حوض نقاشی از توجه قدرتي برتر (خداوند) به انسان ها و به ويژه خانواده رضا و مريم حکايت دارد
تمجید روزنامه خرسان از حوض نقاشی
روزنامه خراسان در یادداشتی که به قلم احمد صبریان نوشته به تمجید از فیلم حوض نقاشی مازیار میری پرداخته است . به گزارش پارس توریسم متن کامل این یادداشت به شرح زیر است : آغاز يک بحران جدي بي ترديد ساخت آثاري با مضامين اجتماعي آن هم با هدف آسيب شناسي جامعه شناسانه و روان شناسانه، همواره يکي از مضامين موردعلاقه کارگردانان سينماي اجتماعي است.«مازيار ميري» نيز در جديدترين اثرش «حوض نقاشي»، با دستمايه قرار دادن زندگي يک زوج عقب مانده ذهني، مي کوشد به بحران هاي حاصل از اين ازدواج بپردازد. عبوري گذرا بر آشنايي زوج جوان دچار معلوليت ذهني که زندگي ساده و به دور از هياهو و جنجال هاي امروزي دارند. اما زندگي سرشار از خوشبختي و آرامش رضا و مريم، با بزرگ تر شدن فرزندشان «سهيل» و برآورده نشدن نيازهاي روحي، عاطفي و رواني وي، به مرز بحران مي رسد. در نتيجه سهيل از خانه مي گريزد تا زندگي ديگري را از جنسي متفاوت براي خود جست و جو کند. تابلويي زيبا از يک زندگي دوست داشتني «مازيار ميري» در «حوض نقاشي» مي کوشد تا از وراي زندگي ساده، بي پيرايه و به دور از کشمکش، به تصويري از يک زندگي ساده اما زيبا برسد که انسان امروزي غرق شده در فضاي پرهياهوي معاصر، در حسرت کسب آن به هر دري مي زند. کارگردان در اثرش کنار داستان اصلي، روايتي از زندگي آدم هايي معمولي در فضايي همسان با رضا و مريم، ارائه مي کند. آدم هايي که چنان به مبارزه با دشواري ها و سختي هاي زندگي مشغول اند که فرصت تماشاي زيبايي ها و آرامش را ندارند و فرسنگ ها از خوشبختي، آرامش، آسايش روحي و لذت بردن از زندگي محروم اند. «ميري» با پرهيز و اجتناب از به بازي گرفتن احساسات مخاطب و احترام به شعور وي، هوشمندانه از نمايش اغراق آميز لحظات احساسي زندگي «رضا» و «مريم» پرهيز مي کند و هم چون نقاشي زبردست، در «حوض نقاشي» تابلويي زيبا از يک زندگي دوست داشتني را نقاشي مي کند. بغضي که نمي ترکد «مازيار ميري» در «حوض نقاشي» مخاطب را به درک بالاي عاطفي و فکري، از يک زندگي سالم، احساسي و به دور از فضاي پرتنش جامعه امروزي مي رساند و از ارزش هايي سخن مي گويد که در انبوه زندگي ماشيني و مدرن امروزي، رنگ باخته اند. «حوض نقاشي» با ايجاد حس همذات پنداري در مخاطب، به وي اجازه برقراري يک ارتباط تاثيرگذار با اثر را مي دهد. اگرچه تماشاگر در پايان با بغضي شيرين که نمي ترکد و نيز پرسش هايي که در ذهنش شکل مي گيرد، سالن سينما را ترک مي کند. ايده اي درخشان، شخصيت پردازي هاي قابل قبول، داستاني متفاوت و جذاب و گره افکني هاي به جا، نحوه روايت قابل تأمل از «حوض نقاشي» اثري ساخته است که زوج اصلي آن تنها با بهانه هايي کوچک زندگي زيبا و سرشار از عاطفه و احساس را براي خود رقم مي زنند. بهانه اي براي نمايش سادگي و صداقت «حوض نقاشي» داستانش را بر پايه يک تحول روايت مي کند و آن را پيش مي برد. تحول «سهيل» فرزند «رضا و مريم» که درباره پدر و مادرش به شناخت جديدي مي رسد و تحول رضا و مريم که به سبب مسئوليت پدر و مادر بودنشان، بايد مهارت هايي را براي ايجاد يک زندگي به دور از تنش براي فرزندشان «سهيل» بياموزند. «حوض نقاشي» در ميان انبوه هياهوها و آسيب هاي زندگي امروز، بهانه اي مي شود براي