در این مقاله همچنین تشریح میشود که چرا اختلاف زیادی در تاثیر قیمتهای بالای نفت روی کشورهای واردکننده در مقایسه با کشورهای صادرکننده نفت وجود دارد. میتوانیم ببینیم که در قیمتهای ۱۰۰ دلار برای هر بشکه نفت یک سطح مشخص در مصرف سرانه هر دو کشور چین و هند وجود دارد.
مصرف سرانه در این تحلیل مورد استفاده قرار گرفته زیرا اگر مصرف کلی نفت رو به افزایش باشد اما کمتر از جمعیت رشد کند، متوسط مصرف رو به کاهش خواهد بود.
کشورهای واردکننده زیاد دیگری وجود دارند که حتی کاهش شدیدتر در مصرف نسبت به چین و هند دارند. این کاهش در سال ۲۰۰۵ تا ۲۰۰۷ همزمان با افزایش قیمت نفت شروع شد و از آنجا که قیمتهای نفت بالا مانده، همچنان ادامه دارد. یک نمونه برای این مسئله کشور یونان است.
در واقع کشورهای پرتغال، ایرلند، یونان و اسپانیا که به خاطر مشکلات خود در زمینه رکود اقتصادی معروف هستند، کاهش شدیدی را در مصرف نفت داشته اند. اروپا در مجموع کاهش کمتری در زمینه مصرف نفت نسبت به این کشورها داشته است. همچنین آمریکا نیز کاهش مشابهی در زمینه مصرف نفت همانند اروپا دارد.
مصرف سرانه نفت در کدام کشور رو به افزایش است؟
مصرف نفت در بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت سریعتر از جمعیت آنها رو به افزایش است. اگر ما در مجموع به کشورهای عضو اوپک نگاهی بیندازیم یک جهش صعودی بزرگ را در مصرف سرانه نفت در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ مشاهده می کنیم.
در حقیقت این الگو در عربستان سعودی و کشورهای عضو اوپک اتفاق میافتد. در عربستان سعودی مصرف سرانه نفت در سال ۲۰۱۲ میلادی پنج برابر اروپا بوده است. خارج از عربستان یک افزایش صعودی مشخص در مصرف هم در دوران افزایش قیمت سال ۲۰۰۸ و همچنین دوران افزایش قیمت در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ دیده میشود.
یک دلیل برای این که چرا صادرکنندگان نفت مصرف بیشتری نسبت به دیگر کشورها دارند این است که استخراج نفت روز به روز دشوارتر میشود. اغلب نیازهای غیرمستقیم برای نفت نیز وجود دارد نظیر شیرین سازی آب برای در اختیار گذاشتن آب کافی برای یک جمعیت رو به رشد یا ایجاد یک پالایشگاه جدید برای نفتهایی که پالایش آن ها دشوار است.
دلیل دیگر برای این که چرا صادرکنندگان نفت اغلب رشد مصرف بیشتری دارند این است که صادرکنندگان اغلب برای فرآوردههای نفتی یارانه در نظر می گیرند، بنابراین شهروندان آنها مجبور نیستند که قیمت کامل فرآوردهها را بپردازند. بنابراین مردم به طور واقعی قیمتهای بالایی را که بیشتر واردکنندگان تجربه می کنند نمیبینند.
دلیل سوم درآمد بالایی است که صادرکنندگان نفت هنگام بالا بودن قیمتها به دست میآورند. نشریه اکونومیست این هفته مقالهای را تحت عنوان "هشدار: خطر پیش روی عربستان- حباب بعدی دارایی؟” منتشر کرد که در آن درباره تعداد بالای ساختمانهای اداری، مدارس ،خانههای ارزان قیمت و دیگر پروژههای ساختمانی در حال اجرا صحبت میکند. در این مقاله آمده است که مردم عربستان به ندرت دارایی های جدید خود را صرف سرمایهگذاریهای کاغذی میکنند و در عوض بخش اعظم پول آن ها در پروژه های ساخت و سازی که به مصرف نفت احتیاج دارد صرف میشود.
نروژ یکی از صادرکنندگان نفت است که برای نفت یارانه در نظر نمیگیرد. در حقیقت این کشور مالیات سنگینی را برای مصرف نفت در خودروهای شخصی وضع میکند. سرانه مصرف نفت این کشور در دو سال گذشته به رغم بالا رفتن قیمتها افزایش یافته است.
برزیل یک صادرکننده نفت نیست اما سعی کرده که تولید خود را افزایش دهد. سرانه مصرف نفت این کشور نیز اخیرا افزایش یافته است.
در واقع کل آفریقا، آمریکای مرکزی و جنوبی و کل خاورمیانه همگی در سال ۲۰۱۲ مصرف نفتی بالاتر از رشد جمعیتشان داشتهاند. این مناطق در کل صادرکننده نفت هستند.
برخی کشورها نظیر بنگلادش که مصرف نفت پایینی دارند، در سالهای ۲۰۱۱ و ۲۰۱۲ به رغم بالا رفتن قیمت ها، سرانه مصرف نفتشان افزایش یافته است. این امر نشان میدهد که تولید نفت به مناطق کم هزینهتر نسبت به چین و هند منتقل میشود.
