گروه سیاسی ـ سید مجتبی نعیمی: در مطلب قبلی توضیح دادیم که چرا گفتمان مقاومت برای امروز ما مهم شده است؟ و همچنین با ذکر حداقل سه بعد اساسی آن، به شرح مختصری از ویژگیهای این گفتمان در حوزهی بینالمللی و سیاست خارجی پرداختیم. اما یکی دیگر از ابعاد گفتمان مقاومت را باید در مناسبات داخلی دید و این مسئله را بررسی کرد که کدامیک از نامزدهای ریاست جمهوری، متعلق به آن هستند.
به گزارش بولتن نیوز، مراد از گفتمان مقاومت در حوزهی داخلی چیست و دولت بعدی، در برابر چه چیزهایی باید ایستادگی به خرج دهد؟ به عبارت دیگر، وقتی میگوییم رئیسجمهور بعدی و دولتش باید متعلق به گفتمان مقاومت باشند، شاخصهای آن در حوزهی سیاست داخلی چیست و در برابر چه رویکردهای دیگر قرار میگیرد؟ به نظر میرسد گفتمان مقاومت در بعد داخلی، دارای حداقل چهار ضلع است که عبارتند از:
1. مشکلات موجود و آتی: امروزه بر کسی پوشیده نیست که با توجه به همهی خدمات بیسابقهی نظام جمهوری اسلامی و دولتهای نهم و دهم به مردم، باز هم مشکلات عدیدهای بر سر راه زندگی مردم، نظام سیاسی-اجتماعی ما و مجموعهی کشور وجود دارد. این مطلب جای ذکر مورد به مورد این مشکلات نیست، اما تقریباً هر کدام از ما یک لیست چندتایی از این مشکلات را در ذهن خودمان داریم. از طرف دیگر، کاملاً طبیعیست که برای دولت آینده نیز مشکلات جدیدی فراهم خواهد آمد.
حال، دولتی که میخواهد با این مشکلات مقابله کند باید دارای صبر و تحمل فراوانی بوده که به قول رهبر انقلاب، تنها با داشتن صبر انقلابی میتوان در برابر این مشکلات ایستاد. زیرا با ظرفیتهای عادی نمیتوان جلوی این همه مشکل قرار گرفت و امکان شانه خالی کردن، ضعف نشان دادن و یا عدم پذیرش مشکلات وجود دارد. نکتهی قابل تذکر این است که عدم وجود یا کمبود صبر انقلابی و روحیهی مقاومت در برخی از مسئولین فعلی یا قبلی دولتها، از مهمترین دلایل ناکارآمدی ایشان است.
زیرا تا وقتی وارد معرکه نشده بودند، با ارائهی شعارها و وعدههای بزرگ، مدینهی فاضلهی نزدیکی را برای مردم ایران متصور میشدند. اما وقتی از نزدیک متوجه مشکلات مختلف و عمیق کشور شدند، تا جایی توانستند در مقابل آنها بیاستند و از یک جایی دیگر، با تمام شدن صبر و مقاومتشان، مشکلات را به جامعه تسری دادند.
2. کارهای روی زمین مانده و مسئولیت بزرگ ریاست جمهوری: اگر مورد بالایی را وجه سلبی گفتمان مقاومت در بعد داخلی بدانیم، وجه ایجابی آنرا باید در کارهای روی زمین ماندهای دانست که هنوز برای برخی از آنها هیچ فکری ارائه نشده است. وجود پتانسیلهای مختلف در حوزههای سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و بینالمللی نشان از این دارد که دولت بعدی، گذشته از تلاشی که باید برای از بین بردن مشکلات موجود انجام دهد، لازم است تا در جهت بهرهبرداری بیشتر استعدادهای معطل ماندهی کشور گام بردارد.
