مرگ بر منافقایی که تیک منفی زدن

آفتاب گردون لطفش به سلام نظامیش بود

وصف ارادت رو به هر زبان باید گفت
درسته که باید با نهایت خشوع و ادب باید گفت
اما رفیق جلوی مهر بانترین وجود ایران زمین این حرفا یادت میره

+

کم پیدایی برادر

سعيدجان شرمنده پاسختان دير شد، يكي دو روز به اين پست سر زدم و چون ديدم پيام جديدي به آن اضافه نشده است، لينك آن را از فهرست پيگيري‌هايم حذف نمودم. امشب هم دنبال چيز ديگري مي‌گشتم كه به صورت كاملا اتفاقي وارد آن شدم و پيامتان را مشاهده كردم. از اين كه ياد حقير هستيد صميمانه از شما متشكرم. ان‌شاالله كه از دعا نيز بنده را فراموش نفرماييد.

در پاسخ به سوالتان بايد عرض كنم حضور بنده نسبت به قبل هيچ تفاوتي نكرده است و همچنان از پيام‌ها و نوشته‌هاي زيباي شما بزرگواران فراوان مي‌آموزم و لذت مي‌برم. كمتر نوشتنم صرفا از باب كمتر آزردن برادر بولتن عزيز است و بس كه اين به ثواب نزديك‌تر است.

اين نهايت لطف شما است برادرم. برادر بولتن بزرگوار، اجازه مي‌فرماييد آنچه در دلم است را خدمتتان عرض كنم؟ شايد هم برداشت بنده سوءتفاهم بوده باشد و با پاسخ شما برطرف گردد. اگر هم برداشتم درست بوده است كه مي‌توانيد به اين پيام بنده نيز مثل چند مورد گذشته پاسخ ندهيد. در هر صورت واقعا دوستتان دارم و برايتان احترام فراواني قائلم.

حتما تاييد مي‌فرماييد كه بنده هیچ‌گاه از عدم تاييد پيام‌هايم دلگير نشده‌ام و هميشه اين حق را برايتان محفوظ داشته‌ام كه بنا به مصلحت خود، هر تعداد پيام كه مايليد را رد كنيد. حتي بارها نيز به معترضان عرض كرده‌ام اگر اين شيوه‌ي بولتن را در رد و تاييد پيام‌ها نمي‌پسنديد، خيلي راحت مي‌توانيد به سايت ديگري كه روند كاري آن برايتان مطلوب است كوچ كنيد. اگر هم گاهي به شوخي عدم تاييد پيام‌هايم را بيان كرده‌ام، صرفا به اين خاطر بوده است تا عزيزاني كه تصور كرده بودند پيام‌هاي بنده دربست تاييد مي‌شوند، بدانند اشتباه مي‌كنند و حزب‌اللهي جماعت اهل تبعيض نيست و جنابعالي بنده را نيز فراوان به اين چوب نواخته‌ايد و مي‌نوازيد؛ پس بي‌جهت به شما تهمت پارتي‌بازي و بچه‌محل بازي نزنند.

اين مقدمه را عرض كردم تا خداي نكرده از ادامه آنچه قصد گفتنش را دارم تصور نفرماييد براي خود شأني اجل قائلم و معتقدم هرآنچه مي‌نويسم بايد دربست تاييد شود و چون چنين نكرده‌ايد و نمي‌كنيد، قهر كرده‌ام كه باور بفرماييد قهري در كار نيست و اگر ديگر پيام نمي‌‌دهم صرفا با نگاه خيرخواهانه براي بولتن است.

اما اين اواخر روند عدم تاييد پيام‌هايم به گونه‌اي بود كه حس كردم پيام‌هايم برايتان دردسرآفرين و آزاردهنده هستند و خيلي محترمانه مي‌خواهيد به بنده بفهمانيد بهتر است این قدر عرض خود نبرم و زحمت‌تان ندارم.

