از توصیه های افشاگرانه نوجوان درچه ای تا خط و نشان مسئول ستادهای مردمی اصفهان برای آقا سعید

آقا سعید با اتوبوس دوم از هواپیما تا سالن می آید و با مردم خوش و بشی می کند، با اعضای ستادهای اصفهان هم که در فرودگاه هستند، احوال پرسی می کند و توضیح می دهد که مقصد اول هواپیما "جده" بوده و این تاخیر از مبدا بوده است.

v توصیه های افشاگرانه نوجوان درچه ای و جواب آقا سعید

اولین برنامه دکتر، روستای احمدآباد دُرچه است، که در بین روستاها بیشترین شهید را تقدیم انقلاب کرده است. برخی جوانان شهر به محض شناسایی ماشین دکتر پشت او راه می افتند و شروع می کنند به شعار دادن. جوانی را می بینم که سریع کرکره مغازه را پایین می کشد و موتورش را روشن می کند تا از قافله جا نماند.

جلیلی امام جمعه شهر را که می بیند، ماشین را متوقف می کند و پیاده می شود برای احوال پرسی که ناگهان خود را در میان حلقه ای از جوانان می بیند که شعار می دهند صل علی محمد یاور رهبر آمد، جوانی می گوید آقای جلیلی! یک توصیه ای به ما بکن! که آقا سعید لبخندی می زند و می گوید: انشالله که کاری کنیم که مورد رضای خدا باشد.

در ترافیکی عجیب که بعید می دانم درچه قبل از این مثل آن را به خود دیده باشد وارد گلزار شهدا می شویم. دکتر همان ابتدا با دو تن از جانبازان درچه ای دیدار می کند و بین ازدحام سنگین خود را به قبور شهدا می رساند.

پیرمرد باصفایی را می بینم که خمیده و به زحمت راه می رود، می گویم پدرجان برای چه به خودت زحمت می دهی! با لبخند می گوید آمدم آقای جلیلی را ببینم.

دکتر شروع می کند به صحبت میان مردم:"روستایی که با 1200 نفر جمعیت 60 شهید داده، یک نماد و الگو برای جهانیان است، برای کسانی که می خواهند مقاومت کنند. پشتوانه ما در برابر 6 قدرت بزرگ روستای شماست. جلیلی به وصیت شهید براتی از شوهدای روستا اشاره می کند که بر سنگ مزار وی نوشته شده است: وصیت این شهید را بخوانید، "از راه ولی فقیه که راه اسلام است جدا نشوید"، این پشتوانه حکومت ماست. جمعیت تکبیری می گوید و آقا سعید ادامه می دهد: انشالله فردا شرمنده شهدا نباشیم.

شعار مردم بلند می شود که "قوت قلب رهبری، رییس جمهور مکتبی، جلیلی جلیلی". همین لحظه پسربچه ای خودش را به دکتر می رساند و با همان لهجه شیرین می گوید: "من شما را خیلی دوستتون دارم فقط یه کاری بکنید حال این فلانی رو تو مناظره بگیر!" دکتر می خندد و میگوید باید هرکاری می کنیم برای رضای خدا باشد نه نفس خودمان!

v جانبازی در میان جانبازان

درچه را به مقصد آسایشگاه اعصاب و روان جانبازان شهید رجایی ترک می کنیم. جمعی از جوانان درچه ای هنوز دنبال ماشین دکتر هستند و خود را به آسایشگاه می رسانند. دکتر جلیلی می گوید " 4-5 نفر بیشتر نباشند، فیلم بردار و تصویر هم نباشند که این بندگان خدا اذیت نشوند." برخی گوش می دهند و بعضی دیگر هم نه. دکتر وارد آسایشگاه می شود و جانبازان دورش را می گیرند و سلام و احوال پرسی می کنند و هرکدام شروع می کنند به حرف زدن. یکی می گوید: "ما جانبازان از شما توقع داریم، 16 سال است که اینجاییم" دیگری می گوید: "تو هم جانبازی و هم به حرفای ما خوب گوش می دی، درد ما رو بهتر از بقیه می دونی! کمکون کن!"

