محمد ظریفی:یازدهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری، یک پیروزی بزرگ برای ملت ایران را رقم زد تا یک بار دیگر اقتدار مردم سالاری دینی ذیل حکومت ولایت فقیه را به رخ جهانیان و ایادی استکبار بکشد و با صدای بلند فریاد بزند در ایران، آزادی به معنای واقعی و حقیقی وجود دارد و همه جریان های پایبند به قانون و اسلام می توانند حضور فعال در این میدان داشته باشند. اینبار نیز مردم شریف ایران به دعوت ولی امرشان لبیک گفتند و با انگشت اشاره شان، دسیسه های شیطانی دشمنان اسلام و انقلاب را نقش برآب کردند. اینبار نیز جمهوری اسلامی ایران به امپراطوری رسانه ای استکبار ثابت کرد همانگونه که در سال 88 بر حراست از آرای مردم ثابت قدم ماند و اسیر تهمت های دروغین مبنی بر تقلب 11 میلیونی نشد، در سال 92 نیز حقانیت و سلامت خود را به رخ کشید و در حالی آقای روحانی را رئیس جمهور منتخب مردم اعلام کردن که تنها261هزار رأی بیش از 50 درصد آرا را به دست آورده بود. اما این پیروزی با واقعیت تلخی همراه شد که در ظاهر شبیه یک شکست بزرگ است، شکست اصولگرایان! البته باز هم تأکید می شود که این یک شکست حقیقی نیست، چراکه اساسا یک اصولگرای واقعی در گام هایی که برای تحقق اهداف عالی نظام اسلامی برمی دارد، مشمول شکست نمی شود و به عبارتی دیگر مأمور به وظیفه است، چه نتیجه دلخواه حاصل بشود و چه نشود، پیروز است. لیکن در ادبیات سیاسی انتخابات ریاست جمهوری یازدهم نهیبی بود در گوش بزرگان اصولگرا که با آسیب شناسی دقیق آن، رفتارهای آینده خود را با کیاست، دقت و البته خلوص بیشتری برنامه ریزی کنند.
ریشه یابی این شکست و تحلیل شرایط و دلایلی که موجبات این اتفاق را فراهم آورد، در این مجال نمی گنجد(البته نگارنده قصد دارد در فرصتی دیگر قطعا به آنها بپردازد). از این جمله هستند: بی تدبیری برخی کاندیداها در رفتارهای انتخاباتی که موجب سیاه نمایی شد، زیرکی کاندیداهای اصلاح طلب در حمایت از هم و هجوم به عملکرد دولت نهم و دهم، بازی برخی کاندیداها در میدان پیش ساخته تخریب عملکرد ودولت نهم و دهم، رفتار های چند سال اخیر رئیس جمهور و اطرافیانش، انتقادهای بی پایه و اساس منتقدین و یا بهتر بگوییم منتقمین، عدم اتحاد اصولگرایان در این برهه زمانی، تخریب های گاه و بیگاه کاندیداها، شعارها و دروغ های بی پایه و اساسی که زمانی برای جوابگویی نداشتند و ... .
دو مقوله مورد بحث است که در حین اینکه از یکدیگر جدا هستند، به شدت بر یکدیگر اثرگذارند. اول لزوم به وحدت رسیدن کاندیداهای اصولگرا و دوم رفتار حامیان کاندیداها(افرادی که به یکی از اصولگرایان رای دادند)
در مورد مقوله اول باید گفت نتیجه کمّی اتحاد اصولگرایان، بیش از جمع جبری آرای هر کدام است. به عبارت دیگر شوک روانی حاصل از کنار کشیدن کاندیداها به نفع یکدیگر اثراتی دارد که باعث می شود آرای کاندیدای واحد نسبت به جمع جبری دو یا سه کاندیدای منفرد بیشتر شود. در اینصورت امکان داشت صحنه عوض شود و نتیجه دیگری رقم خورد. همانگونه که تا حدی با وحدت اصلاح طلبان بر روی حسن روحانی رخ داد(البته در مورد ازدیاد آرای روحانی در دو یا سه روز آخر نکاتی هست که در این مجال نمی گنجد).
