به گزارش بولتن نیوز، موضوع توسعه وپيشرفت جامعه از همان سالهاي ابتدايي پيروزي انقلاب اسلامي همواره از مباحث مهم در حوزه هاي سياسي واجتماعي بود . برخي با توجه به فرهنگي بودن انقلاب بيش از هر چيز مبناي توسعه را فرهنگ مي انگاشتند وگروه هايي ديگر در پي توسعه سياسي واقتصادي بودند .در اين رهگذر با توجه به جوان بودن انقلاب هر يك از جريانهاي سياسي ويا فكري تحت تاثير يكي از نظريه هاي رايج در پي تثبيت نگرش خود بود .ناگفته نماند هنوز هم در پس سالها اين مباحث همچنان داغ وپر طرفدار است وهر از چند گاهي حتي دستمايه شعار هاي تبليغاتي جريان هاي سياسي درمبارزات انتخاباتي نيز مي شود ومتاسفانه پس از آن عملا از گردونه بحث وبررسي علمي خارج مي شود ويا آنچه مورد بحث وبررسي در مجامع علمي قرارميگيرد در عمل سر از اجرا درنمي آورد اما به راستي مفهوم واقعي توسعه چيست ؟ مبناي توسعه كدام است ؟ با چه شاخصهايي مي توان توسعه يافتگي يك جامعه را سنجيد ؟ كدام الگوي توسعه اي براي جامعه اسلامي مفيد وقابل قبول است ؟ و.... اينها سوالاتي كه انديشمندان در سالهاي گذشته به دنبال پاسخ آن برآمدند وهنوز به قوت خود باقي هستند جالب اينكه شهيد آويني نيزبا نگاه انتقادي خود لزوم پرداختن به اين مهم را از همان نخست درك كرد ودر پي پاسخ به آن برآمد.
مهمترين ديدگاه هاي آويني در اين خصوص را مي توان در مقالات چندي كه پيرامون موضوع از او به جامانده بررسي وتحليل كرد ليكن تمام اين ديدگاه ها برمبناي نگاه منتقدانه وي نسبت به تمدن غرب ويا به عبارت درست تر غربزدگي وارداتي ونيز با تكيه بر مفاهيم اسلامي استوار بود . از اينرو اين دو نكته بايد در تحليل وبررسي ديدگاه هاي وي مورد توجه قرارگيرد .گذشته از آن ، آويني به هيچ وجه اسير نظريات وفرضيه هاي مرسوم غربي نشد وتاكيد داشت كه همهی فرضیههای علمی که مقبولیت نسبی پیدا میکنند لزوماً مبتنی بر حقیقت نیستند و سیر تاریخی علم در مغرب زمین نیز صراحتاً نشان دهندهی همین معناست، تا آنجا که با یقین باید گفت هیچ یک از فرضیاتی که از آغاز تاریخ علوم غربی تاکنون مقبولیت عام و جهانگیر یافتهاند هنوز آنهمه تأیید نشدهاند که بتوان آنها را نظریاتی متقن و مبتنی بر حقیقت دانست. ابطال فرضیات پر سر و صدا و جانشین شدن فرضیات پر سر و صدای دیگر مکررا در تاریخ علوم غربی رخ داده است، تا آنجا که آنها رفته رفته حقیقت را امری نسبی پنداشتهاند و این مسئله نباید برای ما عجیب جلوه کند، چرا که اصلاً از طریق تجربهی حسی راهی برای رسیدن به حقیقت وجود ندارد و اگر دریافت حسی با عقل کلی راهبری نشود مسلماً دچار انحراف خواهد شد.(1)او تلاش كرد تا تعريف خود از توسعه وتوسعه يافتگي را ارائه نمايد ومعتقد بود: منظور از توسعه در جهان امروز، صرفاً توسعهی اقتصادی با معیارها و موازینی خاص است و اگر گاهی سخن از توسعهی فرهنگی هم به میان بیاید مقصود آن فرهنگی است که در خدمت توسعهی اقتصادی قرار دارد. چنانکه وقتی سخن از آموزش نیز گفته میشود هرگز آن آموزش عام که ما از این کلمه ادراک میکنیم مورد نظر نیست بلکه منظور آموزش متد و ابزار توسعه (در همان وجه خاص) است نه چیز دیگر.(2)اين نگرش بطور مشخص حاصل تعريف آويني از توسعه وتفاوت ديدگاه آن نسبت به تعاريف رايج غربي از توسعه يافتگي بوداوعقيده داشت : توسعه در فرهنگ امروزی ما شاید از نظر لفظ تازه باشد اما از نظر معنا تازه نیست. این معنا اگر نخستین سوغات غرب برای ما نباشد، از اولین رهاوردهای غربگرایی و غربزدگی در كشور ماست. لفظ ترقی از اولین كلماتی است كه فرنگرفتههای ما از نخستین روزهای آشنایی با غرب برای توصیف آن دیار به كار بردهاند.