صلواتی می فرستند و دکتر به تک تک تخت ها سر می زند و با جانبازان احوال پرسی می کند، یکی از جانبازان می گوید: آقای جلیلی! به بقیه هم بگو هر کسی رییس جمهور شد ما را هم ببیند. فقط تو آینه نگاه نکنند که خودشان را ببینند، از شیشه اگر نگاه کنند، بقیه رو هم می بینند" جلیلی می گوید: دعا کن! انشالله سالم باشید، التماس دعا دارم. جانباز هم صدایش را با خنده بالا می برد که "چشم! قول دادی ها نری ما رو فراموش کنی". طبقه دوم آسایشگاه بیماران وضعیت حادتری دارند و به همین خاطر کسی را جز دکتر راه نمی دهند. به هرحال دکتر بعد از دقایقی برمی گردد و به سمت مسجد الزهرای خمینی شهرمی رویم

v استقبال معنادار در خمینی شهر | حماسه و رانتخواری با هم جور در نمی آید

جمعیت ِ منتظر به محض دیدن دکتر شروع می کنند به شعار و صلوات"جلیلی قهرامان، حامی مستضعفان"" ای جانباز آزاده، آماده ایم آماده" "صل علی محمد یاور رهبر آمد" فشار جمعیت بسیار زیاد است. دکتر را جلو می برند و موذن شروع می کند به گفتن اذان. نماز را که می خوانیم، آقایی که کنارم است می گوید یکی از نبضهای انتخابات اصفهان است و اینجا هم یکی از نبض های مهم اصفهان است. این استقبال معنا دار است.

حجت الاسلام موسوی، امام جماعت شروع میکند به خیر مقدم و می گوید ما روزی در همین مسجد میزبان رییس جمهور قبلی بودیم، تا وقتی پای ولایت بود، ما هم بودیم. از شما هم انتظار داریم که پای ولایت باشید.

دکتر شروع می کند و چند روز مانده به شعبان، قسمتی از صلوات شعبانیه را می خواند." المتقدم لهم مارق، و المتاخر عنهم زاهق، و اللازم لهم لاحق" آقا سعید می گوید این مرام نامه سیاسی شیعه است و این دعا راه سیاسی و شاخصها را به همه گروه های سیاسی نشان می دهد که چگونه دچار لغزش نشویم.

آقا سعید به حرفهای امام جماعت اشاره می کند و می گوید: نکته ای مکه فرمودند یک دغدغه مهم و اساسی است. امروز تجسم رهنمودهای اهلبیت، ولایت فقیه است. بانگ تکبیر مسجد را پر می کند.

جلیلی می گوید: با افرادی که دنبال رانتخواری و ویژه خواری هستند هیچ حماسه ای شکل نخواهد گرفت نه سیاسی نه اقتصادی. این توده مردم هستند که دنبال حماسه اند. امروز باید گرانی و بیکاری را کنار بزنیم و وارد یک عرصه جدید و تمدن ساز اسلامی بشویم.

دکتر از مانع شدن دستگاه های دولتی برای مردم می گوید و تاکید می کند ماشین دولت از این شکل باید عوض شود و به جای مردم باید ادارات برای حل مشکلات به آنها مراجعه کنند.

v سفر به بام ایران

نماز را که می خوانیم، بلافاصله راهی شهرکرد می شویم. ناهار را هم توی ماشین می خوریم. بچه ها به شوخی می گویند امروز خیلی بریز و بپاش بوده و غذا هم انتخابی بوده، هم قرمه هم قیمه!

مسجد صاحب الزمان (عج) شهرکرد پر از جمعیت شده که می رسیم. قاری آیه ان الذین قالوا ربنا الله ثم استقاموا را می خواند. مردم شعار " ما با ولایت زنده ایم رزمنده ایم " سر می دهند و جلیلی "احسنت " می گوید. دکتر می گوید: اگر کسی ربوبیت خداوند را بپذیرد و تنها او را مالک بداند و در این امر استقات کند، خدا وند بشارت می دهد که ترس و حزن و نگرانی بخواهد بود. این نه تنها باور ماست، تجربه 34 ساله ما هم هست.اطمینان به خدا و اتکا به مردم دو رکن مهم پیروزی ما بود.

آقا سعید از حماسه های گردان قمر بنی هاشم عشایر در دفاع مقدس می گوید و پیرمردی که کنار من نشسته است سرش را تکان می دهد و تایید می کند. جلیلی ادامه می دهد اگر ظرفیت های موجود را در همه عرصه ها آزاد کنیم آیا این عشایر عزیز حماسه دیگری نمی توانند بیافریند؟

دکتر جلیلی گله می کند از برخی که می گویند یارانه های نقدی تورم زاست و می پرسد آیا 2800 هزار میلیارد در 75 میلیون تورم زاست یا اینکه 5 هزار میلیارد در دست 6 نفر باشد؟

جلیلی حرف هایش که تمام می شود، جمعیت با شعار "اطاعت از ولایت، شعار استقامت" وی را تا درب مسجد بدرقه می کنند و به سرعت به سمت گلزار شهدای نجف آباد به راه می افتیم.

v حضور دبیر شورای عالی امنیت ملی در زرادخانه قدرت جمهوری اسلامی

دکتر بعد از زیارت قبور شهدا در جمع مردم مشتاق چند کلمه ای از برنامه و اهدافش می گوید و تاکید می کند قهرمان کشور ما شهدا هستند و امنیت و اقتدار و موقعیت برجسته جمهوری اسلامی به حرکت مردم و شهدا است.

دکتر جلیلی، دبیر شورای عالی امنیت کشور یادآوری می کند این جا زرادخانه اصلی قدرت جمهوری اسلامی است و قدرت ما مدیون شهداست.

تصاویر شهدای هسته ای در دست مردم است و جوانترها هم مشغول عکس و فیلم گرفتن که دکتر حرفهایش را تمام می کند.

خبرنگارها از تراکم و فشار برنامه ها گله مندند و امیدوارند برنامه بعدی دکتر برنامه آخر باشد که اعلام می شود دو برنامه دیگر در اصفهان هست. یکی حضور در گلزار شهدا و دیگری سخنرانی در جمع رای اولی ها.

v گوش ِ شنوای جلیلی بر درد مردم

به گلزار شهدای اصفهان که می رسیم دکتر جلیلی در حلقه تنگ جوانان قرار می گیرد و شعار "رای ما به گفتمان، جلیلی یه قهرمان" در فضا می پیچد.شهیدان خزاری ، اشرفی اصفهانی، کاظمی و باقی شهدا را دکتر زیارت می کند در حالیکه با فشار جمعیت به این سو و آن سو می رود.

عده بیشتری از مردم که متوجه حضور آقا سعید میشوند، جمعیت شلوغ تر می شود و شعار دسته گل محمدی به اصفهان خوش آمدی تکرار می شود. چهره مردم را که می بینم همه لبخند بر لبشان نقش بسته است و از حضور جلیلی خوشحالند.

همزمان که شعار "جلیلی با غیرت، دشمن باند و ثروت" داده می شود، جوان اصفهانی داد می زند: اقای دکتر! تو مناظره به چالششون بکش!

به هر زحمتی که هست دکتر در کنار مسجد گلزار شهدا مستقر می شود. پیرزنی با یک شاخه گل به سمت جلیلی می آید و گلایه می کند که سرپرستی ندارد و برای اداره فرزندانش مشکل دارد و کسی هم فریاد رسش نیست.می خواهند پیرزن را ببرند کنار، که دکتر مانع می شود و می گذارد حرفهای زن به سرانجام برسد.

قاری جوان رای اولی قرآن می خواند و دکتر با او خوش و بش می کند. تا دکتر می آید شروع به حرف زدن بکند، اینبار نوبت یک پیرمرداست که بر می خیزد. جلیلی سخن را آغاز نمی کند که مرد حرفهایش را بزند و با سعه صدر گوش می دهد. می گوید: ما پای نظام و انقلاب ایستادیم ولی یک گلایه داریم. چرا به ما رسیدگی نمی شود؟ چرا گرانی ها را کنترل نمی کنند؟

دکتر جلیلی بالاخره شروع می کند. سلامی می دهد و جمعیت جواب می دهند.

می گوید خاک شهدا را توتیا چشم می کنیم، چون بر مبنای ایمان عمیق دینی و عمل صالح عمل کردند. آقا سعید اشاره می کند به جمله"بعد از شهدا ما چه کردیم" و می گوید امروز خواسته شهدا از ما چیست؟ این است که همین دو نکته را در کارهایمان لحاظ کنیم. اگر ادارات ما دو عنصر ایمان عمیق و عمل صالح را داشته باشند دغدغه مردم و همین فرمایشات این دو عزیز هم اجابت می شود.

دکتر از ضرورت سفرهای وزارتخانه ای می گوید که صدای اذان در فضا می پیچد. نماز را همین جا می خوانیم و به سمت مسجد سید که محل برنامه آخر دکتر در اصفهان است، راه می افتیم.

v حماسه سیاسی اصفهانی ها در مسجد سید

به خیابان مسجد سید که می رسیم ترافیک عجیبی دارد. از آن ترافیک های صبحگاهی اتوبان همت. موتورهای زیادی در وسط بلوار و گوشه کنار خیابان پارک شده و جلوی مسجد هم فوج فوج جمعیت وارد شبستان می شوند.

