 7 رنگش افتادم و البته یاد باقر خان...