بولتن نیوز ، سلفی گری مکتبی است مبتنی بربازگشت به سیره و اندیشهای که به حدیثگرایی شناخته میشود، عمده ویژگیهای این مکتب اخذ به ظواهر آیات و روایات ونفی هرگونه تفسیر و تأویل، حدیثگرایی افراطی، تقلید محض از رفتار و ... اعمال سلف، گریز از نوآوری میباشد.
الف) نگاهی مختصر در تاریخچه، ریشهها
منظور ما از سلفیه همان کسانی هستند که خود را به سلف منسوب کردهاند، آنان در قرن سوم هجری ظهور کردند و از حنبلیان بودندوچنین میپنداشتند که تمام آرایشان به احمد حنبل منتهی میشود.همان کسی که عقاید سلف رازنده کردو در راه آن جنگید، سپس در قرن هفتم ظهور تازه ای یافتند وابن تیمیه این گرایش را دوباره زنده کرد و در فراخوانی به آن بسیار کوشید و مسایل دیگری به آن افزودکه اوضاع آن دوران او را به اندیشیدن درباره آنها واداشته بود، سپس در قرن دوازدهم در شبه جزیره عربستان محمدبنعبدالوهاب، این اندیشه را زنده کرد.
وهابیان همچنین تا امروز منادی این افکارند و برخی ار عالمان مسلمان نیز باشود و هیجان به حمایت از آن برخاستهاند.[1]با نگاهی به گذشته در می یابیم که برخی اعتقادات مانند حرمت زیارت قبرپیامبر(صلی الله علیه وآله وسلم) و ائمه اطهار موضوع جدیدی نیست ، بلکه این تفکر انحرافی در تاریخ سابقه داشته که در زیر به بعضی اشاره میشود.
1. مروان حکم متوفای 65
حاکم نیشابوری و احمد بن حنبل میگویند: مروان حکم در مسجد نبوی، ابوایوب انصاری صحابه پیامبر اکرم(صلی اله علیه وآله) را میبیند که روی قبر نشسته و با ایشان راز دل میگوید و اظهار عشق و ارادت میکند. گردن او را گرفت و گفت: اتدری ما تصنع ابو ایوب به او جواب داد جئت رسول الله و لم آت الحجر سمعت رسول الله یقول لا تبکوا علی الدین اذا ولیه اهله و لکن ابکوا علیه اذا ولیه غیر اهله، اینجا برای زیارت پیامبر آمدهام برای دیدار خاک و سنگ نیامدهام. از پیامبرگرامی(صلی الله علیه وآله) شنیدم که فرمودند: زمانی که انسانهای شایسته در مسند حکومت نشستند، غصه ندارد، غصه و گریه روزی است که مثل تو نا اهلی در مسند قدرت قرار گرفته باشد.
2. حجاج بن یوسف ثقفی متوفای 95
حجاج وقتی به مدینه آمد و مشاهده کرد که مردم اطراف قبرپیامبر(صلی الله علیه وآله) پروانهوار می چرخند گفت: تبألهم انما یطوفون باعواد و رمه بالیه طافوا بقصر امیرالمؤمنین عبدالملک ال یعلمون ان خلیفة المر خیرٌ من رسوله.[2]مرگ بر این زیان کاران که بر اطراف استخوانهای پوسیده پیامبر می چرخند. نستجیر بالله چرا این ها نمی روند اطراف قصر عبدالملک بگردند مگر نمیدانند که عبدالملک خلیفه خداست و بهتر از رسول و فرستاده خداست.از جمله کسانی که مذهب جدیدی را پایه گذاری کرد عالم معروف حنبلی ابو محمد حسن بن علی بربهاری متوفای 329 قبور را منع نمود.
