فرد درشت هيکلي که به زور اسلحه "چک" پول ميکرد، توسط پليس تهران شناسايي و دستگير شد.
به گزارش بولتن نيوز به نقل از باشگاه خبرنگاران، درپي
شکايت فردي به نام ناصر در خصوص اينکه فردي درشت هيکل با تهديد اسلحه و
ضرب و شتم اموال و خودرويش را به سرقت برده است، پرونده اي تشکيل و در
الويت رسيدگي کلانتري 125 يوسف آباد قرار گرفت.
در خلال تحقيقات پليس، شاکي به ماموران اظهار
داشت که متهم به دليل اينکه يکي از چکهايش به مبلغ 165 ميليون ريال وصول
نشده است اقدام به چنين کاري کرده است.
ماموران که توانسته بودند خودرو متهم را در
خيابان 14 اميرآباد رديابي کنند، سريعا وارد عمل شده و متهم را در حالي که
براي نوشيدن يک آبميوه توقف کرده بود دستگير و به مقر منتقل کردند.
عوامل کلانتري در بازرسي دقيق از خودرو توانستند يک قبضه اسلحه و در بررسي از کيف متهم چند فقره چک کشف و ضبط کنند.
رئيس کلانتري 125 يوسف آباد "سرهنگ فرامز
مهري" با تائيد اين خبر به باشگاه خبرنگاران؛ گفت: متهم به نام شاهرخ 45
ساله با اعتراف به چندين فقره شرخري به مقام قضايي ارجاءشد.
نه والله .....
قوانین ما تنبیهی است ، بازدارنده نیست !!!
برای حصول به اطمینان، کافی است که مدارک پیوستی غیر قابل جعل الصاقی به بدنش را نگاه کنید!
آقا مجید!
"شر خر" ی پدیده ای زشت و نامقبول است و افکار عمومی و جامعه از آن رنج می برد و از مصدر و مظاهر فتنه محسوب میگردد و اگر فلسفه وجودی آن از بین نرود با سخت جانی به حیات خود ادامه خواهد داد.
اوه اوه دوستان حواستون جمع باشه شرخرا امدن تو سایت یهو از صفحه مانیتور نزنن بیرونن خفتتون کنن داداشاوآبجیا!!!!!!!!!
به خاطر جرم ارتکابی باید دستگیر و مجازات بشود
ولی قانون قبل از اعلام حکم اجازه معرفی به عموم را نداده است...
فهمیدنش سخته؟!!
با برخورداری از حق دفاع از سوی متهم و حتی در صورت محکومیت در دادگاه ، اعلام عمومی موارد محکومیت و احیانا انتشار تصاویر صرفا بنا به تشخیص و نظر قاضی محترم پرونده خواهد بود.
پرداختن به معضل پدیده " شر خَر"ی ، همانند یک معادله چند مجهولی است که برخی از پارامتر های آن عبارتند از :
ضرورت تجدید نظر در فرآیند صدور دفترچه های چک به اشخاص حقیقی و حقوقی
ملزم نمودن بانک صادر کننده چک به ایفای تعهدات بصورت های دیداری
کوتاه کردن دوره رسیدگی ها در مراجع انتظامی و دادرسی ها
برخورد با افراد اجیرکننده ، رابط ها و تشکیلات سازمان دهنده
...
جناب مرغ حق!
در غرب وحشی قرون گذشته، "جایزه بگیران" اسب سوار ششلول بند همانند "قداره بندان کج کلاه وطنی دوره قجری" از حق فعالیت قانونی برخوردار بودند و بعنوان یک صنف مقبول جامعه با سیستم های نظارتی و رسیدگی کننده همپوشانی داشتند و حیات و ممات شان از این طریق ارتزاق و تامین می شد.
حال خارج از این اصطلاحاتی که برشمردید لطفا اگر آن پدیده موصوف ، در قرن حاضر هم عمومیت و جریان داشته باشد ما را هم مطلع فرمائید تا بهره مند شویم.
