گروه سیاسی ـ سیدمجتبی نعیمی: مسئلهی وابستگی اقتصاد ایران به نفت و تأمین همه یا حداکثر بودجهی کشور از یک محصول خاص، مسئلهایست که نزدیک به 80 سال است ما را درگیر خود کرده. به این شکل که بعد از تشکیل دولت به ظاهر مدرن در پهلوی اول، دوری از اقتصاد سنتی و تمایل به اقتصاد صنعتی، و از همهی اینها مهمتر، تقاضای دولتمردان به یک شبه مدرن شدن اقتصاد و عدم درک متناسب نبودن شرایط ایران با غرب، و همزمانی همهی اینها با کشف نفت در ایران باعث شد تا استخراج و فروش نفت به دیگر کشورها، پایهی درآمد اقتصادی ایران قرار بگیرد.
به گزارش بولتن نیوز،
این ریلگذاری اقتصادی، در پهلوی دوم ادامه پیدا کرد و با مسئلهی ملیشدن نفت،
تبدیل به یک موضوع ملی شد. طی تقریباً شش دهه استمرار حاکمیت پهلوی بر ایران و یکنواخت
بودن سیاست اقتصادیشان که معروف به اقتصاد رانتیرست، نسبتی بین نفت و اقتصاد
ایران برقرار شد که به آن، نسبت ساختاری میگویند. مهمترین
ویژگی نسبت ساختاری این است که تمایز گذاشتن بین دو طرف رابطه، امری تقریباً محال
است. به این ترتیب، شرایط اقتصاد کشور به سمتی رفت که با حذف درآمدهای نفتی از آن،
عملاً هیج ردپایی از یک اقتصاد سالم و پویا دیده نمیشود.
در این اوضاع، عملاً دولت برآمده از انقلاب اسلامی وارث
اقتصادی شد که به شدت آسیبپذیر بود. اما آیا نمیشد این آسیبپذیری را برطرف کرد؟
در جواب باید گفت: میشد. همانطور که رهبر انقلاب نیز در بیاناتشان در حرم رضوی فرمودند،
بعد از جنگ و برقراری ثبات نسبی در کشور، میشد کاری کرد که بعد از تقریباً دو
دهه، اقتصاد کشور به نفت وابسته نباشد. اما چرا این اتفاق نیفتاد؟
بگذارید کمی این مسئله را توضیح دهیم. اگر امکانش بود تا
از تمامی دولتمردان و مسئولین اقتصادی کشور در صد سال اخیر سوال میکردیم که: آیا
وابستگی اقتصادی به نفت خوب است یا بد؟ تقریباً قریب به اتفاقشان میگفتند: بد
است. اگر از همهی آنها سوال میکردیم که: آیا دوست داشتید در سرزمینی زندگی میکردید
که اقتصاد رانتیر نداشته باشد و یا دوست داشتید دولت شما، دولت بدون وابستگی نفتی
بود؟ احتمالاً اکثرشان میگفتند: بله، دوست داشتیم.
اما سوال اساسی اینجاست که چرا با وجود این علاقهی
تاریخی، هیچ اقدام موثری در این خصوص نشده است؟ چرا هیچ کدام از دولتهای قبل و
بعد از انقلاب اسلامی، نتوانستند که مانع ایجاد یا گسترش ساختار معیوب اقتصادی
کشور بشوند و برخلاف تمامی نظرها، وابستگی ما به این ماده دائماً بیشتر میشود؟
به نظر میرسد برای پیدا کردن جواب برای سوالات فوق و
اینکه دائماً نفت را عامل بدبختی اقتصادیمان عنوان نکنیم، باید به حوزههای دیگر
زندگیمان سر بزنیم و علت را در جایی غیر از اقتصاد بجوییم. چون اگر دقت کرده
باشید، اوضاع اقتصادی ما قبل از وابستگی به نفت هم خوب نبود. و به همین دلیل است که
باید پرسید: آیا علت اقتصاد ضعیف ایران در دوران حکومت قاجار هم وابستگی به نفت
بود؟ معلوم است که خیر. پس آن عامل چیست؟ عاملی که باعث میشود اقتصاد قبل از نفت
ایران، یک اقتصاد ضعیف باشد و اقتصاد بعد از نفت ایران، یک اقتصاد شکننده.
قرار نیست در این مطلب کوتاه، ما به سوال بسیار مهمی که در
بالا مطرح کردیم یک جواب کامل و جامع دهیم. همین که بتوان در این فرصت کوتاه طرح
مسئله کرد، به نوبهی خودش کافیست. اینکه متوجه شویم ریشهی خیلی از مشکلات اقتصادی
کشور ما در حداقل سه صدهی گذشته، در حوزهای غیر از اقتصاد است و خودش را به همهی
شئون حیات فردی و اجتماعی ما کشانده و باعث یک عقب افتادگی تاریخی برای ایران شده
است.
اما اگر بخواهیم یک جواب کوتاه و کلی به سوال بالا بدهیم
باید بگوییم که مهمترین عامل مشکلات اقتصادی ما، نه در وابستگی اقتصادی که در
کاهلی اقتصادیست. یعنی وابستگی اقتصادی امروز ما، خودش عامل مشکلات اقتصادی نیست.
بلکه این مسئله، معلول امر دیگریست و آن امر، تنبلی و کاهلی موجود در فرهنگ عمومی
ماست که به همهی حوزههای زندگی ما سرایت کرده و طبیعتاً، اقتصاد ما را هم درگیر
نموده است.
به عبارت دیگر، همین تنبلی و نگاه روزمره به امر اقتصاد
است که باعث میشود تا معاش عموم مردم ایران در طول سلسلهی قاجار، یک معاش بخور و
نمیر بوده و بعد از کشف نفت در ایران، گویی که فرشتهی نجاتش را پیدا کرده باشد،
به شکل راتنیر دربیاید. در حالی که اگر اهمیت به کار و تلاش در فرهنگ عمومی و
فرهنگ اقتصادی ما جا افتاده بود، نه تنها نفت به پاشنهی آشیل ما تبدیل نمیشد،
بلکه میتوانست برگ برندهی این روزهای ما نیز باشد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com