1. چرا نظام پیروز اصلی انتخابات بود؟ بهتر از همه می دانید که اهل شعار دادن نیستم. به نظر من، این بار نظام جمهوری اسلامی برنده اصلی انتخابات بود و بازنده اصلی دو گروه بودند: اول کسانی که با صحنه آرایی های خاص و بازی های پشت پرده قصد آسیب رساندن به جریان اصولگرایی را داشتند. بارها خیانت کردند و در یک سال و نیم اخیر اقتصاد ایران را به خاک مذلت نشاندند و وقتی فضا را مهیا دیدند، پیام دادند که یا ما را تایید صلاحیت می کنید و اجازه می دهید با کوله باری از فساد و انحراف در انتخابات شرکت کنیم، یا با انتخابات زیر 50 درصد رو به رو می شوید و نمی توانید حماسه سیاسی را محقق کنید. گروه دوم هم کسانی بودند که با مشاوره های غلط و تعصبات بی جا، مانع از ائتلاف اصولگرایان شدند و تیشه به ریشه این جریان زدند. خود من تا روز 22 خرداد محکم و استوار پای دکتر جلیلی ایستادم، اما از ظهر همان روز خطر روحانی را به شدت احساس کردم و سعی کردم درست و منطقی تصمیم بگیریم. دستم هم به جایی بند نبود که بتوانم حرفم را بزنم و به همان یکی دو نفری که دسترسی داشتم خبر دادم اما... بماند!
این را هم بگویم که رایم به جلیلی بود...اما بادلخوری!
2. تبریک به کاندیدای منتخب. به آقای روحانی تبریک می گویم. اختلافات زیربنایی و روبنایی ما با ایشان به کنار، اما هرچه باشد او منتخب مردم فهیم و بزرگ ایران است. ما که مثل برخی اوباش حامی موسوی و کروبی نیستیم که به رای ملت تمکین نکنیم و منتخب ملت را دروغ گو و کودتا چی بخوانیم. اتفاقا ما می خواهیم با تمکین به رای ملت نشان دهیم که یک ملت ولایتمدار واقعی باختش را می پذیرد و به طرف مقابل هم تبریک می گوید، حتی اگر کاندیدای برنده فقط با اختلاف یک درصد رای آورده باشد. اعتقاد من این است که هر کدام از ما باید به سهم خودمان به او تبریک بگوییم و برایش آرزوی موفقیت در خدمت رسانی به مردم کنیم.
3. با این اتفاق، موسوی و کروبی را باید اعدام کرد. شاید برای شما مسخره باشد ولی این انتخابات از جهاتی مبارک بود. انتخاب روحانی آن هم با رای حدودا 50 درصدی نشان داد که سلامت این نظام به قدری زیاد است که دشمنانش هم انگشت به دهان ماندند. امروز بی بی سی مثل سگ های تشنه هَل هَل می زد، اما دریغ از قطره ای آب گندیده. واقعا چگونه می شود نظامی که حاضر نشد یک یا دو درصد، رای یک کاندیدا را نادیده بگیرد و انتخابات را به دور دوم بکشاند، یازده و نیم میلیون رای موسوی و کروبی را بالا بکشد و به اصطلاح در انتخابات تقلب کند؟ این انتخابات نشان داد چقدر این نظام مظلوم بود و ظالمان چه ناجوانمردی هایی در حق اش کردند. فرد منتخب ملت هم بداند، نه تنها حقی برای رهایی موسوی و کروبی از حصر خانگی ندارد بلکه باید ساز و کاری بچیند که نظام این دو جنایت کار را در میدان اصلی شهر و در برابر انظار عمومی بازخواست کند و حکم شان را جاری نماید.