(3)از منظر او باید در معنای پیشرفت تجدید نظر كرد و دریافت كه «پیش» كجاست و «پس» كجا. آیا غایت تكاملی بشر در تاریخ، ماشینی شدن ابزار تولید است یا نه، آنچنان كه در معارف اسلامی آمده است باید صیرورت تكاملی انسان را بر اساس این اصل مقدس انا لله و انا الیه راجعون تحلیل كرد؟(4)از اينرو تاكيد داشت كه در نظام اعتقادی ما آن توسعهای معتبر است که بر تعالی روحی بشر تکیه دارد و تعالی روحی بشر نیز به پرهیز از فزونطلبی و تکاثر، و منع اسراف و تبذیر، و پیروی از یک الگوی متعادل مصرف منتهی میشود، نه به رشد اقتصادی محض(5)
آويني به توسعه اي مي انديشيد كه در آن اقتصاد ركن نباشد .او مي خواست مدلي از توسعه را معرفي نمايد كه با محتواي ديني انقلاب سازگاري كاملي داشته باشداز اينرو از منظر او مهمترین علتی که جامعهی غرب را به اتراف و اسراف و تبذیر کشانده است همین است که ارادهی او را در جهت ارضای شهوات و تبعیت از غرایز و هوای خویش هیچ چیز جز قراردادهای اجتماع محدود نمیکند.(6) واين در حاليست كه در معتقدات اسلامی ما از آنجا که برای روح مجرد و فطرت الهی قائل به اصالت شدهاند، توسعه و تکامل به یک معنا نیستند. برای ما تکامل و تعالی در رجعت به فطرت الهی یا بازگشت به بهشتی است که از آن هبوط کردهایم ـ بهشت اعتدال ـ و با این ترتیب معلوم نیست که توسعهی اقتصادی، آنهم با روشهایی که امروزه مرسوم است، در جهت تکامل روحی و بازگشت بشر به فطرت الهیاش باشد. بنابراین، برای ما جای این پرسش وجود دارد که: از کجا معلوم است که تکامل و تعالی انسان حتماً در توسعهی اقتصادی باشد؟(7)
آويني همچنين تلاش براي توسعه جامعه اسلامي را از وظايف اصلي حكومت مي دانست البته آنهم با معيار هاي اسلامي آن. او معتقد بود وظیفهی اصلی حکومت اسلامی اصلاً تزکیه و تعلیم اجتماع است، اما چون فقر و فقدان عدالت اجتماعی مانعی عظیم در برابر این هدف اصلی است بالتبع به از بین بردن فقر و سایر موانع میپردازد و به طور موازی در جهت تکامل و تعالی معنوی جامعه برنامهریزی میکند.(8)به عبارت ديگر شهيد آويني با تمسك به عدالت اجتماعي فقر زدايي را در جامعه اسلامي لازم مي دانست ومعتقد بود حكومت بايد براي رسيدن به توسعه واقعي كه همانا ملازم با معناي تعالي همه جانبة جامعه در پرتو نگرش اسلامي است در بهبود وضع اقتصادي آحاد مردم ، آن هم با پشتوانه عدالت كوشا باشد . شهيد آويني آنچه را در غرب تمام توسعه مي پنداشتند تنها بخشي كوچك از توسعه مي دانست . توسعه اقتصادي در مقابل تعالي همه جانبه ! اولي حاصلش مصرف زدگي ودر نهايت تن پروري بخشي از جامعه در مقابل برده داري نوين بخش بزرگي از مردم جهان است ودومي آرماني دست يافتني كه در آن رشد وكمال انسان هدفي نهايي ومطلوب است واين تنها در پياده نمودن درست وصحيح وكامل دستورات اسلام در جامعه ميسر خواهد بود .
پي نوشت :
1- مقاله ؛ انسان از نسل میمون خرافه ای جاهلانه
2- مقاله ؛ درمعناي توسعه
3- همان
4- مقاله ؛ نوح نبي وتاريخ تمدن
5- مقاله ؛ توسعه يافتگي اوتوپياي قرن حاضر
6- مقاله ؛ تمدن اسراف وتبذير
7- مقاله ؛ نظام آموزشي وآرمان توسعه يافتگي
8- مقاله ؛ درمعناي توسعه
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com