استرالیا نیز سرانه مصرف نفت رو به افزایشی داشته که احتمالا به دلیل مصرف نفت در استخراج منابع و حمل و نقل است.
چرا کاهش سرانه مصرف نفت برای واردکنندگان مهم است؟
کاهش در سرانه مصرف نفت نشان میدهد که احتمالا نفت به شکل روز افزونی قابل دسترس میشود. ما میدانیم که نفت برای تولید و حمل و نقل کالا مورد استفاده قرار میگیرد. اگر نفتی کمتری مصرف شود یا اگر مصرف نفت رشد کمتری نسبت به گذشته داشته باشد این احتمالا وجود دارد که اقتصاد رو به رکود باشد.
تعدادی دلایل مبنی بر رو به کاهش بودن مصرف نفت وجود دارد: کاهش انتقال کالاها برای فروش، کاهش تقاضای اروپا. کاهش رانندگی مردم در اوقات فراغت، بیکاری بسیاری از جوانان و عدم توانایی خرید یک خودرو یا موتورسیکلت توسط آنها. هر یک از این تغییرات میتواند به معنی کاهش رشد اقتصادی باشد.
به طور مشخص موقعیتهایی وجود دارد که در آنها کاهش مصرف نفت به معنی کاهش رشد اقتصادی نیست. تغییر وضعیت از تولید به اقتصاد خدماتی می تواند به کاهش مصرف نفت منجر شود. یک تغییر به سمت خودروهای کم مصرفتر می تواند به کاهش مصرف نفت بینجامد. اما این تغییرات به کندی و به مرور زمان رخ می دهد نه زمانی که قیمتها یکباره بالا می رود.
یک راه دیگر برای کاهش مصرف نفت این است که آیا یک کشور در گذشته برق خود را با استفاده از نفت تولید کرده یا خیر و تولید نفت با این روش به استفاده از سوخت دیگری نظیر گاز طبیعی منتقل شود. این نوع تغییر در یونان اعمال شده اما بعید است که در چین و هند مورد استفاده قرار گیرد. به شکل مشابه اگر خانهها با نفت گرم شوند، بعضی اوقات یک سوخت جایگزین مورد استفاده قرار گرفته و باعث کاهش مصرف نفت شده است. چین و هند مناطقی نیستند که نفت به طور سنتی برای گرم شدن خانهها مورد استفاده قرار گیرد.
در مجموع کاهش شدید مصرف نفت در اقتصادهای رو به رشد نظیر چین و هند نگران کننده است.
واردات نفت آمریکا و اروپا
الگوی مصرف نفت آمریکا تا حد زیادی شبیه الگوی کشورهای واردکننده نفت است و از سوی افزایش قیمتها تحت فشار قرار دارد. اخیرا تبلیغات زیادی درباره تولید بیشتر نفت در آمریکا صورت گرفته اما این واقعا به معنی تغییر اوضاع نیست. اگر ما به مصرف نفت آمریکا و تولید آن نگاهی بیندازیم می بینیم که آمریکا همچنان یک واردکننده باقیمانده است. در واقع راه زیادی باقیمانده تا آمریکا به یک صادرکننده نفت تبدیل شود.
همچنین قیمتهای نفت پایین نیامده و قیمتهای بالا مشکل اصلی ما هستند.
وضعیت واردات نفت اروپا بدتر از آمریکا است و شکی نیست بخشی از این مشکلات اقتصادی کنونی به همین دلیل است. نمودار تولید و مصرف اخیر نفت اروپا در شکل زیر نشان داده شده است.
اختلاف بین واردات و صادرات نفت
هزینه استخراج نفت تا حد زیادی بسته به کشور و میدان نفتی تغییر میکند. برای تامین مقدار کافی نفت، قیمت جهانی باید به اندازه کافی بالا باشد تا سود کافی را برای تولیدکننده داشته باشد.
در مورد کشورهای صادرکننده نفت، دولتها همیشه مالک شرکتهای نفتی هستند. اما حتی اگر مالک نباشند دولتها برای استخراج نفت مالیاتهای سنگینی وضع میکنند تا مطمئن شوند که از هر گونه درآمد اضافی بهره مند خواهند شد.
گاهی اوقات قراردادهای مشارکت در تولید مورد استفاده قرار میگیرند. جدول زیر نشان میدهد که برای بسیاری از کشورهای صادرکننده نفت دولت ۷۰ تا ۹۰ درصد درآمد عملیات را در اختیار می گیرد.
حتی در آمریکا سهم دولت قابل توجه است. بری راجرز در مقالهای در ژورنال نفت و گاز در ماه مه محاسبه کرد که برای نفتهای دشوار نظیر نفت باکن سهم متوسط دولت ۳۳ دلار و ۲۹ سنت در هر بشکه است.
این درحالی است که برای نفت استخراجی از کانادا سهم دولت ۱۹ دلار و ۵۰ سنت در هر بشکه است. این مبلغ شامل پرداختها به دولت ایالتی و دولت فدرال می شود. اگر هزینههای استخراج پایین باشد همانند کانادا دولت مالیات دریافتی را براساس آن تنظیم می کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com