ایشان آنقدر در استناد به حدیث مبالغه کرد که بزرگانی مثل طبری و ابن الندیم او را از اهل حدیث شمردند، مذهب اهل حدیث و حنبله باظهور اشعریه از رونق افتاد ولی به کلی منسوخ نشده پیوسته طرفدارانی داشت ولی به کلی منسوخ نشده پیوسته طرفدارانی داشت از جمله این افراد بربهاری بودایشان همچنین بر پا کردن مجالس نوحه سرایی امام حسین(علیه السلام) و رفتن به حائر حسینی را ممنوع و دستور داد زنی از مردم بغداد به نام خلب را که در مجالس عزاداری پنهانی نوحه میخواند دستگیر و بکشند در حالی که شعر او کم ترین تعریض به سلف نداشت.[3]
شخصی دیگر از علماء حنبلی عبیدالله بن محمد بن حمدان عکبری معروف به ابن بطه که در سال 387 هجری در گذشت، زیارت قبور و سفر برای زیارت قبر پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله وسلم) را جایز نمی دانست.این مذهب بار دیگر در قرن هشتم توسط یکی از بزرگان این مذهب به نام احمدبن تیمیه حرانی دمشقی وفات 827 تبلیغ و ترویج گردید ودرقرن دوازدهم مذهب حنبلی به تبلیغ محمد بن عبدالوهاب و شمشیر خانواده آل سعود درجزیرة العرب رواج یافت و به نام مذهب وهابی آئین قانونی آن سرزمین گردید.[4]
معنای لغوی سلف
کلمه سلف درلغت عرب به معنای گذشته است قوم سلاف یعنی گروهی که در گذشته می زیستند[5] البته هر زمان نسبت به زمانیهایی به قبل از آن آمده و سپری شده خلف است.
سلف در اصطلاح
سلفیها گروهی بودند که در گذشته به همین نام شناخته میشدند بعضی نظرشان برآن است که عنوان سلف فقط برصحابه و تابعین و تابع تابعین اطلاق میگردد.منشأ این قول حدیثی از پیامبر اکرم(صلی الله علیه وآله) با روایتی از ابن مسعود که حضرت فرمودند: بهترین مردم مردمان قرن من هستند. سپس کسانی که در پی ایشان میآیند و بعد دیگرانی که در پی آنها میآیند. پس از ایشان مردمانی میآیند که گواهی هر یک سوگندشان است و سوگند هر کدام گواهیشان را نقض و نقد کنند.[6]
معنی دیگر سلفی تعریف سقاف است که هیچگونه فرقی بین سلفیت و وهابیت نیست چرا که این دو گروه دو روی یک سکه میباشند وهدف مشترکی را دنبال میکنند ودارای اعتقادات و طرز تفکر کاملاً شبیه به هم میباشند، لذا در داخل جزیرة العرب این طایفه را وهابی حنبلی مسلک مینامند و هنگامی که برای تبلیغ عقاید خود به خارج اعزام میگردند خود را سلفی مینامند.[7]
شیخ محمد ابوزهره میگوید: سلفیان از پیروان مذهب حنبلی بودند وحتی با بعضی علمای حنبلی درگیری و مناقشه داشتند و درآن زمان سلیفه و اشاعره هر کدام ادعای مذهب سلف صالح میکردند و میانشان جدالها و مناقتشان شدیدی پدید آمد.[8]سلفیه با روش معتزله نیز مخالفت میکردند؛ زیرا معتزله در بین عقاید اسلامی به طریقه فلاسفه که از منطق ارسطویی اقتباس کرده بودند عمل میکردند و سلفیه میخواستند بیان عقاید اسلامی به همان نحو باشد که در عصر صحابه و تابعین بود.
با وجود تعاریف مختلف از سلفیت معنای روشن و قابل فهمی از آن ارائه نشده مصادیق گاه بسیار متضادند، همچنین که مفهوم سلفی در معنا دچار تضاد میباشد به طوری که امروزه کسی نمی تواند چنین ادعایی بکند اگر معنای سلفی بودن را طرفداری از اندیشه «خلوص مذهبی» و پیراستن دین از بدعتها بدانیم که علاوه بر قرآن و سنت شامل سیره سلف صالح، یعنی صحابه و تابعین میشود بسیاری رفتارهایی که حتی فقهای وهابی انجام میدهند مانند استفاده از فناوری نوین که حتی در زمان سلف صالح نیز وجود نداشته است بدعت و به معنای تقابل با سلفیگری خواهد بود.[9]
معنای دیگر سلفی گری نیز رواج دارد که به بنیادگرانی چون رشید رضا منتسب است و با شعار بازگشت به سلف صالح همراه شد که بر این باور بودند که باید مردم را به اسلام ناب و پیراسته رهنمایی کرد و از تمام خرافهها، بدعتها و توهمات رهایی داد وبا پیوند دادن ایندین به کاروان پرشتاب زندگی نوین ویافتن روشهایی برای تمدن تازه اوضاع مسلمانان را اصلاح کرد.
