کد خبر: ۱۳۹۷۴۶
تاریخ انتشار:
واگویه های دختری كه اعتیاد زندگی‌اش را از بین برد؛

هوس زیبا شدن، معتادم كرد!

پشت میز كه می‌نشیند، یك راست می‌رود سر اصل مطلب و خیلی سریع می‌گوید كه 24 ساله است. جرمش ولگردی و رابطه است، كمكی هم اعتیاد دارد كه هنوز رد پررنگی روی صورتش به جا نگذاشته است.

 بولتن نیوز ، این دختر جوان و مجرد، از روزهایی می‌گوید كه مادر ، مدرسه و آینده را یك جا از دست داد تا پدرش همه را پای منقل دود كند و به هوا بفرستد. بهترین اتفاق زندگی این دختر ، نامادری‌ای است كه جای مادرش را پر كرده است اما به زودی آنان را ترك می‌كند.

 

چه مدت است كه در زندان هستی؟
یك ماه و 5 روز.

در مورد خانواده‌ات بگو.
پدرم معتاد و بیكار بود. به همین دلیل، دو ساله كه بودم مادرم خسته شد، طلاق گرفت و رفت. كمی كه بزرگ‌تر شدم، فهمیدم مادربزرگم یعنی مادر پدرم از من نگهداری كرده است. روز طلاق آنان خودم پدرم را برای زندگی انتخاب كرده بودم. برایم تعریف كرده‌اند كه هر چه مادرم التماس كرد و گفت به خاطر من سر كار نمی‌رود، قبول نكردم. نمی‌دانم چرا به حرف یك بچه دو ساله گوش كردند. هر كدام از مادر و پدرم دوباره ازدواج كردند. زن پدرم خیلی زن خوبی است و یك برادر ناتنی چهار ساله دارم. مادرم هم در ازدواج دومش صاحب یك دختر شد كه الآن 7 ساله است. مشكل بزرگ من این بودكه پدرم ذره‌ای به من توجه و محبت نداشت. همه توجهش را خرج بساط موادش می‌كرد.

مدرسه رفتی؟
تا كلاس اول راهنمایی خواندم و بعد از آن پدرم اجازه نداد به مدرسه بروم، هر چه گریه و التماس كردم، فایده‌ای نداشت. می‌گفت پول ندارد خرج من كند. من درس خواندن را خیلی دوست داشتم. شاگرد اول كلاس بودم. می‌خواستم پزشك شوم ولی به این آرزویم نرسیدم. معلم‌ها برای ترك تحصیل من خیلی ناراحت شدند. حتی مدیر مدرسه هم به خانه ما آمد ولی پدرم اجازه نداد در را باز كنیم و از همان پنجره با لحن بدی او را دور كرد. وی را تهدید كرد كه اگر سراغ من بیاید مدرسه‌اش را به آتش می‌كشد.

پدرت خرج مواد را چطوری جور می‌كرد؟
خلاف بود. با دوستانش موادفروشی و از این جور كارها می‌كرد و با هرچه پول در می‌آورد مواد می‌خرید. بیچاره نامادری‌ام. خیلی با بدبختی زندگی كرد. رفتارش با من خیلی خوب بود. بین من و پسرش فرقی نمی‌گذاشت اما پدرم خیلی آزارمان می‌داد.

بعد از مدرسه چه كار كردی؟
پدرم شر بود، اگردر خانه می‌ماندم من را هم برای مواد می‌فروخت. رفتم سراغ آرایشگری تا كمتر در خانه بمانم، دوست داشتم پولی هم به دست بیاورم. اوایل فقط با انعام‌هایی كه می‌گرفتم كرایه ماشینم جور می‌شد اما با علاقه‌ای كه داشتم پیشرفت كردم و به همین دلیل در مدت كوتاهی حقوقم خیلی خوب شد.

درآمدت چطور بود؟
ماهی حدود 150 هزار تومان بود كه پدرم از من می‌گرفت. بعضی از مشتریان هم انعام می‌دادند و حقوقم بیشتر می‌شد. برای من كه هیچ وقت ریالی پول نداشتم این حقوق ثروتی بود. صبح ساعت 9 به آرایشگاه می‌رفتم و باتوجه به مناسبت‌های مختلف تا 5 و گاهی 12 شب سركار می‌ماندم. كارم خیلی سخت بود ولی گاهی مجبور می‌شدم انعام‌ها را از پدرم مخفی كنم تا خودم ته جیبم پولی داشته باشم.

چطور معتاد شدی؟
پدرم را از همان كودكی، معتاد دیده بودم. به خاطر او مدرسه را از دست دادم، همیشه پول نداشتم، یادش به خیر روزهایی را كه به خاطر مصرف نكردن سیگار و مشروب از پدرم كتك می‌خوردم، خیلی تلاش كرد من را هم معتاد كند اما كاری را كه او سال‌ها موفق به اجرایش نشد دوستانم در مدت كوتاهی عملی كردند. ماجرای اعتیاد من از قلیان شروع شد و اوج گرفت.