به عنوان مثال در خبر زير:

http://www.bultannews.com/fa/news/133011

بنده كلي مطلب در مورد منعيّات و هشدارهاي مربوط به هر چاي ﴿كه واقعا هم مهم بودند و تذكرشان ضروري است، اما در متن خبر هيچ اشاره‌اي بهشان نشده است﴾ را متذكر شده و ساير خواص مغفول مانده‌ي هر چاي را نيز بيان كردم. اما تاييد نفرموديد!!. خاطرتان باشد از شما پرسيدم آيا فقط جنابعالي پيام‌ها را تاييد مي‌فرماييد يا خير، كه شما فرموديد اكثرا بله، ولي گاهي نيز دو نفر ديگر از بولتنيان چنين مي‌كنند. اين سؤال را براي رفع همين سوءتفاهم پرسيده بودم. لذا گفتم شايد آن روز آن دو نفر مسئول تاييد بوده‌اند. لذا چند روز بعد مجددا توضيحات مذكور را ارسال نمودم كه باز هم تاييد نشد! گفتم شايد نرسيده است، يكبار ديگر فرستادم و باز هم تاييد نگرديد!!!

يا مثلا شعر زير را:

http://www.bultannews.com/fa/news/135389

را در چند خبر مرتبط پربازديدكننده ارسال نمودم، ولي هیچ‌کدام تاييد نگرديد و سرانجام نيز پس از سماجت بنده، در كم بازديدكننده‌ترين خبر تأییدش فرموديد.

طي چند هفته اخير، بارها و بارها شاهد مواردي این‌چنین بودم تا اين كه براي آخرين بار، شعر بسيار زيبا و دلبر "دلم را سپردم به بنگاه دنيا" را كه قبلا نيز چندين بار ارسال نموده بودم و تاييد نشده بود را به همان دليلي كه در بالا عرض كردم ﴿يعني گفتم شايد شما پاي كامپيوتر نبوده‌ايد و توسط ديگران رد شده است﴾ در خبر زير قرار دادم:

http://www.bultannews.com/fa/news/134935

اما دوباره تاييد نشد!. مدتي بعد مجددا ارسال كردم، باز هم تاييد نشد. با توجه به اين كه عادت ندارم تا به اندازه كافي شاهدي براي باورم نيافته‌ام به سوتفاهم‌ها اعتنا كنم ، براي به يقين رسيدم خودم، از شما ماجرا را جويا شدم و توضيحاتي هم دادم و ايميل خود را نيز گذاشتم كه اگر خواستيد خصوصي پاسخ دهيد مشكلي نداشته باشيد. باز هم پاسخي نگرفتم. از رو نرفتم و گله‌مندانه عرض كردم آيا يك جواب ساده به سؤال بنده این قدر برايتان سخت است؟ باز هم محل نگذاشتيد. واضح‌تر از اين نمي‌شد گفت برو پي كارت و دست از سرمان بردار! و این‌گونه بود كه يقين كردم برداشتم سوءتفاهم نبوده است و بهتر ديدم ديگر باعث آزارتان نشوم؛ ننويسم و صرفا از مطالب ديگران فيض ببرم.

اختيار داريد برادرم، اين حرف‌ها چيست؟. شما برايم بسيار عزيزيد و احترام فراواني برايتان قائلم. درست است كه در دل شما نيستم، ولي از علاقه قلبي خود به شما و بسياري از عزيزان ديگر فعال در سايت كه خبر دارم و به مصداق ضرب المثل "دل به دل راه دارد" ﴿كه برگرفته از حديثي رضوي است﴾، هيچ شكي در دو طرفه بودن اين علاقه ندارم.

اين كه از نوشتن دست برداشتم نيز باور بفرماييد از سر قهر و اين قبيل بچه‌بازي‌ها نبود. بلكه همانطور كه عرض كردم، عامل اصلي آن همين علاقه‌اي بود كه به شما داشته و دارم و فقط و فقط نخواستم خداي نكرده باعث ناراحتي و ايجاد مزاحمت برايتان شوم.