اما مقوله دوم، یکی از موضوعاتی است که در سه یا چهار روز اخیر مطرح می شود،اینکه رأی دهندگان باید به کاندیدایی رأی بدهند(می دادند) که از مقبولیت بیشتری برخوردار بوده و معیار این مقبولیت هم نظرسنجی ها دانسته می شد. پیرامون این موضوع سال هاست که می نویسند و تئوری پردازی می کنند و قطعا مجال جداگانه ایی می طلبد اما در چند جمله مختصر باید گفت، اساسا نظرسنجی یک ابزار سنجش زمان مدار است و نتایج آن در شرایط حساس و نقاط عطف اجتماعی، حتی در عرض چند ساعت به شدت تغییر می کند. که در عرصه سیاسی نیز بارها شاهد این تغییرات بوده ایم. در این انتخابات نیز شاهد بودیم که نتیجه نظرسنجی یک دستگاه معتبر در روز قبل از انتخابات، آرای آقای روحانی را 35 درصد اعلام کرده بود، در حالی که روحانی با کسب 50.7 درصد رئیس جمهور منتخب شد. به این تفاوت 15 درصدی اضافه کنید که آرای آقای قالیباف 24 درصد برآورد شده بود و آرای کسب شده توسط وی پس از شمارش، 16 درصد می باشد. آیا باید با توسل به چنین ابزاری رای را از کسی گرفت و به کس دیگر داد؟ ضمنا در نظرسنجی ها اختلاف بین آقایان قالیباف و جلیلی تقریبا12 تا 14 درصد برآورد می شد، وبا شمارش آرا اختلاف آرای این دو نفر تقریبا 5 در صد است. خلاصه کلام اینکه اگر با حجت شرعی به کاندیدای خاصی متمایل شویم، نتیجه نظرسنجی نباید ملاکی برای خدشه دار کردن آن حجت شرعی باشد. مخصوصا اینکه مقبولیت کاندیداها نزدیک به هم باشد.
اما نکته نهایی و مهمی که باید همه ما آویزه گوشمان کنیم و تخطی از آن را بر خود حرام بدانیم، اینست که ما ضمن اینکه باید موضع گیری محکم و اصولی را فرا بگیریم، باید کیاستی به خرج دهیم تا افکار و اعمال ما موجب خسران نشود. همسنگری های ما با هم، یک ظرفیت عظیم است که نباید با چشیدن تلخی های سیاسی و زودگذر از دستش بدهیم. اینکه فردی در حمایت از فلان کاندیدا قدم برارد و دیگری در حمایت از کاندیدای دیگر، مشکلی ندارد، اما رقابت، شرایط و زمان خود را دارد. بفهمیم که در شرایط امروز و زمان حاضر، بی تدبیری است اگر برسر گذشته با هم دعوا کنیم و مرتب برای همراهان دیروز و فردایمان خط و نشان بکشیم. لذا هرچند نگارنده ی متن حاضر، نسبت به بسیاری از انتقادات غیرمنصفانه ، توجیهات غیر منطقی، نظرسازی های شب انتخاباتی، توهین های پیامکی و... اطرافیان برخی کاندیداها موضع دارد، لیکن به هیچ عنوان و انشا ا... قطعا قدمی برای تحمل شکستی بزگتر که همانا دوری بدنه ارزشی و مذهبی از همدیگر است برنخواهد داشت. و کلام را با قسمتی از پیام تبریک نور چشممان به پایان می بریم که: "اكنون كه حماسهی سیاسی و نقطه اوج آن در جمعهی بیست و چهارم خرداد با پیروزی ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به سرانجام رسیده است، هیجان و التهاب روزها و هفتههای رقابت، باید جای خود را به همكاری و رفاقت داده و طرفداران نامزدهای رقیب در آزمون بردباری و متانت و دانایی نیز جایگاه شایستهی خود را به دست آورند. هیچ احساسی، چه شادمانی و چه ناشادمانی، نباید كسی را به رفتار و گفتاری دور از شأنِ خردمندی و فرزانگی وادار كند. نگذارید بدخواهان، احساسات مردم را ابزار خواستههای پلید خویش كنند. وحدت ملی و رفق و مدارا پشتوانه ی امنیت كشور و خنثیكنندهی ترفندهای دشمنان است" رهبر معظم انقلاب.25/3/92
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
همه به دنبال حجت شرعی بودیم و تنها چیزی که در این بین از بین رفت حجت شرعی بود ... فقط عذر خواهی چاره کار است و لا غیر