باز هم فكر می‌كنم تقصیر پدر بی غیرتم است. شاید باور نكنید اما هر مردی كه به گوشی من زنگ می‌زد و پدرم جواب می‌داد از من می‌پرسید كه او كیست و با من چه كار دارد؟همیشه وقتی دوست‌هایش برای كشیدن مواد سراغش می‌آمدند اصرار می‌كرد كه من هم در كنارشان مواد مصرف كنم. بارها شده بود چند روز به خانه نمی‌آمدم و او حتی از من نمی پرسید كجا بودم؟ او فقط پول من را می‌خواست؛ حتی زمانی كه دوستانش مزاحمم می‌شدند واكنشی نشان نمی‌داد. حتی یك‌بار یكی از آنان، می‌خواست با تهدید چاقو مرا به زور سوار ماشینش كند كه داد و فریادهایم باعث شد فرار كند. پدرم حتی رابطه‌اش را با او قطع نكرد.

موضوع اتهامت چیست؟
از چهار سال پیش با یكی از پسران محل به نام اشكان آشنا شدم. خانوادگی مواد فروش بودند. پدرم از آنان مواد می‌خرید. حدود یك ماه پیش بودكه كارم تا دیروقت طور كشید. برای رفع خستگی به دوستانم زنگ زدم و قرار گذاشتم تا گشتی با هم بزنیم، تصمیم داشتم بعد از گشتن به خانه مادربزرگم بروم. وقتی از دوستانم خداحافظی كردم اشكان را دیدم، سوار موتور او بودم كه پلیس راهنمایی رانندگی از ما خواست توقف كنیم. پلیس گواهینامه و مدارك موتور را بررسی كرد و به خاطر نداشتن كلاه ایمنی جریمه شدیم، در همان حین به پلیس انتظامی نیز خبر دادند و چند دقیقه بعد دستگیر شدیم. موتور را هم به پاركینگ بردند. دیدن وضعیت ظاهری من كافی بود كه بدانند معتاد هستم. البته اشكان با سند آزاد شد و من در بازداشت ماندم.

همراهتان موادمخدر نداشتید؟
كمی شیشه داشتم كه با شنیدن صدای پلیس آن را از كیفم بیرون انداختم. اگر مواد را می‌دیدند، حبسم بیشتر می‌شد و شاید اشكان را هم به راحتی رها نمی‌كردند. البته مقدارش زیاد نبود. فقط در حد مصرف خودم بود.

به اشكان علاقه داری؟
من و اشكان قصد ازدواج نداریم، چون او وضعیت اعتیاد پدرم را دیده است و از زندگی من كاملاً خبر دارد، با آن كه خانواده‌اش موادفروش هستند ولی هیچ هم‌خوانی خانوادگی با هم نداریم. وضع مالی آنان از ما بهتر است.

چرا درگیر اعتیاد شدی؟
فكر می‌كردم اگر برای سرگرمی، گاهی مصرف كنم گرفتارش نمی‌شوم. دوستانم می‌گفتند برای لاغری خوب است و از وزن كم می‌كند. در صورتی كه این طور نبود. فكر می‌كنم اینها شگردشان است و به هركسی فراخور حالش چیزی می‌گویند. حالا همه زیبایی‌ام را از دست دادم.

چه آرزویی داری؟
مادرم را مدت‌هاست ندیدم و خبری از او ندارم. آرزویم داشتن یك زندگی سالم و دیدار دوباره مادرم است. كاش همان موقع كه پدر و مادرم طلاق می‌گرفتند با مادرم می‌رفتم. كاش هیچ وقت پدرم معتاد نمی‌شد كه مادرم هم مجبور به طلاق شود. من آن موقع فریب حرف‌های پدرم را خوردم. خیلی با من مهربان شده بود و فكر می‌كردم اگر مادرم مرا همراه خود ببرد، به مدرسه نمی‌فرستد و با ازدواجش من باید از ناپدری كتك بخورم كه بعدها فهمیدم چه اشتباه بزرگی مرتكب شده‌ام. دوست دارم دوباره به آرایشگاه برگردم و كارم را شروع كنم. خوب است كه او نمی‌داند من زندانی هستم.

برداشت آخر:
این دختر جوان می‌توانست مانند خیلی از دخترها، درس بخواند و آرزوهای بزرگ داشته باشد اما آرزوی او زیاد بزرگ نیست. فقط دیدار مادرش است و كار دوباره در آرایشگاه و پیدا كردن لقمه‌ای نان! پدرش با اعتیاد، بر آرزوهای شهرزاد خط بطلان كشید. اشكان با آن كه می‌داند امثال او و خانواده‌اش باعث پخش مواد در جامعه و آلوده شدن دیگران به اعتیاد می‌شوند ولی، دختری را كه پدرش، حاضر است وی برای تهیه مواد طعمه قرار دهد، برای ازدواج انتخاب نمی‌كند. پدر شهرزاد، زمانی كه به سوی اعتیاد رفت، زندگی و خانواده‌اش را باخت. حتی همسر دومش هم از این زندگی به ستوه آمده و درخواست طلاق كرده است. وقتی خانواده، پناه فرزند نباشد، جامعه چه طور می‌تواند نیازهای وی را تأمین كند. امید است شهرزاد برای خودش، پناه باشد و اعتیاد را برای همیشه كنار بگذارد و به سوی دوستانی نرود كه با گردش‌های شبانه در پارك‌ها، زمینه‌های خلافكاری را آماده می‌كنند.(حمایت)

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین