به گزارش بولتن نیوز به نقل از فارس؛ بهزاد (ابوالفضل) سپهر از شاعرانی است که این سالها متأسفانه کمتر کسی یادش میکند. حتی در تذکرههایی که توسط شاعران انقلاب نوشته شده است اسمی از او نیست! حضور غیرتمندانه او در عرصه ادبیات انقلاب اسلامی، حضوری از سر تکلیف بوده و به همین دلیل است که بیشتر به مفهومها و محتواهای ارزشی توجه دارد. اگر از این دریچه به شعرها و حتی نثرهای زنده یاد سپهر بنگریم به ویژگیهای زیر در شعر او میرسیم؛
1) استفاده از بیان محاوره (شکسته) در شعر
2) به کارگیری صنایع بدیعی و بیانی در اشعار و ترانهها (اتل متلهایش)
3) تصویر کردن صحنههای دفاع مقدس (تصویرهایی که شاعران دیگر به این تصاویر توجهی نداشتند)
4) عنوان کردن مشکلات فرزندان شهدا و جانبازان جنگ تحمیلی (البته توجه او به جانبازان شیمیایی چشمگیرتر است.)
5) حضور فرهنگ حماسی عاشورا و بیشترین توجه او به این فرهنگ غنی در حوزه «پیام» قابل اهمیت است.
6) گاهی اوقات زبان سپهر (کاملا شعاری) میشود. البته این گونه شعارها هم در جای خود زیباست.
7) تجلیل و تکریم فرهنگ بسیجی
8) اعتراض به رفاهزدگی، فرصتطلبی و بیتفاوتی مسئولین نسبت به دستاوردهای شهیدان
9) برخی مواقع در اشعار زنده یاد سپهر و به خصوص در اتل متلهای زیبا و زلالش «فقدان تأملهای دقیق شاعرانه»را شاهدیم.
10) تزریق حماسه به پیکره ترانه (که این مورد در اتل متلهای او مشهور است.)
به جهت مطول نشدن این یادداشت از ذکر شاهد مثال میگذریم و دوستان اهل تحقیق را به کتاب «یادم تو را فراموش ...» که شامل مجموعه کامل آثار زنده یاد سپهر است ارجاع میدهم.
برای این که یادی از اشعار زیبای «زنده یاد ابوالفضل سپهر» کنیم و اتل متلهای جذاب او را دوبارهخوانی کنیم. فکر میکنم اگر شعر «الو الو کربلا» که سختیها و مصایب جانبازی که دچار موج گرفتگی شده است روایت میکند را بخوانیم تا حدودی ویژگیهایی که برشمردیم در آن متجلی باشد. با هم «الو الو کربلا» را میخوانیم؛
«الو الو کربلا»
اتل متل یه بابا
دلیر و زار و بیمار
اتل متل یه مادر
یه مادر فداکار
اتل متل بچهها
که اونها رو دوست دارن
آخه غیر اون دو تا
هیچ کسی رو ندارن
مامان، بابا رو میخواد
بابا عاشق اونه
به غیر بعضی وقتها
بابا چه مهربونه
وقتی که از درد سر
دست می ذاره رو گیجگاش
اون بابای مهربون
فحش میده به بچههاش
همون وقتی که هر چی
جلوش باشه میشکنه
همون وقتی که هر کی
پیشش باشه میزنه
غیر خدا و مادر
هیچ کسی رو نداره
اون وقتی که باباجون
موجی میشه دوباره
دویدم و دویدم
سر کوچه رسیدم
بند دلم پاره شد
از اون چیزی که دیدم
بابام میون کوچه
افتاده بود رو زمین
مامان هوار میزد که
شوهرمو بگیرین
مامان با شیون و داد
میزد توی صورتش
قسم میداد بابا رو
به فاطمه (س) به جدش
تو رو خدا مرتضی
زشته میون کوچه
بچه داره میبینه
تو رو به جون بچه
بابا رو دوره کردن
بچه های محله
بابا یهو دوید و
زد تو دیوار با کله
هی تند و تند سرش رو
بابا میزد تو دیوار
قسم میداد حاجی رو
حاجی گوشی رو بردار
نعرههای باباجون
پیچید یهو تو گوشم
الو الو کربلا
جواب بده به گوشم
مامان دوید و از پشت
گرفت سر بابا رو
بابا با گریه میگفت
کشتند بچهها رو
بعد مامانو هلش داد
خودش خوابید رو زمین
گفت که مواظب باشین
خمپاره زد، بخوابین
الو الو کربلا
پس نخودا چی شدن؟
کمک میخوایم حاجی جون
بچهها قیچی شدن
تو سینه و سرش زد
هی سرشو تکون داد
رو به تماشاچیا
چشماشو بست و جون داد!
بعضی تماشا کردن
بعضی فقط خندیدن
اونهایی که از بابام
فقط امروزو دیدن
سوی بابا دویدم
بالا سرش رسیدم
از درد غربت اون
هی به خودم پیچیدم
درد غربت بابا
غنیمت از نبرده
شرافت و خون دل
نشونههای مرده
ای اونایی که امروز
دارین بهش میخندین
برای خندههاتون
دردشو میپسندین
امروزشو نبینین
بابام یه قهرمونه
یه روز به هم میرسیم
بازی داره زمونه
موج بابام، کلیدِ
قفل در بهشته
درو کنه هر کسی
هر چیزی رو که کاشته
یه روز پشیمون میشین
که دیگه خیلی دیره
گریههای مادرم
یقهتونو میگیره
بالا رفتیم ماسته
پایین اومدیم دوغه
مرگ و معاد و عقبی
کی میگه که دروغه؟
(یادم تو را فراموش صص 147- 143)
و امروز کمتر شاعری داریم که این گونه برای فرزندان جانبازان عزیز شعر بگوید. که اشک در چشمان مخاطب قد بکشد، اشکی که در حماسه ریشه دارد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com