چشم برادرم. امر جنابعالي مطاع است. همين كه خاطرم جمع شد سوهان روحتان نبوده‌ام برايم كافيست. :D

آنچه فرموديد باعث شد از اين پس مطالبي كه در بي‌اشكال بودنشان يقين ١٠٠٪ دارم را در صورت عدم تاييد آنقدر برايتان ارسال كنم كه يا بالاخره از اين كه جنابعالي نيز آن را رد كرده‌ايد مطمئن شوم، يا اين كه خودتان تشريف بياوريد و يك سيلي زير گوشم بخوابانيد كه عجب سمجي تو پسر! نمي‌خواهي رو بروي؟! :LOL:

ان‌شاالله همواره در پناه قرآن باشيد، با قرآن زندگي كنيد، و با قرآن محشور شويد و سراسر زندگيتان به عطر لبخند رضايت حضرت مهدي ﴿عج الله تعالي فرجه الشريف﴾ عطرآگين باشد.

از توجه و اهتمامي كه فرموديد بسيار ممنونم.

انشالله ابجی( نرگس )
چقدر جملت دلم رو برد...............
السلام علیکم یا لثارات الحسین

ريزبين جان عزيز! شما ديگه چرا عزيز دل برادر؟ حالا مولانا يه اشتباهي كرده! ايشون اين همه شعر عميق و عرفاني و پرمحتوا داره، درست بايد همان اشتباهش را به رخش بكشيد؟

جناب مرتضی.ام:
در صورت تمایل نظرتون رو راجع به این شعر و دلایل اشتباه خواندنش رو واضح تر بفرمایید.

سركار خانم چكش يك سوال مي‌پرسم، پاسخ آن را بفرماييد، جواب سوالتان را گرفته‌ايد:

دليل اين كه خداوند ١٢٤٠٠٠ پيامبر براي بشر فرستاده است چيست؟

حوري بان عزيز

جناب مرتضي در عالم علم و ترجمه مقالات و مستندات علمي خارجي بسيار شناخته شده هستند و نيازي به خودبزرگ بيني و پرسوادنگري ندارند.

به جاي اينكه از نظرات فكورانه ايشان كه به اكثر موارد اشراف دارند ناراحت و غمگين شويد،توصيه مي كنم توان علمي و نقادي خود را بالا ببريد،زيرا شما نيز همانند ايشان بچه مسلمان ايراني و عزيز هستيد.

برايتان درجات بالاي علمي و عملي را خواهانم.

سركار خانم حوري‌بان، آيا جنابعالي مولانا را يكي از معصومين مي‌دانيد؟! بنده چنين اعتقادي ندارم و هميشه كوشيده‌ام دربند آدم‌ها نباشم، لذا آدم‌ها را به عملشان مي‌سنجم و نه اعمال را به آدم‌ها! ملاكم در اين سنجش نيز صرفا قرآن و سنت است و هر عملي از هر كس سر زند و با اين دو ملاك همخوان نباشد، آن عمل را رد مي‌كنم و برايم پذيرفتني نيست، حتي اگر اين عمل از شهيرترين شهيران جهان حادث شده باشد!.

همچنين جنابعالي يك عذرخواهي شديد هم به حافظ بدهكاريد! چگونه دلتان آمد حافظ و مولانا را با هم مقايسه كنيد؟! حافظ با آن عرفان عميق و ناب علوي كجا و مولانا كجا؟. مقايسه اين دو با هم ظلمي است آشكار در حق حافظ.

ضمنا جناب حافظ فرمودند خدمتتان عرض كنم كه:

چو بشنوی سخن اهل دل مگو که خطاست
سخن شناس نه‌ای جان من خطا این جاست

سرم به دنیی و عقبی فرو نمی‌آید
تبارک الله از این فتنه‌ها که در سر ماست

در اندرون من خسته دل ندانم کیست
که من خموشم و او در فغان و در غوغاست

مرا به کار جهان هرگز التفات نبود
رخ تو در نظر من چنین خوشش آراست

از آن به دیر مغانم عزیز می‌دارند
که آتشی که نمیرد همیشه در دل ماست
_________________
سركار خانم سادات موسوي:

ساقیا لطف نمودی قدحت پر می باد
این گدا بین که چه شایسته‌ي انعام افتاد

از صميم قلب خدمت شما بزرگوار عرض مي‌كنم كه حسن ظن بزرگان، بيش از فضيلت ما است و آنچه فرموديد شعاعي از فضايل شما است، نه بنده. حقير واقعا چنين نيستم.

