گزینش آگاهانه یک وظیفه است
مردم وظیفه دارند به ملاکهای دینی و شرعی و انقلابی نگاه کنند. به روابط و قوم و خویشی و ایل و طایفه و این طور چیزها نگاه نکنند. ببینند واقعاً چه کسی با معیارهای الهی و انقلابی مناسبتر و به آن نزدیکتر است، او را انتخاب کنند و با شور و شوق به عنوان یک وظیفه در این کار دخالت کنند. کسانی از مردم وظیفه دارند که دیگران را تشویق و تحریض کنند. کسانی که زبان گویایی دارند، قلم توانایی دارند و آبرویی پیش مردم دارند ـ که این آبرو هم جزو ذخایر الهی است و خدای متعال به هرکسی داده است، باید آن را در راه او صرف کند و به کار ببرد ـ مردم را توجیه و تشویق کنند و آدمهای خوب را به آنها معرفی نمایند. (14/11/74)
باید گشت و اصلح را پیدا کرد
همچنان که شرکت در انتخابات یک وظیفه است، گزینش خوب و آگاهانه هم یک وظیفه است. البته ممکن است همه تلاشها به نتیجه نرسد؛ اما انتخاب کنندگان تلاش نمایند برای این که گزینش درست بکنند، این خیلی مهم است. البته هیچ کسی در صحنه انتخابات وارد نمیشود، مگر این که شورای نگهبان صلاحیت او را اعلام کند. بنابراین کسانی که وارد صحنه انتخابات میشوند، اشخاصی هستند که شورای نگهبان ـ که امین مردم در این قضیه است ـ پای اسم آنها را امضا کرده و اعلام صلاحیت نموده است. بنابراین همه صلاحیت دارند؛ منتها امر ریاست جمهوری بالاتر از این حرف هاست. باید گشت و اصلح را پیدا کرد، باید گشت و امینترین را انتخاب کرد. باید جست و جو کرد و در بین این چند نفر به طور نسبی قادرترین بر اداره کشور را پیدا کرد؛ مهم این است. چون این امر مهم است، تفاضل هر چه هم کم باشد، اهمیت پیدا میکند. در کارهای کلان، این طور است. فرق دو مبلغی که با هم اندکی تفاضل دارند، اگر جنسی که میخواهیم با این مبلغ تهیه بکنیم، یک کیلو و دو کیلو جنس است، خیلی اهمیت ندارد؛ اما وقتی که آنچه میخواهیم جا به جا بکنیم، فرضاً هزاران تن از این جنس است، آن هنگام تفاضل در قیمت وقتی هم کم باشد، حجم زیادی می یابد و اهمیت پیدا میکند. همه کارهای کلان این طور است. 13/2/76
1- ایمان و تقوای اخلاقی
Ø شرط اول، صدق و اخلاص است.
انقلاب به کار آدمهای کارآمد و صادق نیاز دارد. صدق و اخلاص شرط اول است. اگر ما در کسی صدق و اخلاص نبینیم، خیلی احتمال دارد که کار او هم به درد نخورد و یا در مواقعی مشکل درست کند. انسانی که صدق و اخلاص ندارد، ولی کارآیی دارد، مثل ماشینی میماند که اگر مراقبش نبودند و یک پیچ آن اشکال پیدا کرد، گاهی میبینید که ضربهای هم به آدم میزند. کارآیی انسانی به این است که هر فردی، از روی اخلاص و صدق و نیت صحیح کاری را که به عهدهاش است، انجام دهد تا انسان تلقی شود و ماشین نباشد. (18/5/68)
Ø کارگزار اسلامی باید متدین، انقلابی و مسلط بر نفس باشد.