4. از روحانی نمی ترسم. روحانی آنقدر هم که ظاهرش نشان می دهد ترسناک نیست. او ظرفیت به چالش کشاندن نظام را ندارد. اهل تعامل است و ترسو. یعنی بدتر از احمدی نژاد نخواهد شد. حداکثر بتواند تنش هایی ایجاد کند. او رای متزلزلی دارد و دولتش ائتلافی از کارگزاران و اصلاحاتی ها و برخی مستقلین و... خواهد بود. این تیم هم یکپارچکی به چالش کشیدن نظام را نخواهد داشت. کارگزارانی ها محافظه کارند و اصلاح طلبها تندرو.. این دو هیچ وقت در عمل مکمل های خوبی برای هم نبودند. به این ائتلاف شان نگاه نکنید، تفاوتهای ماهوی زیادی با هم دارند. به نظر من روحانی برای سفید کردن خودش به میدان آمده نه برای زرد و قرمز شدن، پس باید قوائد نظام را بپذیرد. خودش خوب می داند که نظام چه آتوهایی از او دارد. از طرفی روحانی عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام ، عضو مجلس خبرگان و نماینده رهبری انقلاب در شورای عالی امنیت ملی بود و هست. از قدرت مقام معظم رهبری و نفوذ کلامش به خوبی آگاه است و می داند که با چه نظام و رهبر مقتدری رو به رو است و مجبور است با نظام تعامل کند، برای همین دست به اقدامات خاص نخواهد زد. البته بیکار هم نخواهد نشست و برای راضی کردن دل بعضی ها هم که شده اقدامات تنش زایی صورت خواهد داد تا میدان خالی از عریضه نباشد اما این چالشها قابل مدیریت اند و به همین سبب من ترسی از او ندارم. معمولا اشرافیون و لژ نشین ها با همه هارت و پورت شان، رگ خواب های ظریفی دارند که به راحتی می شود با همانها کنترل شان کرد.
5. اثبات خیلی چیزها به خیلی ها. احساس می کنم با این انتخابات خیلی چیزها به خیلی ها از جمله شخص من روشن شد. نمی خواهم مصداق بیاورم یا کسی را متهم به اشتباه و بی بصیرتی کنم چون همه چیز روشن و مشخص است. من به شخصه از بسیاری از دوستان و بزرگواران انتظار بیشتر از این داشتم، اما نشد که نشد! گاهی اوقات خود حق پنداری مزمن و دشمن سازی های بی مورد بلاهایی سر آدم می آورد که...!!همین قدر بگویم که ما اشتباه کردیم. حداقل دستاورد ائتلاف این بود که بازی به دور دوم کشیده شود. خدایی اش که بخوایم حساب کنیم این می شود که روحانی دارد با 500 تا 600 هزار رای اضافه تر رئیس جمهور می شود! فکر کنم موج ائتلاف می توانست حداقل دو تا سه میلیون رای به نفع اصولگرایی جمع کند.
6. فضای هفته جاری را امنیتی نکنیم. باید به حامیان روحانی اجازه داد که شادی کنند و از این پیروزی شان ابراز خوشحالی کنند تا تخلیه شوند. برای این حرفم دو دلیل دارم: اول اینکه پیروز شدن در انتخابات کمتر از پیروزی تیم ملی فوتبال نیست که تمام مردم در کل شهر به رقص و پایکوبی مشغول می شوند. دوم اینکه نباید با امنیتی کردن فضا و جو دادن های الکی از ابتدا در کار دولت بعدی اخلال ایجاد کنیم و نشان بدهیم که از این انتخاب دماغ مان سوخت. به نظر من ورود بسیجی ها و لباس شخصی ها و پلیس ضد شورش و... نه تنها کمکی به عدم پایکوبی حامیان روحانی نخواهد کرد، بلکه باعث ایجاد درگیری و خدای نکرده اغتشاش خواهد شد و آن زمان، شیرینی این حضور حماسی بر کام ملت و رهبری عزیز تلخ خواهد شد. مردم از زد و خوردهای سیاسی خسته شدند و دیگ جوشان مردم در حال سوت کشیدن است، بگذاریم بیایند با انتخاب نامزدشان شادی کنند و تخلیه شوند و برایشان اثبات شود که فضای مملکت آن طوری که همین آقای روحانی در مناظرات می گفت امنیتی نیست. ما همچنان که برای احمدی نژاد حق برپایی جشن در خیابان های تهران قائل بودیم باید برای روحانی یا هر کاندیدای دیگر هم قائل باشیم.