کارگردان تا زيبايي هاي يک زندگي سرشار از سادگي، صداقت و صميميت را باورپذير روايت کند. «ميري» تقابل زندگي بي روح، سرد و کسالت بار خانم معلم سهيل با همسرش و با زندگي مملو از سادگي، احساس و عاطفه رضا و مريم را به خوبي و باورپذير به تصوير کشيده است. سوژه ناب «حوض نقاشي» حکايت از نياز جامعه کنوني به حس همدردي، سازگاري، عزت نفس، تلاش، رعايت انصاف، گذشت و احترام به والدين دارد. نجواي دردناک همه انسان هاي درمانده از شرايط دشوار زندگي هاي پرتجمل امروزي که آنان را، از ايفاي وظايف خود در قبال جامعه و فرزندان باز مي دارد. اعجاز عشقي ساده اما صميمي «حوض نقاشي» يک ملودرام اجتماعي موفق و هنرمندانه است که کارگردان در نهايت جزئي نگري، ظرافت هاي يک اثر هنري ماندگار و تاثيرگذار را مدنظر قرار داده است. نمايش زندگي زوجي که با ديگران فرق دارند اما با اين وجود مي کوشند به ديگران اثبات کنند که اين تفاوت را با اعجاز عشقي ساده اما صميمي کم رنگ کرده اند. در کنار امتيازات فراواني که کار جديد «ميري» را اثري قابل تأمل معرفي مي کند، کاستي هايي چند هم به چشم مي آيد. از جمله به ميان کشاندن موضوع تحريم اقتصادي، به عنوان علت اصلي بيکاري رضا به اثر، انگ تاريخ مصرف دار بودن مي زند. علاوه بر آن اغراق در نمايش برخي صحنه ها از جمله تلاش رضا براي فرار از بيکاري و روي آوردن به حرفه هايي که با شرايط روحي و جسمي وي همخواني چنداني ندارد، حمايت يک جانبه فيلم ساز از مريم و مقصر نشان دادن خطاي رضا در گريزان شدن سهيل از کانون خانواده، نپرداختن کافي به دوران کودکي «سهيل» پرداخت ناکافي سکانس شتابزده نخست فيلم که نشان از آشنايي مريم و رضا دارد و ... با اين وجود، «حوض نقاشي» اثري است درخور توجه به لحاظ نمايش يک زندگي سرشار از نياز، تنهايي، غربت و حسرت درک شدن. از شعارزدگي خبري نيست مازيار ميري در «حوض نقاشي» اگرچه ارتباط تنگاتنگي با احساسات و عواطف تماشاگر دارد، اما هرگز به ورطه شعارزدگي نمي افتد. وي در نمايش سبک زندگي دو خانواده متفاوت و تقابل آن ها موفق است. کارگردان در اثرش خالق لحظاتي ناب است که براي مدت ها در ذهن مخاطب رسوب مي کند. حساس بودن سهيل به غذاي تکراري روزانه مريم، خجالت وي به خاطر حضور «رضا و مريم» در مدرسه، ترس «مريم» در شهربازي که مانع تفريح سهيل مي شود، بازي هاي درخشان، باورپذير و گريم متفاوت شهاب حسيني و نگار جواهريان، ديالوگ هاي نغز به ويژه مونولوگ به خاطرماندني رضا به پسرش پشت پنجره کلاس که مي گويد: «منو ببخش که پدرت شدم سهيل»، سيلي زدن رضا به سهيل به خاطر توهين او به مريم، تلاش رضا براي پيک موتوري شدن، سکانس زيبا و غافلگير کننده پاياني که يک «زوم بک» طولاني است. نمايي که دوربين خانواده سه نفري رضا را در جامعه پرهياهوي امروز کوچک تر و کوچک تر مي کند و از توجه قدرتي برتر (خداوند) به انسان ها و به ويژه خانواده رضا و مريم حکايت دارد. کات هاي موفق فيلم به ويژه کات صحنه آغازين پس از ديدار مريم و رضا که به نماي بيدار کردن سهيل از خواب منتهي مي شود، تلاش رضا و مريم براي تهيه پيتزا، هل دادن موتور توسط سهيل در خيابان ها و حياط خانه و صداي شادي و خنده سه نفري آن ها و ... بي شک مازيار ميري در «حوض نقاشي» تماشاگرش را وا مي دارد پيگير ماجراهاي باورپذير اثرش باشد. يک زندگي سرشار از عشق و محبت و صميميت که اين روزها غنيمتي کمياب است.