کارگزاران حکومت اسلامی، از لحاظ ایمانی باید به سمت نمونه و الگو شدن پیش بروند؛ یعنی نمونه انسان متدین انقلابی مسلط بر نفس و عامل برای خدا باشند. این، آن چیزی است که اگر در بین توده مردم ما، افراد زیادی از این قبیل هستند، باید به این سمت برویم که همه کارگزاران حکومت ما اینطور باشند. این لازمه حکومت اسلامی است و حکومت اسلامی با داشتن این گونه افراد، پایدار خواهد شد و استمرار خواهد یافت. (14/9/69)
Ø تقوای کارگزاران، پشتوانه عدالت اجتماعی است.
در امیرالمؤمنین عدالت شخصی در حد اعلی بود. همان چیزی که از آن به تقوا تعبیر میکنیم. همین تقواست که در عمل سیاسی او، در عمل نظامی او، در تقسیم بیتالمال توسط او، در استفاده او از بهرههای زندگی، در هزینه کردن بیتالمال مسلمین، در قضاوت او و در همه شئون او خودش را نشان میدهد. در واقع در هر انسانی، عدالت شخصی و نفسانی او پشتوانه عدالت جمعی و منطقه تأثیر عدالت در زندگی اجتماعی است. نمیشود کسی در درون خود و در عمل شخصی خود تقوا نداشته باشد، دچار هوای نفس و اسیر شیطان باشد، اما ادعا کند که میتواند در جامعه عدالت را اجرا کند. چنین چیزی ممکن نیست. هرکس که بخواهد در محیط زندگی مردم منشاء عدالت بشود، اول باید در درون خود تقوای الهی را رعایت کند. تقوا یعنی مراقبت برای خطا نکردن. البته معنای این حرف آن نیست که انسان خطا نخواهد کرد. خیر، بالاخره هر انسان غیرمعصومی دچار خطا میشود. اما این مراقبت یک صراط مستقیم و یک راه نجات است و از غرق شدن انسان جلوگیری میکند و به انسان قدرت میبخشد. انسانی که مراقب خود نیست و در عمل و کلام و زندگی شخصی خود دچار بیعدالتی و بیتقوایی است، نمیتواند در محیط جامعه منشاء عدالت اجتماعی باشد. این جاست که امیرالمؤمنین ـ علیه الصلاة والسلام ـ درس همیشگی خودش را به همه کسانی که در امور سیاسی جامعه خود نقشی دارند، بیان کرده است. «من نصب نفسه للنّاس اماماً فلیبدأ بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره» هرکس که خود را در معرض ریاست، امامت و پیشوایی جامعه میگذرد ـ در هر محدودهای ـ اول باید شروع به تأدیب و تربیت خود کند؛ بعد شروع به تربیت مردم کند. یعنی اول خودش را اصلاح کند بعد به سراغ دیگران برود. (26/12/79)
Ø در درجه اول، فرد با ایمان را انتخاب کنید.
قوام نظام جمهوری اسلامی به اعتمادهای مردم نسبت به کسانی است که برای تصدّی مراکز قدرت انتخاب میکنند. باید به خواستههای مردم عمل و به اعتماد آنها پاسخ داده شود. آن طرف قضیه باید امانت شما را رعایت کنند و به اعتماد شما پاسخ دهد. این طرف قضیه هم ـ که شما هستید ـ باید چشم خود را باز کنید و متوجه باشید که به چه کسی رأی میدهید و چه کسی را انتخاب میکنید. بعضی از جناحها و گروهها و باندها طوری عمل کردند که مردم دیگر به معرفی آنها اعتماد نمیکنند و این که مردم به معرفی افراد و جناحها و گروهها اعتماد نکنند، ضایعه است.