7. حسن روحانی کار سختی پیش رو دارد. باور کنید دلم برای روحانی می سوزد. او نمی داند در آینده نزدیک که تب انتخابات فروکش کرد و همه چشم ها به او دوخته شد چه بلایی سرش خواهد آمد. فشارهایی که از سوی اصلاح طلبها، اصولگرایان، مجلسی ها، مردم و... روی او خواهد آمد باور نکردنی است. معضلات اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی و سیاسی و بین المللی که نظام با آنها دست و پنجه نرم می کند و میلیون ها آدمی که چشم شان به برنامه ها و راهبردهای اوست، کمر روحانی را خم خواهد کرد.. حسن روحانی قول داده که قانون گرا تر از احمدی نژاد باشد، در کار دیگر قوا دخالت نکند، با سران دیگر قوا تعامل کند، اعتدال را برقرار کند و دهها قول دیگر.. اما یادش رفته که اجرایی کردن همه این قول ها کار او و دوستانش نیست. باور نمی کنید؟ تماشا کنید.
8. ما هم کار سختی پیش رو داریم. اینگونه نیست که فقط حسن روحانی و تیم مدیریت اش کار سختی پیش رو داشته باشند، خیر. ما هم کارهای خیلی خیلی سختی پیش رو داریم. اولین حرکت ما باید آسیب شناسی از 8 سال مدیریت اصولگرایان بر کشور و رفتاری که منجر به این شکست شد باشد. ما باید در گذشته مان تامل بیشتری کنیم، باید در مرز بندی های مان تجدید نظر کنیم، باید از اصولگرایی و اصولگرا تعریف مجددی ارائه کنیم، باید در صف بندی دوست و دشمن مداقه بیشتری کنیم، باید بدانیم اگر کسی تخلفاتی داشت نباید از دایره اصولگرایی به بیرون پرتش کنیم و روی اسمش خط قرمز بکشیم، باید در کنارش قرار بگیرم و با کمک و یاری رساندن به او به راه درست و صحیح رهنمون اش سازیم، البته اول باید بفهمیم خودمان در راه درست و صحیح هستیم!! باید ایستادگی و مقاومت را با خودسری و هرچه من گفتم، غلط نگیریم و احساس نکنیم هر مسیری که ما در آن قرار داریم حتما حتما راه حق است و خدشه ای هم به آن راه وارد نیست، باید خیلی کارها در این چهار سال انجام بدهیم تا در انتخابات آتی، با یک وحدت حداکثری رای را به نفع اصولگرایی تغییر دهیم.
می شود ، می توانیم.
9. خیلی هم بد نشد. به سادگی از کنار این موضوع رد نشوید. فرض کنید جلیلی رئیس جمهور می شد و نمی توانست فضای عمومی کشور، آشفتگی اقتصادی، معضلات فرهنگی و اجتماعی، چالشهای بین المللی و... را در طول سالهای پیشِ رو کنترل کند. می دانید بعد از چهار سال چه بلایی سر گفتمان انقلاب و بچه بسیجی ها و هیاتی ها و تفکر ناب اصولگرایی می آمد؟ باور کنید خدا خودش صحنه را مدیریت می کند. قطعا او به اموراتی آگاه است که به مخیله من و شما هم نمی رسد.
10.نکته ای که آقای روحانی باید مد نظرش باشد. آقای روحانی، شما کمتر از 51 درصد رای آوردید. اگرمعنی همین یک جمله را به درستی درک کنید، نتایج خوبی از آن خواهید گرفت. مجددا تکرار می کنم، "شما کمتر از 51 درصد رای آوردید"
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
مهم خدمت رسانی به مردم هست
واقعا احسنت. احسنت. احسنت
الخیر فی ما وقع
خدا خیر بده به نویسنده مطلب
الخیر فی ماوقع.