اين مقام مسئول در پليس پايتخت در تشريح خبر فوق گفت:با دريافت اطلاعات مردمي و شکايت هاي شهروندان در خصوص اقدامات مجرمانه جوان شروري به نام "حسين.م" معروف به "سياوش بچه" تيم عملياتي اين يگان وارد عمل شده و به بررسي موضوع پرداخت.
وي افزود:در بررسي هاي انجام شده از سوابق متهم مشخص شد که وي از اراذل و اوباش سطح يك تهران بوده و چندين فقره سابقه تخريب اموال عمومي،زورگيري،شرارت،قمه کشي،ايجاد رعب و وحشت،تجاوز به عنف،توزيع قرص اکس و مواد روانگردان، و پرونده هاي متعددي در پليس امنيت عمومي تهران بزرگ و چند کلانتري دارد و از سوي بازپرس شعبه 15 دادسراي ناحيه 10 تهران نيز دستور بازداشت و دستگيري اين شرور خطرناک صادر شده است.
سرگرد صولتي در ادامه بيان داشت:به اين ترتيب و با عنايت به حساسيت موضوع تيمي ويژه از ماموران زبده دايره اطلاعات کلانتري مسئوليت پرونده را به عهده گرفته و تحقيقات خود را آغاز کردند.
با انجام تحقيقات پليسي و اجراي چندين عمليات تعقيب و مراقبت در نهايت ظهر روز گذشته ماموران متهم را در خيابان 16 متري اميري (اردشير) مشاهده و براي دستگيري وي وارد عمل شدند.متهم به محض مشاهده ماموران اقدام به قمه کشي و ايجاد رعب و وحشت نمود و به سمت ماموران حمله ور شد.
صولتي با اشاره به اينکه متهم ديوانه وار در حاليکه با سلاح قمه به سر و صورت خود ضربه مي زد و با صداي بلند فرياد مي زد:"من به خود رحم نمي کنم چه رسد به مامور که اصلاً رحم نمي کنم"خاطرنشان کرد:در همين هنگام ماموران ضمن رعايت قانون بکارگيري سلاح يک تير هوايي شليک کردند اما متهم بازهم به سمت ماموران در حال يورش بود که دو تير جنگي به سمت پاي راست و چپ وي شليک و با اصابت گلوله ها به ساق هر دو پاي متهم زمينگير شده و دستگير شد.
رييس کلانتزي 111 هفت چنار با اشاره به اينکه دستگيري "سياوش بچه" باعث خرسندي ساکنان محله 16 متري اميري شده است،تصريح کرد:متهم پس از دستگيري به کلانتري منتقل و در ادامه با دعوت از شاکيان براي شناسايي و اعلام شکايت،تعدادي از شهروندان در کلانتري حاضر و ضمن شناسايي متهم رسماً اعلام شکايت کرده و خواهان رسيدگي و پيگيري پرونده شدند.
سرگرد محمدرضا صولتي در پايان تاکيد کرد:از متهم مبلغ 383 هزار و 700 تومان وجه نقد،پنج عدد عابر بانک به نامهاي مختلف،تعداد دو دستگاه گوشي دو عدد کارت خودرو،سه عدد گواهينامه بناماهاي مختلف،کشف شده که پس از تکميل پرونده جهت رسيدگي قضايي و محاكمه به شعبه 15 بازپرسي دادسراي ناحيه 10 تهران معرفي شد.شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
صبر میکنند که خون مردم را درشیشه کند وبه تعداد زیادی تجاوز کند وکلی مواد توزیع کند تازه اقدام به شلیک به زانوها میکنند مگر قلب نداشت که مستقیما آنرا هدف قرار دهند
چرا ایقدر کشش میدهید
بعدا هم با قرار وثیقه ای آزاد میشود وایندفعه پدر شاکیها در می آورد
ماکه از این قوانین سر در نیاوردیم
متاسفانه نزدیکی منزل ما خانه است که آرام آرام ، داره تبدیل میشه به خانه فساد . مادر و دختری ساکن آن خانه هستند که مادر به شدت بیمار است و حریف دختر 32 ساله اش که معتاد به شیشه است نمیشود . و جای بستی تاسف که آقایان هم در آن خانه آمد و شد دارند .