رشید رضا به دعوت محمد بن عبدالوهاب اهمیت داد و خودنیز از جمود سلفیه اثر پذیرفت و با این تأثیر پذیری بر نهضت دینی مسلمانان تأثیر منفی نهاد، سلفیگری رشید رضا موجب تمرکز افراطی او بر احادیث شد و افزون بر این که بیانگر اندیشه سنتی اوست، مانع از دستیابی او به جهانبینی گسترده تر و اندیشههای وحدت گرایانه محمد عبده و سید جمال گردید و گرایشهای ستیزه جویانه وی درباره شیعه را که یادآوری ستیزه جویی سلفیه بود موجب شد.[10]ایشان بازگشت به اصل یعنی قرآن و سنت به آن صورتی که خلفای راشدین و اصحاب پیامبر عمل میکردند یعنی بنیادهای اسلامی باید از مبدأ الهام گیرند تأکید نمود.[11]
نگاهی مختصر به عقاید سلفیان
الف) توحید درنگاه سلفیان
نگاه سلفیان به مسأله توحید بدانگونه است که آنرا نخستین پایه اسلام میدانند وبه اجمال به آنچه تمام مسلمانان برتوحید و وحدانیت خدا تأکید میورزند موافقتدارند ولی مسائلی را منافی با یکتاپرستی فرض میکنند. از آن جمله:
1.صفات خبریه
یکی از مسایلی که ابن تیمیه به عنوان پرچمدار تفکر سلفی درباره آن اظهار نظر کرده و عقیدهای را ابراز نموده که با مخالفت علمای برجسته مذاهب اسلامی مواجه شد مسأله صفات خبریه است.به اعتقاد ابن تیمیه باید آیات و روایات مربوط به صفات خبریه مانند: استواری خداوند بر عرش و نظایر آن را بر مدلول ظاهری آن حمل کرد و از هر گونه تأویل بر حذر بود ومدعی شد که سلف امت یعنی صحابه بر تابعین نیز همین روش را داشتهاند.
ابن تیمیه از یک سوی مدلول و مفاد ظاهری آیات و احادیث صفات خبری را میپذیرد و تصریح می کند که خدا درآسمان و برعرش استقرار دارد و میتوان به او اشاره حسی کرد، و از سویی دیگر برای رهایی از اشکال تجسیم و تشبیه یادآور میشود که کیفیت و چگونگی این صفات در خداوند برای ما معلوم نیست.
ابن تیمیه در این باره میگوید:«عقیده درست همان چیزی است که پیشوایان هدایت برآناند و آن این است که خدای متعال فقط به اموری وصف میشود که خودش خویش را بدان وصف فرموده یا پیامبرش(صلی الله علیه وآله) وی را وصف کرده است و مفاهیمی که از کتاب وسنت به دست می آید صرفاً به سبب شبههای انکار نمیشود، چه این کار به منزله تغییر کلمات الهی از جایگاهشان است و از آن روی گردانده نمیشود تا این عمل از باب کرداز کسانی باشد که هرگاه به آیات پروردگار خود تذکر داده میشوند با آن ناشنوا و نابینا برخورد نمیکنند.»[12]
ابن تیمیه که خود پرچمدار مذهب سلفی ها است، سه پایه و اساس را پی ریخته است:1. سفر برای زیارت قبر پیامبر را بدعت و شرک دانست.2. توسل به پیامبر(صلی الله علیه وآله) و اهل بیت(علیهم السلام) و اولیاء الهی و تبرک جستن به آثار آنان را مخالف با توحید در عبادت دانست. 3. بسیاری از احادیثی را که درباره فضایل اخلاقی اهل بیت پیامبر( صلی الله علیه وآله) در صحاح ومسانید و حتی مسند احمد بن حنبل وارد شده است مردود دانست.[13]
2. استغاثه و توسل به غیر خدا
در نگاه اکثر مسلمانان صدا زدن یاری طلبیدن از اولیای الهی شرک نیست زیرا ملاک توحید و شرک استقلال و عدم استقلال است اگر کسی معتقد به تأثیر مستقل اولیای الهی در برخی امور باشد این کار شرک است اما اگر به این جهت به آنها متوسل شود ک آنها از خدا بخواهند حاجت او برآورده شود این کار شرک نیست بلکه عین توحید است.
در دیدگاه سلفیان، هرگونه کمک خواهی و طلب فریاد رسی از غیر خدا به طور کلی ممنوع است. آنان نقل کردهاند که پیامبر(صلی الله علیه و آله) دیگران را از استغاثه به خود بازداشت. همچنین آمرزش نیز فقط از خدای سبحان است، بنابراین جایز نیست از غیر خدا خواسته شود که مرا بیامرز یا کمکم کن.