در انتخابات سعی کنید در درجه اول انسانهای مؤمن و با ایمان را انتخاب کنید. تبلیغات دشمنان و پیروان آنها در راستای کمرنگ کردن ایمان در جامعه است. میگویند ایمان چیست؟ پاسخ این است که اگر ایمان نباشد، لیاقت و کارآیی هم به کار نخواهد آمد. فردی که لایقتر است اگر ایمان نداشت، بیشتر دزدی میکند و لطمه میزند. اگر ایمان داشت، لیاقت و عرضه و کاردانیاش برای مردم مفید خواهد بود. بنابراین مردمان با ایمان، با لیاقت، کاردان و امین را انتخاب کنید و مراقب عملکرد آنها باشید. (6/12/81)
Ø ایمان به خدا و عمل صالح کارگزاران، کلید موفقیت نظام اسلامی است.
ما قله بلند و رفیعی را در نظر گرفتهایم که عبارت است از همین زندگی مطلوب انبیاء و اولیای الهی. همه تلاش و همت و همه فکر و ذکر ما این است که خودمان را به این قله نزدیک کنیم. البته فاصله زیاد است و راه دشوار؛ اما رسیدن به دامنههای بالا و والاتر مغتنم و لذت بخش است؛ ما دنبال این هدف هستیم. کلید موفقیت این کار در نظام اسلامی چیست؟ کلید موفقیت این است که مسئولان نظام اسلام ـ همچنان که در آیه قرآن ذکر شده است ـ از ایمان و عمل صالح برخوردار باشند. ایمان و عمل صالح فقط اعتقاد به خدا و خواندن نماز و گرفتن روزه نیست؛ بلکه ایمان یعنی ایمان به خدا؛ ایمان به وعده الهی؛ ایمان به آنچه که خدای متعال برای بشر دردستورات تشریعی خود به وسیله انبیا فرستاده است؛ ایمان به درستی راه خود. «امن الرّسول بما انزل الیه من ربّه و المؤمنون»؛ خود پیغمبر به راه خود ایمان داشت. مؤمنین هم به دنبال سر پیغمبر به راه خودشان ایمان داشتند. خدای متعال به ما وعدههایی داده است؛ باید به این وعدهها ایمان داشته باشیم. (2/1/83)
2- ساده زیستی و مبارزه با اشرافیت
Ø بترسید، ما هم مترفین میشویم.
من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم. یکی از شماها معلم بود، یکی دانشجو بود، یکی طلبه بود، یکی منبری بود، همه ما این طور بودیم. اما حالا مثل عروسی اشراف عروسی بگیریم؟ مثل خانه اشراف، خانه درست کنیم؟ مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم! اشراف مگر چگونه بودند؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود، ولی ما ریشمان را گذاشتهایم، همین کافی است؟ نه ما هم مترفین میشویم. (15/5/82)
Ø دنیا طلبی مسئولان نظام اسلامی، نقص است.
من برای زندگی خودم باید به قضاوت بنشینم و ببینم آیا دنبال دنیای شخصی خودم هستم یا نیستم؟ هرکدام باید به حساب خودمان برسیم. وقتی که در بین مسئولین و برای مسئولین صحبت میشود، کاربرد، کاربرد شخصی است. یعنی هرکدام از مسئولین کشور باید سعی و تلاششان این باشد که آن چهره زهد امیرالمؤمنین(ع) را در خودشان منعکس کنند. البته زهد امیرالمؤمنین(ع) برای ما نه قابل عمل است و نه حتی قابل درک. ما نمیتوانیم آنگونه زندگی کنیم. پرتوی از آن عدالت و زهد را شاید بتوانیم داشته باشیم. نه اینکه ما بگوییم نمیتوانیم، خود آن بزرگوار گفته است. نه این که ما نمیتوانیم؛ هیچ کس نمیتواند. حتی بعضی از معصومین(ع) هم از این که بتوانند آن طور که امیرالمؤمنین(ع) عمل میکرد، عمل کنند اظهار عجز کردهاند. بحث بر سر آن گونه عدالت نیست. امّا رنگ ما باید همان رنگ باشد؛ ولو کم رنگ. روش ما باید همان روش باشد؛ ولو رقیق. در جهت عکس او که نباید حرکت کنیم! مسئولین باید این معنا را عملاً به مردم یاد بدهند. چسبیدن به دنیا و دویدن دنبال دنیا برای یک مسئول در جمهوری اسلامی نقص است و به همان معنایی که عرض شد، یک نقطه منفی است. عکس این باید باشد. حکومت و سمت و منصب درجمهوری اسلامی نباید به شکل یک غنیمت نگاه شود. (17/10/71)
Ø مشی امیرالمؤمنین تلاش زیاد در دنیا و برداشت اندک از آن بود.
