نیاز کم به خواب میتواند نعمتی محسوب شود، میزان نیاز به خواب در اشخاص مختلف متفاوت است، بعضیها با ۴ ساعت خواب نیازشان برطرف میشوند، اما بعضیها هم باید تا ۸ ساعت بخوابند.
علیرضا مجیدینیاز کم به خواب، در بعضی از کارها و مشاغل چندان مهم نیست، مثلا شما اگر کاری داشته باشید که بیشتر نیازمند خلاقیت باشد تا انجام مرتب یک سری کارهای تکراری، فقط نیاز به آمادگی ذهنی کوتاهمدت برای انجام کارها دارید و میتوانید هر میزان که بخواهید، بخوابید. اما اگر شغلتان مدیریت یک مجموعه بزرگ باشد، هر چقدر نیاز به خواب کمتر داشته باشید، به سودتان است.
مارگارت تاچر، که به تازگی فوت شده است، لقب بانوی آهنین را داشت، اما یکی از خصوصیات مشهور او نیاز به خواب کم بود، برای او ۴ ساعت در شبانهروز کافی بود. همین مسئله، یکی از کلیدهای موفقیت او بود. زمانی که همه در خواب بودند، او مشغول کار بود.
زمانی که دوران نخستوزیری او به اتمام رسید و «جان میجر» نخستوزیر انگلیس شد، این سبک خوابی تاچر برای او مشکلاتی در بر داشت، چرا که خدمتکاران سالهای زیادی به نخستوزیری عادت کرده بودند که تقریبا خواب نداشت و متناسب با این مطلب، خود را وفق داده بودند، اما جان میجر باید ۸ ساعت در شبانهروز میخوابید.
به نظر میرسد که کمخوابی یک ویژگی عمومی در شمار قابل توجهی از رهبران باشد، برای مثال ناپلدئون هم نیاز کمی به خواب داشت، جمله مشهوری از او روایت میشود: «شش ساعت خواب برای یک مرد کافی است، برای یک زن هفت ساعت و البته برای یک احمق ۸ ساعت!»
چرچیل هم زمان جنگ، شبها فقط ۴ ساعت میخوابید، البته او عصرها کمی چرت میزد. اما در مورد تاچر خبری از چرتهای عصر هم نبود.
اما تاچر و چرچیل و ناپلدئون تنها رهبران کمخواب دنیا نبودهاند، شماری از رهبران شرکتهای فناوری هم جوز کمخوابها هستند، از بین آنها میتوانیم به مریسا مایر، رئیس کنونی یاهو، ایندرا نویی -رئیس پپسی- و دونالد ترومپ اشاره کنیم.
برآورد میشود که یک درصد مردم، جزو آن دستهای باشند که علیرغم خواب کم، به خوبی از عهده کارهایشان برمیآیند، در واقع هیچ عدد یا محدوده خاصی را برای میزان خواب طبیعی خواب نمیتوان ارائه کرد، قانون کلی این است که شما باید آنقدر بخوابید که بعد از بیدار شدن، جس نشاط و آمادگی برای کارها داشته باشد، البته اگر بیماری روانپزشکی یا بدنی خاصی نداشته باشید. هیچ ترفند معجزهآسایی هم نیست که بتواند میزان نیاز معمول خواب یک نفر را از ۸ ساعت به ۴ ساعت تقلیل دهد.
شخصیتهای مشهور، عادات مختلفی در زمینه خواب داشتهاند، مثلا جورج بوش، هر شب، سر ساعت ده میخوابید، در صورت بیل کلینتون تا دیروقت کار میکرد و بعد ۴ تا ۵ ساعت خواب، برای روز بعد آماده بود. البته کیلینتون بعد از ناراحتی قلبی که برایش پیش آمد، میزان خواب را افزایس داد.
تا اینجای کار در مورد کمخوابهای موفق صحبت کردیم، اما دستهای از مشاهیر هم جزو بدخوابها هستند، یعنی آنهایی که به صورت مداوم از بیخوابی رنج میکشند.
وبلاگنویسی حرفهای میتواند باعث بیخوابی شود، از آنجا که لازمه این کار، گوش به زنگ بودن برای بازتاب دادن سریع اخبار است و خیلی وقتها باعث مشکلاتی برای این دسته از بلاگرها میشود، آریانا هافینگتون،مؤسس سایت مشهور Huffington Post در یک دوره زمانی،آنقدر بیخواب شد که وقتی از خستگی مفرط بیهوش شد، روی گونهاش افتاد، استخوان گونهاش شکست و پنج بخیه خورد!
گمان میرود که ونسان ونگوک هم جزو نوابغ بیخواب باشد، او مجبور بود به کامفور، یک داروی خواب آور پناه ببرد، دارویی که به تدریج مسمومش کرد و خیلیها تصور میکنند یکی از عواملی بود که او را به سوی خودکشی سوق داد.
آبراهام لینکلن هم یکی از بیخواب مشهور بود، پیادهرویهای شبانه طولانی او مشهور هستند.
نویسندگان هم جزو دستهای مردم هستند که ممکن بیخوابی اذیتشان کند، شاید به خاطر اینکه دورههای متناب خلاقیت دارند و متناسب با آن، آنقدر افکار به سرشان هجوم میآورد که ریتم طبیعی زندگیشان به هم میخورد، از میان نویسندگان بیخواب مشهور میتوانیم به الکساندر دوما، فرانتش کافکار و مارک تواین اشاره کنیم.