بزرگ تر كه شدم مادرم فوايد چادر را برايم گفت مثلا گفت: زن موجود لطيفي است براي اين كه از اين لطيفي كسي سوء استفاده نكند بايد حجاب داشته باشد و چادر بهترين حجاب است...
من هم قبول کردم و فقط موقع مدرسه رفتن چادر سر نمي كردم
منم با ذوق رفتم چادر مشكي را كه جشن تكليفم مادرجونم بهم داده بود سر كردم و به مدرسه رفتم چون از حرف بابام فهمیدم اینطوری می توانم نشون بدهم که بزرگ شدم و دیگه بچه نیستم
از اون موقع تا الان چادر برايم عزيز بوده و خواهد بود
تو مدرسه مون فقط چهار نفر مثل من چادری اند، بعضی ها چادر ندارند اما حجاب بدی هم ندارند، بعضی ها چادر ندارند هیچ، موهاشونم می زارن بیرون من از اینکه جای اونا نیستم افتخار می کنم.
دو تا خواهر کوچکتر از خودم دارم، خواهر شش ساله مو خیلی به چادر تشویق می کنم، چادر عربی اون موقع من الان به او رسیده و تو حرم ها و عزاداري ها سر مي كنه اما باز كمي مثل اون وقتای خودم گاهی غر مي زنه ، اون يكي خواهرم هم يك سالشه اما همش می خواد چادر يا مقنعه من رو سرش كنه..
من همه جا چادر سرم می کنم زيرا مي دانم چرا چادر سر مي كنم....
و ايشالله همه قدر چادر را بدانند
فاطمه ارسال با کامنت
.................................
لینکهای مرتبط:
شما هم دعوتید: دعوت نامه ی اولین فراخوان وبلاگی من و چادرم با موضوع " چی شد چادری شدم؟"
خاطره های شرکت یافته در این فراخوان تا این لحظه
خادم الزهراهای این طرح : لیست خادمان افتخاری اولین فراخوان من و چادرم تا این لحظه
اطلاعیه: کتاب مجموعه خاطرات چی شد چادری شدم منتشر شد
اگه شما هم چادر رو به عنوان پوشش انتخاب کردید یا از چادر خاطره ی جالبی دارید لطفا همین الان خاطره تونو بفرستید و به همراهان این فراخوان وبلاگی بپیوندید
طرح های مشابه: چی شد اهل مسجد شدم؟ ، چی شد اهل نماز اول وقت شدم؟ ، چی شد با شهدا آشنا شدم؟
لبخند رضایت حضرت زهرا سلام الله علیها نصیبتون
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
بهترین خاطره من از دوران تحصیل در دانشگاه ازاد وقتی بود که می دیدم دختران با ایمان چادر نماز می پوشیدند و نماز اول وقت رو به جا می اوردند