بیاعتنایی به دنیا یعنی بیاعتنایی به تلاش دنیا. چه کسی از امیرالمؤمنین(ع) در دنیا پرتلاشتر بود؟! چه کسی بیشتر از امیرالمؤمنین(ع) از قدرت بازو، قدم، مغز، جسم، روح، مال و همه نیروهای خود برای ساختن دنیای خود استفاده کرده است؟! اشتباه نکنیم! بیرغبتی به دنیا، به معنای پشت کردن به تلاش، سازندگی، مبارزه و ساختن جهان به شکل مطلوب نیست. آن زحمتها را باید کشید. آن کسی که بیرغبت به دنیاست، زاهد است. یعنی همه آن زحمتها را میکشد، مجاهده میکند، مبارزه میکند، خود را در میدانهای مبارزه ـ حتی ـ به خطر هم میاندازد تا پای جان هم پیش میرود. بازوی او، پای او، مغز او، جسم او، روح او، دارایی او هم ـ اگر داردـ در راه ساختن دنیای خوب مصرف میشود. منتها وقتی نوبت برداشت شخصی از خزانه دنیا میرسد، کم برمیدارد، این معنای زهد است. پای شخص او وقتی به میان آمد و زندگی شخصی او وقتی مطرح شد، حظّ خود را از لذایذ مادی کم میکند. این هم که کم میکند نه از این باب است که میخواهد غرایز مادی را سرکوب کند. نه! در همان حدی که طبیعت انسان هست، به طور معمول لذّات و زیباییهای زندگی را هم مورد استفاده قرار میدهد. اما نه با ولع و نه مثل یک انسان حریص. (17/10/71)
Ø دولتمردان باید خود را با ضعفای جامعه بسنجند، نه اعیان و اشراف.
آن حضرت در جایی دیگر از نهج البلاغه میفرماید:«انّ الله تعالی فرض علی ائمة الحق ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس»؛ یعنی صاحبان مناصب در نظام حق، حق ندارند خودشان را با اعیان و اشراف مقایسه کنند و بگویند چون اشراف و اعیان اینگونه خانه و زندگی دارند و این طور گذران میکنند، پس ما هم که صاحب این منصب و این مسئولیت در جمهوری اسلامی یا در نظام اسلامی و حاکمیت اسلامی هستیم، سعی کنیم مثل آنها زندگی کنیم؛ یا این که چون رؤسا و مسئولان و وزرای کشورهای دیگر در نظامهای غیر الهی و غیر حق این طور زندگی می کنند، این طور خوشگذرانی میکنند و این گونه از امکانات مادی استفاده می کنند، ما هم بایستی همان طور زندگی کنیم نه، حق ندارند زندگی شان را با اعیان و اشراف و متمکنان و یا با منحرفان اندازه گیری کنند. پس با چه کسانی باید زندگی خودشان را اندازه بگیرند؟ «ان یقدّروا انفسهم بضعفة النّاس» ؛ با مردم معمولی، آن هم ضعیف ها و پایین ترهاشان.