وارد مسجد که می شوم سیل جمعیت را می بینم که به تخمین من حدود 20 هزار نفر هستند. این حضور گرم و پرشور مردم در فضای حقیقی باردیگر نظرم را از نظرسازی ها و نظرسنجی های دروغین که این روزها در فضای مجازی زیاد است، عوض می کند.

شب مبعث رسول اکرم است مولودی خوانی و مدیحه سرایی هم آغاز شده است . مردم یکصدا سرودی را تمرین می کنند تا در حضور جلیلی بخوانند:

این رمز پیروزی ما بر دشمنان است این انتخاب اصلح ایرانیان است

اصلح در این میدان بود الحق جلیلی آماده بهر یاری مستضعفان است
اصلح جلیلی, اصلح جلیلی, اصلح جلیلی

رزمنده ی جانباز ما , یار ولایت اینک زره پوشیده است در راه عزت

بر روی بد خواهان زنیم پیوسته سیلی آشفته کرده خواب دشمن را جلیلی
اصلح جلیلی, اصلح جلیلی, اصلح جلیلی

سید رضا نریمانی از مداحان شهر اصفهان هم شعری سیاسی – حماسی می خواند و " به به " جمعیت را در می آورد:

"روحیات انقلابی ببین تو کی قوی تره، بذار بهت ساده بگم سعید جلیلی بهتره"

جمعیت از تحرکات روی سکو می فهمد که دکتر جلیلی دارد وارد می شود، همه برمی خیزند و شعار صل علی محمد یاور رهبر آمد را سر می دهند. مجری تذکر می دهد و خواهش می کند که مردم برای ورود دکتر همکاری کنند و ازدحام نکنند. طنین شعار یکپارچه " اصفهان یک کلام، جلیلی والسلام" مسجد سید را پر می کند که آقا سعید وارد می شود. 10 دقیقه طول می کشد تا از درب ورودی به روی سن برسند.

جمعیت جلوتر آمده و شعارها کوبنده تر شده. دکتر که انگار نه انگار از صبح یک ماراتن نفس گیر داشته، لبخند می زند . جمعیت حاضر به نشستن نیست. شلوغی بالای سن هم دست کمی از خود شبستان ندارد. برنامه بالاخره در ساعت 22:30 رسما شروع می شود.

شعارهای مختلف ادامه دارد که رییس ستادهای حمایت مردمی از دکتر جلیلی در اصفهان می اید برای خوش آمدگویی.می گوید آقای جلیلی اگر انشالله رییس جمهور شدید، ما مردم اصفهان از شما هیچ ئچیز نیم خواهیم جز تبعیت محض از ولایت. تکبیر جمعیت در تایید سخنان رییس ستاد، مسجد را پر می کند. مردم با شعار های خود به استقبال دکتر می روند.

آقا سعید شروع می کند: خواهش من این است که هر آنچه شور و شعور دارید نثار یک نفر کنید، رهبر و ولی فقیه، تنها کسی که شایسته این شعارها و شعور شماست فقط اوست که نائب بر حق امام زمان علیه السلام است. و تمام افراد دیگر مثل حقیر باید بدانند اگر مقامی دارند بر این اساس که یک سرباز برای ولی فقیه هستند.

تکبیر سرداده می شود و جمعیت یکصدا تکرار می کنند: خونی که در رگ ماست، هدیه به رهبر ماست

جلیلی ادامه می دهد که تمام افراد باید بدانند لطف مردم به خاطر سربازی ولایت است.و هر کس در هر مقامی باشد باید بداند روزی که کوچکترین انحراف ی از ولایت فقیه گرفت، دیگر مردم به او این نگاه را نخواهند داشت، این یک حقیقت است.

دکتر تاکید می کند که هیچ کس نباید غره شود که توجه مردم به او به خاطر خودش است و اگر کسی هم احساس کند که در این مسیر دچار لغزش نمی شود، همین نقطه لغزش اوست.

آقا سعید می گوید: از همه می خواهم بر مسئولین در تحقق این امر مهم هم دعا کنید و هم نظارت کنید.

دکتر از ایرادات سازوکار دستگاه اجرایی کشور می گوید و مثال می زند که گرفتن یک وام ساده چقدر برای مردم طول می کشد که یک نفر از میان جمع می گوید 4 سال است می خواهم 2 میلیون تومان وام بگیرم، هنوز ندادند.

ساعت 11:45 است و تا پرواز دکتر به تهران چیز زیادی نمانده که سخنان دکتر تمام می شود و با شعا " دعای ملت ما بدرقه راه تو" از میان ازدحام جمعیت خارج می شود.