از این قبیل ناهنجاری های رفتاری و اجتماعی هر روزه خبرهای مختلفی در مطبوعات و جراید منتشر میگردد که بالطبع علیرغم باقی گذاشتن اثرات روانی نابهنجار در افکار عمومی برای آگاهی های عمومی و ایجاد حساسیت های لازم در خانواده ها، نهادها و سازمان های مسئول بسیار موثر و مفید واقع می گردد.
پیشنهاد می گردد که تعدادی از پایان نامه های تحصیلی رشته های علوم اجتماعی و تربیتی در سطح دانشگاه ها و مراکز آموزش عالی در مناطق و استان های محتلف به بررسی و واکاوی این گونه پدیده های اجتماعی که همچون خوره ارکان جامعه را نشانه گرفته اند اختصاص یابند و نتایج برای تنویر افکار عمومی منتشر گردند.
جناب صادق!
نابهنجاری های اجتماعی ، ریشه در واقعیات عینی دارند و با ابراز احساسات صرف این چنینی قابل رفع و رجوع نمی باشند.
گستره طیف مراجعه کننده به این قبل افراد، از چند حالت خارج نیستند فی المثل:
- به راه های قانونی دست یابی به حق و حقوق خود، آشنایی ندارند؛
- برای خرید زمان بدنبال راه های میانبر هستند؛
- طی کردن مسیرهای قانونی را بیهوده می انگارند؛
- با اختساب سود و زیان طی کردن این مسیر نابخردانه را به صرفه و صلاح خود ارزیابی می کنند؛
- بدلیل شراکت خود در وقوع جرم، از رسیدگی پرونده در محاکم قضائی دل نگران هستند؛
-...
برای کمک به حل این قبیل مشکلات، بهتر است که بصورت جمعی این لیست را با اعلام کامنت های موثرتر تکمیل فرمائید که انشاء الله مفید واقع شود.
آقا مرتضی عزیز!
کدام دزد ؟
کدام مالباخته ؟
کدامین محکمه ؟
این جماعت "شر خر" با مبادرت به ایجاد دولت موازی میخواهند ادای "مدعی العموم" ، "قاضی پرونده" ، دایره "اجرای احکام" را در صحنه اجتماع بصورت همزمان ایفا کنند.
بخوبی واقف هستید که اگر قرار باشد رسیدگی به اتهامات و جرائم از چنین مجاری رسیدگی شوند بنیان نظم در هم می ریزد.
ابتدا مجددا بايد عرض كنم سخن بنده تاييد كار شرخرها نيست، بلكه عرض بنده اين است كه دلم براي هيچ كدامشان نميسوزد؛ نه شر خر قلدر و نه صادركننده چك بلامحلي كه دلش نميآمده است به زبان خوش پول طلبكار خود را بدهد و به دست اين شرخر اجبارا مجبور به اين كار شده است. دو دزد به جان هم افتادهاند تا حق يك ذي حق ادا شود؛ چشم هر دويشان كور!
اما سوال بنده از شما اين است علي آقا: چرا مالباخته بايد مجبور شود به جاي مراجعه به مراجع قانوني براي گرفتن حق مسلم خود، بخشي از حقش را اجبارا ببخشد و از راه غيرقانوني براي طلب حقّش اقدام نمايد؟ آيا عاقلانهتر نيست مالباخته از راه قانوني به تمام پولش برسد تا اين كه از راه غيرقانوني به بخشي از آن؟
آقا مرتضی عزیز!
در این زمینه بنده با نظر جنابعالی کاملا موافق هستم. موفق باشید.
ایشون در دوران جنگ های صلیبی در اقیانوس ها دریانوردی می کردند و با دزدان دریایی بودند نشان به این نشان که تصویر سر پری دریایی هم در ساعد دست شان یادگار آن دوران است و آن تصویر "شمع" در بازوانشان که بر روی یک قلب تیر خورده نصب شده نشان از اولین شکست در زندگی"عشقی" شان دارد!
آره ولله ، و شاعر چه خوب گفت که : "پدر عشق بسوزد!"
اخوی ایمان!
