6 احتمال در خصوص تماس ساعت 17:30 حاج آقا!

1

* الو! بالاخره چیکار می کنین؟! شماها کاندیدا میشین یا نه؟!

- گوشی ات رو یک نگاه بنداز! 10دفعه میس کال انداختم! همین الآن من و محمود راه افتادیم! شما هم راه بیفت سریعتر!

* اوه! راست میگی! الان گوشی ام رو دیدم! ببخشید دیگه! عادت دارم بعد از اخبار ساعت 14 بخوابم! خواب موندم!

- سریعتر راه بیفت که با هم برسیم به محل ثبت نام!

* باشه اسفندیار!

2

* چی؟! داره طلا می کشه پایین؟! مطمئن؟! پس من برم کاندیدا بشم؟!

- آره دیگه! اگه کاندیدا بشی همه میگن چون تو ثبت نام کردی ارزش ریال تقویت شده! این فرصت رو از دست نده!

* خب دیگه! رفتم که رفتم!

3

* عادل خان! به نظرت من کاندیدای ریاست جمهوری بشم؟!

- من کارشناس فوتبالی هستم، نه کارشناس سیاسی!

* اوه! پیری هست و فراموشکاری!

4

* محمدجان! چیکار می کنی؟! می ری کاندیدا بشی یا نه؟!

- نه! خودت برو! منکه می دونم رای نمیارم!

* خب منهم می دونم رای نمیارم! اما یکی مون باید کاندیدا بشه تا لااقل چند ساعتی دوباره مردم توی تلویزیون ببیننش و مردم یادشون نره روزگاری ما اصلاح طلب ها هم وجود داشتیم!

- من به این حرف ها کاری ندارم! حوصله یک شکست دیگه رو ندارم! شما می خوای برو خودت کاندیدا شو!

5

* الو! تاکسی تلفنی! یک تاکسی می خواستم واسه خیابان فاطمی؛ لطفا سریعتر! می خوام تا شیش اونجا باشم!

- تاکسی نداریم؛ این روزها سرمون خیلی شلوغه! ... چه خبر اونجا؟! این روزها همه زنگ می زنن و تاکسی واسه اون مسیر می خوان!

* پس مجبور شدم با بنزم برم! برم به بچه ها بگم بنز رو زودتر روشن کنن!

6

* آقای دکتر! نتیجه آزمایشاتم چی شد؟! می تونم برم کاندیدا شم؟!

- چندبار بگم؟! استرس واسه شما ضرر داره! درست نیست با این سن و سالت وارد این عرصه ها شی!

* حالا ثبت نام می کنم، بعدش کنار می کشم!

- خب حالا که اصرار می کنی باشه! فقط زیاد هیجانی نشو و زودتر هم کنار بکش!