از آنجاییکه آسایش ما هم سلب شده بود از نیروی انتظامی کمک خواستم . به والله قسم ما را در آن پایگاه انتظامی راه که ندادند هیچ ، متهمین را هم آزاد کردند و به ما پوزخند هم زدند .
این روزها نمک گندیده برازنده نیروی انتظامی ست .
این ضعف دستگاه قضایی است...
یعنی کسی جرات نداشته با اون رودرو بشه و او را دستگیر کنند واقعا که افت دارهه برای نیروی انتظامی
این همه اسپری و باتومی که دارن به چه دردی میخواد بخوره
خلاصه شک نکنید پس از بهبود ازاد میشه و روز از نو و روزی از نو
خدا به داد مردم برسه
نیروی انتظامی به راحتی تمام اراذل واوباش را نابود خواهد کرد حکم این گونه افراد باید مرگ باشد.
ايشون يكي از شهروندان محترم تهرانن
اشتباه شده . سوء تفاوت شده به خدا
باور کنید بعد از جریان اون دو نفر زورگیر که اعدام کردند و با کلی اعتراض مواجه شدند دیگه جرات اعدام این جونورها رو ندارند .
ایشالا همشون سرطان شدید بگیرند و بمیرند ملت از دستشون راحت بشند .
ترحم بر پلنگ تيز دندان
ستم كاري بود بر گوسفندان
فکر کردین اگه دست ما بود ازش می گذشتیم ؟ من راننده گشتم یبار مورد چاقو کشی خورده بود منم مجبور شدم سرعتمو بیشتر کنم بین راه تصادف کردم و یارو سوار موتور پاش شیکست و فقط نیروی انتظامی پول بدنه ی ماشین رو پرداخت کرد من مجبور شدم دیه موتور سوار رو از جیب خودم بدم حالال توقع دارید ما چیکار کنیم ؟؟
یک پسره بود اسمش ارسلان بود بچه کرمانشاه. تو یگان خدمتی ما خیلی ادعاش میشد. بوکسور و بدن ساز بودش. دوبار هم دعوا کرده بود و خلاصه همه ازش حساب میبدن.
چند وقت بعد یک پسری بود از یک پادگان دیگه تبعیدشد یگان ما. پسره اهل چهارمحال بختیاری بودش. خیلی آرام و ریلکس اومد پذیرش شد و ... اما نگاه به پسره میکردی میفهمیدی که خیلی زرنگه و آرومه. خلاصه یک روز ارسلان کرمانشاهی گیر بهش داد که اینجا گنده بازی درنیار و فقط من اینجا تعیین کننده ام و از این حرفا. پسره اولش چیزی نگفت اما ارسلان ول کن نبود. خلاصه یک دفعه دیدیم یا خداااااااااا اون پسر شهرکردیه چنان کله ای زد تو صورت ارسلان ده متر پرت شد و بیهوش شد. سه ساعت بعدش به هوش اومد و دیگه دمش را گذاشت کولش و ارسلان را دیگه ندیدیم. خیلی خایه دار بود اون پسر چهارمحالیه. یکبار هم باهاش رفتیم داخل شهر مرخصی شهری. اوباش خاک سفید محلع غربت تهران ریختن رو سر ما که پولامون را بگیرن. پسره کشوندشون تو کوچه بن بست و به ما گفت وایستین عقب. هشت نفرشون را زد داغون کرد. خون راه افتاده بود. واقعا ارتش تک نفره بود پسره. جالب این که اون پسره هم اهل جونقان بود جونقان شهری در استان چهارمحال بختیاری است. اکثر جووناش بزن و لوطی صفت و باهوش هستند. همه مردم چهارمحال بهشون احترام میذارن. کارشون درسته. اینم ماجرای من از لاتی و لات بازی