در این عبارت، این تعبیر نیست که مثل آنها زندگی کن ـ ممکن است هرکسی نتواند آن گونه زندگی را بر خودش تنگ بگیردـ اما این هست که خودت را با او اندازه بگیر و با او مقایسه کن، نه با اعیان و اشراف و با فلان پولدار و فلان سرمایه دار. مسئول و صاحب یک منصب درنظام اسلامی و نظام حق، نباید طوری زندگی کند که باب اعیان و اشراف و متمکنان و برخورداران جامعه یا مسئولان کشورهای غیراسلامی است؛ نه، اینطور نیست. این فرهنگ غلطی است که هرکس در مسئولیتهای دولتی به مقام یا مسئولیتی رسید، باید فلان طور خانه یا فلان طور وسیله رفت و آمد یا فلان طور امکانات زندگی داشته باشد. نه، دستور امیرالمؤمنین این نیست. فقط مربوط به آن زمان هم نیست؛ مربوط به همه زمانهاست.
این مربوط به مسئولان و صاحبان مناصب در نظام اسلامی است. باید خودشان را با مردم ضعیف بسنجند نه با برخورداران جامعه. (25/9/79)
Ø مسئولان اسلامی نباید تجمل آمیز زندگی کنند.
مسئولان اسلامی نباید در رفتار و عمل خودشان، مسرفانه و متجملانه زندگی کنند و بالاتر از آن، نباید طوری زندگی کنند که روش اسرافآمیز و تجمل آمیز را به یک فرهنگ تبدیل کند، این اهمیتش از آن اولی بیشتر است؛ لا اقل کمتر نیست. مهمترین مطلب اصلی امیرالمؤمنین(ع) در باب حکومت است که حاکم باید حکومت را برای خود، یک وسیله اعاشه و زندگی و کسب در آمد و اندوختن ثروت نداند؛ یک مسئولیت بداند. باری است بر دوش او. باید همه همت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند. (25/9/79)
Ø ترویج اشرافیگری، خیانت به ملت و موجب لعن ابدی است.
ما مسئولان باید به وظایف خود عمل کنیم؛ دولت و قوه قضائیه و مجلس باید به وظایف خود عمل کنند. هرکس امروز از وظیفه اصلی خود سرپیچی کند و خود را به کار دیگری مشغول و سرگرم و از انجام وظیفه شانه خالی کند، خیانت کرده است و دچار لعنت ابدی خواهد شد. ما مسئولان باید روح اسلامی را در خود زنده نگه داریم. روح اشرافیگری را دور بیندازیم و سود جویی و ثروتطلبی و دنبال منافع شخصی و دویدن و تجمل پرستی و امثال اینها را از دست و پای خود باز کنیم اگر گرفتاریهای ما در بخشی حل نشده است، علتش اینهاست. اینها را باید اصلاح کنیم. (1/3/81)
3- شجاعت و عدم سازشکاری
Ø نرمش در برابر آمریکا، کاهش رأی مردم را به دنبال دارد.
اگر کسی از نامزدهای ریاست جمهوری ، کمترین نشانه نرمشی در مقابل آمریکا، در مقابل دخالتهای دولتهای غربی، در مقابل تجاوزهای فرهنگی و سیاسی بیگانگان نشان بدهند، همه دنیا باید بدانند که ملت ما به چنین کسی قطعاً رأی نخواهد داد. مردم به کسی رأی میدهند که بدانند در مقابل آمریکا و افزون طلبیهای دولتهای متجاوز و پرتوقع و خودکامه و کسانی که میخواهند اراده خود را بر ملت ایران تحمیل کنند، ایستادگی میکند. هرکسی را که مردم این مواضع را بیشتر از او ملاحظه کنند، به او بیشتر گرایش پیدا میکنند. البته ما متن مردم را میگوییم. ممکن است در گوشهای چهار نفر آدم هم باشند که دارای سلایق مخصوصی باشند و عکس متن مردم فکر بکنند؛ به آنها کاری نداریم. متن ملت ایران، این است. (17/2/76)
Ø بدبختی بسیاری از ملتها به واسطه عدم شجاعت مسئولانشان است.