در این باره ابن تیمیه میگوید: برای ما روا نیست که از پیامبران و شایستگان، پس از مرگشان چیزی بخواهیم، هر چند در قبرهایشان زنده باشند و اگر مقدور شده باشد که آنان برای زندهها دعا کنند، باز هم برای کسی جایز نیست از آنان این دعا را بخواهد، زیرا هیچ کس از سلف چنین کاری نکرده است واین کار، کم کم بهانه و دستاویزی برای شرک و پرستش آنان به جای خدا میشود.
بنابراین نذر کردن برای قبرها یا مردگان مدفون در قبرها یا آنان که کنار قبرها میمانند نیز جایر نیست، بلکه این عمل حرام است، چون به نذر کردن برای بتها شبهاب دارد و تفاوتی نمیکند که نذر، روغن(چراغ) باشد یا غیر آن و میگوید: هرکسی معتقد باشد که این نذرها، راه بردن حاجتها به سوی خدای متعال است و این کارها موجب برطرف شدن تنگدستی و سختی و باعث بازگشایی در روزی و محفوظ ماندن شهر و دیار میشود ، مشرکی است که کشتن او واجب است.[14]
ابن تیمیه با این سخن خود با توده مسلمانان مخالفت کرده، بلکه درباره زیارت قبر مصطفی (صلی الله علیه آله) با خشونت و تندی آنان را به تحدّی طلبید. زیرا ایشان ممنوعیت زیارت روضه شریف را به قصد تیمّن و تبرک بر ترس از بت پرستی مبتنی ساخته است، در حالی که این ترس نابجا و بی مورد است، چرا که اگر در این کار تقدیس و احترام به محمد(صلی الله علیه وآله) باشد، در واقع تقدیس از پیامبر(صلی الله علیه واله) توحید و زنده کردن توحید است، وانگهی در زیارت روضه شریفه حضرت یادآوری موضع گیریهای او در صبر و جهاد و مبارزه و تلاش در راه رفعت شأن و علو مقام توحید است.[15]
پی نوشت:
[1]. تاریخ مذاهب اسلامی، محمد ابوزهره، ص 311.
[2]. نیشابوری، حاکم، مستدرک علی الصحیحین، ج 4، ص 515، کتاب الفتن و الکلام؛ هیثمی، مجمع الزواید، ج5، ص 245، باب ولایة امناصب غیر اهلها.
[3]. ابن ابی الحدید، شرح نهج البلاغه، ج15، ص 242.
[4]. ابن اثیر، الکامل فی التاریخ، ج 8، ص 307.
[5]. ابن منظور، لسان العرب، ج 6، ص 231.
[6]. انّ النبی قال: خیر الناس قرنی، ثمالذین یلونهم، ثم یجیئی قوم تسبق شهادة احدهم یمینهو یمینه شهادته، صحیح بخاری، 9 جلدی، ج5، ص3.
[7].سقاف، حسن بن علی، السلفیه اوهابیة، به نقل از سلفیان درگذر تاریخ، نجم الدین، طبسی، ص 16.
[8]. ابوزهرهمحمد، تاریخ مذاهب کلامی، ص 312.
[9]. اسماعیلی، حمیدرضا، القاعده از پندار تا پدیدار، ص25.
[10]. همان، ص 26.
[11].المراکشیع صالح، تفکیر محمد رشید رضا من خلال مجله المنار، ص 77 ـ 80.
[12]. حسینی عاملی، محمد ایمن، کشف الارتیاب، ص 129 ـ138.
[13]. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، قاعدة الجلیله فی التوسل و الوسیله، ص 186 ـ 184.
[14]. ابوزهره،محمد ، تاریخ المذاهب الاسلامی،، ص 207.
[15]. همان، ص 208.
[10]. همان، ص 26.
[11].المراکشیع صالح، تفکیر محمد رشید رضا من خلال مجله المنار، ص 77 ـ 80.
[12]. حسینی عاملی، محمد ایمن، کشف الارتیاب، ص 129 ـ138.
[13]. ابن تیمیه، احمد بن عبدالحلیم، قاعدة الجلیله فی التوسل و الوسیله، ص 186 ـ 184.
[14]. ابوزهره،محمد ، تاریخ المذاهب الاسلامی،، ص 207.
[15]. همان، ص 208.
حسن منتظری
منبع: پایگاه پژوهشی تخصصی وهابیت شناسی
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com