این تیپ جماعت عمده وقتشان تو باشگاه های بدن سازی صرف می شود و در سایر اوقات به برخی از رستوران ها و کافی شاپ ها سر می زنند تا ضمن صرف غذا و رفع تشنگی و خستگی به کارهای بازاریابی و جلب مشتری بپردازند.
به این دلیل که :" تیپ و فیگور هیکل در کنار روحیه درنده خویی و خشونت تنها اسباب ضروری کسب و کار این جماعت محسوب میگردد".
سوال بنده اين است كه كار كدام يك كثيفتر است، شر خر يا صادر كننده چك بلا محل؟ وقتي شر خر را به حق ميگيرند، چرا كلاهبرداران آبرومند و متشخص يا همان صادر كنندگان چك بلامحل را نميگيرند؟ اگر شر خر ميتواند چك را پول كند، چرا دادگاهها توان چنين كاري را ندارند؟
و اما يك سوال ديگر: چند نفر از بولتن خوانها الان دلشان از دستگيري اين شر خر خوشحال شدهاند و به جان ماموران نيروي انتظامي بابت اين كار دعا ميكنند و چند نفر كلا برايشان مهم نيست كه دزد به دزد زده است و يكي از آنها دستگير شده است؟
جناب مرتضی!
اگر پیش فرض بیان شده را قبول کنیم نتیجه عاید همان نظریه "ماکیاول" ی : "هدف وسیله را توجیه می کند" عاید می گردد که تسلسل آن به تحقق و تسری فتنه و یا هرج و مرج در جامعه می انجامد و هر کس بنوبه خود، خودش را محق می یابد که در روابط و مناسبات اجتماعی بجای مراجعه به قانون و تبعیت از هنجار های مورد توافق ، خود را به اجرای آنچه که آنرا صحیح تشخیص می دهد مبادرت ورزد .
حال شما فرض کنید که فرد مورد تهاجم تصمیم بگیرد که بصورت شخصی از خود دفاع کند و برای این کار لازم بداند که همانند فرد مهاجم ، بصورت مسلح تردد کند ...
واقعیت اینست که برخی از متصدیان امور در انجام وظایف قانونی خود تعلل و یا ضعف دارند چرا که به عیان مشخص است که با توجه به حجم چک های برگشتی در سطح جامعه، ضرورت دارد که قوانین صدور دسته چک برای افراد (چه حقیقی و چه حقوقی) مورد بازنگری اساسی قرار گیرد.
الان شما ميشود بفرماييد فرق شرخر و صادر كننده چك در چيست كه فقط شرخر را گرفتهاند؟ باور بفرماييد اگر هم او را گرفتهاند نه به خاطر مسلح بودن، كه به اين خاطر بوده است كه ماليات شهرداري و دولت را بابت درآمدي كه از اين راه داشته نپرداخته است. وگرنه عمرا اگر كاري به كارش ميداشتند!.
شك نداشته باشيد انتهاي برخورد متفاوت مراجع قانوني با دو جرم يكسان آن هم به طور سليقهاي و بر مبناي ميزان بلندي و كوتاهي ديوار مجرم، چيزي جز هرج و مرج و رجوع به اقدامات فردي نخواهد بود؛ معضلی كه اكنون كم كم شاهد بروز آن هستيم و اگر روال كار مراجع قانوني بر همين منوال و صرفا در راستاي منافع خود و نه ايفاي حق باشد، در آينده شديدتر هم خواهد شد.
جناب دیداری!
قوانین مصوب، برای تنظیم روابط اجتماعی افراد در سطح جامعه است اگر افکار عمومی برخورد فعال بکند نواقص قانونی مرتفع می شود.
فی المثل همین صفحه اجتماعی که به همت "بولتن" کارگذاری شده است می تواند یک کانال برخورد فعال به این قبیل معضلات و مطرح شدن آن در سطح جامعه و بالطبع در مراکز قانون گذاری و نزد مراجع قانونی مسئول باشد.
با اجازه ، تازه معنی مغازه دو نبش را فهمیدم!؟