همتت بدرقه راه کن ای طایر قدس
که دراز است ره مقصد و من نوسفرم

ای نسیم سحری بندگی من برسان
که فراموش مکن وقت دعای سحرم

خرم آن روز کز این مرحله بربندم بار
و از سر کوی تو پرسند رفیقان خبرم

جناب حوری بان محترم

هر جور صلاح می دانید فکر کنید ولی بنده همواره نظر جنابعالی را خوانده و از نقطه نظراتتان در کرانه های فرهنگی و علمی و دینی تا حد زیادی باخبرم و چون به خیلی از بایدها و نبایدها ایمان و اعتقاد دارید نباید روی هوا حرفی بزنید و آن را نیمه کاره رها کنید و وقتی به یک مسلمان بهتان میزنید باید ثابت کنید نه اینکه میدان را خالی کنید.

با حوری بان موافق نیستم
اما از گفتمان این بچه مسلمون خوشم اومد چه شعوری داره خداییش
آهای بیایید دعوای مارو نگاه کنید ببینید چقدر طیف انسانیمون حتی در نظرات مخالف بالاست
ای ول

نظر جنابعالي در مورد اين تكه از اشعار تا حدودي درست است: اين ابيات، اوج اخلاص كلامي يك بنده عاشق ﴿و البته ابله و نادان و در پايين‌ترين سطح بندگي از نظر خداوند﴾ را نشان مي‌‌دهد.

تا اينجاي كار، بنده هم اشكالي در اين ابيات نمي‌بينم و اين سخنان غلط را به واسطه ناداني آن چوبان، قابل خرده‌گيري نمي‌دانم و با شما موافقم. اما يادتان باشد كه اين شعر مولانا ادامه دارد و تا همينجا تمام نمي‌شود.

به نظر شما، خداوند اين همه پيامبر را براي چه فرستاده است؟ آيا پيامبران جز بالا بردن سطح شعور و درك بشر كار ديگري دارند؟ آيا خداوند پيامبران را نفرستاده است تا راه درست بندگي، با خدا سخن گفتن، عبادت، عبوديت، زندگي و غيره را به بشر بياموزند؟ اگر چنين است ﴿كه چنين است﴾، پس يعني چه كه وقتي پيامبري به وظيفه‌اش عمل مي‌كند و به مرد چوپان، اشتباهش را تذكر مي‌‌دهد، مورد بازخواست خدا قرار مي‌گيرد و توسري مي‌خورد كه چرا نگذاشتي آن چوپان، همان غلطي كه قبلا مي‌كرد را همچنان بكند؟!!

آيا اگر شما جاي حضرت موسي ﴿علي نبينا و عليه السلام﴾ بوديد پس از اين توبيخ به خدا نمي‌گفتيد مرا مسخره كرده‌اي؟! از اون طرف مي‌گي برو به مردم بگو اين طرز حرف زدن با خدا نيست، از اين طرف منو دعوا مي‌كني كه چرا اينو بهش گفتي؟!! يارو كه خودش از اول داشت تو را به عنوان يك بت مي‌پرستيد، منو آواره‌ي كوي و بيابون كردي كه چي بشه؟ بيكار گير آورده بودي؟!!

اين شعر مروج يك تفكر اباحي‌گرانه صوفي مسلكانه است كه از بيخ و بن چرت است. بي‌شك جنابعالي مي‌دانيد جايگاه صوفي‌ها و صوفي‌گري در اسلام كجا است و ائمه معصومين ﴿عليه‌السلام﴾ با چه شدتي اين فرقه را به نام رد كرده‌اند. بنده در جاي ديگري پنبه‌ي صوفي‌ها را با بيان احاديث مربوطه زده بودم كه البته طبق روال چند هفته اخير، توسط برادر بولتن تاييد نشد!!

آقا عليرضا ايشان اصلا و ابدا كار خلاف يا اشتباهي انجام نداده‌اند كه شما مي‌فرماييد امام به دل پاكش نگاه مي‌كند. سلامشان نه توهين است، نه تحقير است، نه قصور است و نه هيچ چيز ديگري. الكي بعضي‌ها به آن گير داده‌اند.