یکی از همین کارهای روی زمین مانده، پرداختن جدی و وارد شدن به حوزهی عمل در مورد اقتصاد مقاومتیست. اگر در یک تعریف مختصر، اقتصاد مقاومتی را تلاش برای بکارگیری همهی استعدادهای اقتصادی داخلی دانسته و از طرف دیگر بدانیم که مثلاً در حوزهی کشاورزی (به عنوان یکی از پایههای استراتژیک اقتصاد مقاومتی) چیزی نزدیک به بیست درصد ظرفیت کشور مورد استفاده قرار میگیرد، متوجه میشویم که در کل کشور چه کارهای روی زمین ماندهای وجود دارد که توان گذاشتن برای احیای آنها، تنها از عهدهی یک ارادهی معطوف به روحیهی جهادی و مقاومتی برمیآید.
لازم است همینجا به این نکته اشاره کنیم که تذکر رهبر انقلاب در خصوص بزرگ بودن مسئولیت ریاستجمهوری را میتوان از همین دو مورد بالا متوجه شد. کارهای انجام نشده و مشکلات موجود، آنچنان مورد هجوم جایگاه ریاست جمهوریست که تنها با ظرفیت بالای فردی و گروهی و مقاوتم در برابر همهی ناملایمات میتوان از پس سنگینی آن برآمد.
3. سنگاندازی دیگران: به نظر میرسد دو ضلع اول گفتمان مقاومت در بعد داخلی کافی باشد تا ما را با لزوم وجود چنین روحیهای در دولت بعدی آشنا سازد. اما کافیست به دو مورد فوق، مانع تراشیهای دیگران را اضافه کنید. یعنی دولتی را تصور کنید که در حال رفع مشکلات از پیش مانده یا تازه تولید شده بوده و از طرف دیگر به فکر ایجاد ظرفیتهای جدید در بخشهای مختلف نظام است. که ناگهان سر و کلهی دوستان نادان، دشمنان خارجی و مزدوران داخلی آنها پیدا میشود. طبیعیست که عرصه برای کار کردن تنگ شده و خیلیها تسلیم میشوند.
کافیست به عملکرد برخی از دولتهای پیشین جمهوری اسلامی نگاه کنیم تا متوجه شویم که به علت فقدان یا کمبود روحیهی مقاومت، تا چه حد در برابر مانع تراشیها ضعیف عمل کرده و با بیان اینکه دولت من در هر نه روز یک بحران داشته، توجیهی برای ناکارآمدی دولتشان بتراشند. پس باید توجه داشت که تحمل و صبر و مقاومت در برابر خراب کاریهای دیگران، یکی دیگر عرصههای ظهور گفتمان مقاومت است که باید دولت بعدی متصف با آن باشد.
4. تلاش برای دور هم نشاندن جریانات همسو: همانطور که گفتیم، یکی از کارهای دولت بعدی، بالفعل کردن پتانسیلهای معطل ماندهی کشور است. این نکته بدیهیست که حجم قابل توجهی از این پتانسیلها در دست جریاناتیست که هر چند در ابر گفتمان انقلاب اسلامی قرار میگیرند، اما بر سر برخی مسائل با هم اختلاف نظر دارند و همین اختلافات باعث میشود که نتوانند دور همدیگر نشسته تا همهی ظرفیت نظام شکوفا شود.
حال، دولت بعدی باید بتواند از چنان ظرفیتی برخودار باشد که پدرانه، این جریانات را کنار هم بنشاند و با تحمل ناملایمات قابل پیشبینی بر سر راه این همگرایی، به وقوع آن کمک کند. زیرا همانطور که میدانیم، یکی از نقاط ضعف دولتهای نهم و دهم این بود که نتوانست از استعداد جریانات مختلف کشور بهرهبرداری کند. علت این ناتوانی را نیز میتوان در پایین بودن تحمل دیگران و کم صبر و حوصلگی قدرت حاکم در دولت دانست که نه تنها حاضر به پایداری در مقابل نزاع گروههای مختلف سیاسی با یکدیگر نبود، بلکه حتی زاویهگیری با خودش را نیز نمیپذیرفت.
در نتیجه، حاضر شدن در چنین نقشی که در آن دولت بتواند مانند یک بزرگتر همه را دور هم جمع کرد، نیاز به صعهی صدر و تحملی دارد که این صبر و تحمل، یکبار دیگر نشان دهندهی لزوم تسری گفتمان مقاومت در دولت بعدیست.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com