به مناسبت این روز سراسر نور، متن مرتبطی با این روز رو از کتاب << پایی که جا ماند >> نوشته ی جانباز و آزاده سرافراز سید ناصر حسینی پور انتخاب کردم.
قبل از مطالعه متن برای سلامتی جانبازان عزیز یک صلوات هدیه کنید.
سه شنبه 22 اسفند 1368- تکریت - کمپ ملحق
امروز جشن میلاد امام عصر(عج) با محوریت بچه های تبریز و آذربایجان بود. جشن با امکانات کم مثل دهه ی فجر دور از چشم عراقی ها برگزار شد. اسرای ترک زبان گروه سرود تشکیل دادند. بعدازظهر با همخوانی، شعر زیبایی ار در بازداشتگاه اجرا کردند. بچه ها برای اجرای برنامه های سرود و تئاتر زحمت زیادی کشیده بودند. حلوا هم درست کرده بودند. طبق معمول یکی از بچه ها آیینه دار پنجره بود. او بچه ها را از آمدن عراقی ها با خبر می کرد. حیدر راستی برایشان مولودی خوانی داشت. با آمدن نگهبان ها حیدر برنامه را قطع می کردتا بروند.
با آمدن نگهبان ها، آیینه دار پنجره با به کار بردن کلماتی مثل وضعیت قرمز، هوا ابری، باران و ... بچه ها را خبر می کرد. از بس این جملات لوث شده بود که وقتی سامی(نگهبان عراقی) وارد بازداشتگاه شد، با طعنه و شوخی گفت: هوا قرمز، وضعیت ابری ... خنده ی بچه ها بلند شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com