اگر تقوا بود، اما شجاعت نبود، باز کافی نیست. چه بسا آدم های با تقوا که به خاطر نداشتن شجاعت لازم، در آن وقتی که باید اقدامی بکنند، نمیکنند و حرفی بزنند، نمیزنند. وقتی امام بزرگوار این حرکت عظیم را به وجود آورد، یک عامل عمده آن، شجاعت امام بود. و الّا خیلیها بودند که تقوا داشتند و مردمان مؤمن و با خدا بودند؛ شجاعت لازم را نداشتند. اگر شجاعت نباشد، انسان مرعوب میشود و دشمن از همین نقطه ضعف استفاده میکند. به مجرد این که یک مسئول در هر نقطه از نقاطی که گفتم ـ چه در مجلس، چه در دولت، چه در قوه قضائیه، چه در مجمع تشخیص مصلحت نظام چه در شورای نگهبان و چه در سایر مراکز مهم ـ شجاعت نداشت و آن صفت مهم و مؤثر در او نبود، او را مرعوب میکنند. این تهدیدها، این حرفها و این خط و نشان کشیدنها، اغلب برای مرعوب کردن مسئولان کشورهاست. بسیاری از ملتها بدبخت شدند، به خاطر این که رؤسا و مسئولانشان شجاعت نداشتند. ملت، شجاع و آماده حضور در صحنه بود؛ اما مسئولانی که باید زمامها را در دست بگیرند و پیشرو باشند و حرکت کنند، شجاعت لازم را نداشتند. شما اگر اهل تاریخ باشید، وقتی به تاریخ نگاه میکنید، میبینید هرجایی که مسئولان و رؤسا و کارگزاران و دست اندرکاران اداره کشور از شجاعت برخوردار نبودند، آن جا یک پای زندگی مردم لنگید! اگر همه آنها دچار بیشجاعتی و ترس شدند، مردم بدبخت شدند. بسیاری از تحلیلهایی که رادیوهای بیگانه درباره مسائل گوناگون در فضای کشورها میپراکنند، برای این است که نخبگان کشور را مرعوب کنند. آنها احساس کنند که نمیتوانند کاری بکنند و دستشان بسته است. نیروی عظیم مردم را نبینند. قدرت جغرافیایی و تواناییهای فرهنگی خود را نبینند. همهاش چشمشان به دست دشمن و قدرت دشمن و موشک دشمن و اقتدار دشمن باشد. این بی شجاعتی خیلی خطر بزرگی است. (19/10/80)
4- دلسوزی، کارآمدی و کفایت
Ø مردم، مسئول دلسوز، با کفایت و کارآمد میخواهند.
آنچه که برای مردم در این انتخابات و همه گزینشهای ملی و انتخاباتها مهم است، این است که سطح کارآمدی نظام روز به روز ارتقا پیدا کند، این اساس مسئله است. اگر مردم دنبال رئیس جمهور یا دنبال نماینده مجلس میگردند یا دنبال دیگر کسانی هستند که میخواهند آنها را با انتخاب تعیین کنند، در پی آن هستند که انسانهای کارآمدی را بر اریکه مسئولیت بنشانند تا آنها بتوانند سطح کارآمدی نظام را افزایش بدهند و مشکلات مادی و معنوی مردم را حل کنند؛ این خواست مردم است. حالا گروهها و احزاب و عناصر سیاسی هم هرکدام نقطه نظرهایی دارند. آن نقطه نظرات برای خودشان است. مردم میخواهند کسانی مسئولیتها را به عهده بگیرند که دلسوز، با کفایت و کارآمد باشد. بحمدالله امروز کارهای زیادی شده؛ زیربناهای مهمی از کشور آماده بهرهبرداری شده است. بازوان قوی و با کفایت یک مسئول مؤمن و وفادار به آرمانهای انقلاب ـ که آرمان های مردم است ـ خواهد توانست بسیاری از گرهها را باز کند. مردم دنبال این هستند. (24/8/83)
Ø مدیر مؤثر و انقلابی
ملت ایران آزمایش بزرگ انتخابات را هم در پیش دارد. ایران ظرفیتهای بزرگی دارد. بیش از هفتاد میلیون جمعیت، با این همه امکانات، با این همه استعداد، با این همه زمینه کار که در هر بخشی وقتی یک مدیر خوب وجود دارد، انسان میبیند چقدر کار در آن جا به وجود میآید و چقدر گشایش برای مردم پیدا میشود. در هر بخشی که یک مدیر دلسوز، کارآمد، مؤمن و انقلابی سرکار است، انسان آثار و برکات آن را مشاهده میکند. سرتاسر کشور ما این طور است. ما ملت بزرگی هستیم؛ کشور با برکتی هستیم، خداوند امکانات خوبی داده. با این امکانات از اول انقلاب تا امروز کارهای بسیار بزرگی هم شده است؛ ولی ما هنوز در شروع کار هستیم؛ چون کارهای بزرگ زمانبَر است. (10/11/83)
Ø امیدواریم دولتی کارآمد و با کفایت مشکلات کشور را برطرف کند.
امیدوارم ان شاء الله با تشکیل یک دولت قوی و کارآمد و با کفایت، راهی را که دولتهای قبل با دلسوزی و پشتکار رفتند، با قوتِ هرچه بیشتر ادامه دهد و مشکلات این منطقه و استان کرمان و همه کشور ایران عزیز ـ بخصوص مناطق محروم ـ را برطرف کند. این چیزی است که ملت ما از اسلام عزیز انتظار دارد؛ به آن دل بسته و امید بسته است و به حول و قوه الهی این امید مردم در سایه اسلام و مردم مؤمن با عزم و مسلمان برآورده خواهد شد. (17/2/84)
5- نشاط، شادابی و کاردانی
Ø مردم باید با چشم باز، رئیس جمهور شاداب و با نشاط را انتخابات کنند.
مردم بایستی هوشمندانه و آگاهانه انتخاب کنند و در میان نامزدهای گوناگون کسی را که احساس میکنند به این معیارها نزدیک است، برگزینند. این یک پیکار بزرگ است و کار شما مردم است. مردم باید با چشم باز در این صحنه مهم حاضر شوند و ان شاء الله خدای متعال کمک کند و دلهای مردم را هدایت کند تا فرد با کفایت، شجاع، با اخلاص، دارای روح مردمی، شاداب و با نشاط، مؤمن به هدفها و ارزشهای انقلاب، مؤمن به مردم، مؤمن به نیروی مردم و معتقد به حق مردم را انتخاب کنند. این مهمترین بخش مشارکت عمومی در امسال است. در همه چیز مشارکت عمومی مهم است و این از جمله کلیدیترین است. (1/1/84)
Ø نیاز کشور، رئیس جمهور با نشاط، کاردان، توانا و پیگیر است.
هر دوره خصوصیتی دارد و هرکدام از مسئولان در دوره های گذشته کارهایی انجام دادند. امروز ما احتیاج داریم که در کشورمان تلاش و پیشرفت و رشد علمی و فناوری، همراه با عدالت اجتماعی و مبارزه با فساد باشد. آنچه برای رئیس جمهور آینده بسیار مهم است، این است که با همه وجود در پی کار و تلاش برای مردم باشد. لذا من در اول سال عرض کردم آنچه کشور احتیاج دارد، رئیس جمهور با نشاط، مصمم، کاردان، توانا، پیگیر و با حوصله است. رئیس جمهوری که قدر مردم را بداند؛ با مردم صمیمی باشد؛ برای مردم مجاهدت کند؛ برای مردم کار و تلاش کند؛ ظرفیتهای کشور را آن چنان به کار بگیرد که مردم بتوانند از این ظرفیتها درهمه جا بهرهمند شوند؛ رئیس جمهوری که اعماق کشور و روستاهای دورافتاده برای او با تهران تفاوتی نداشته باشد. حق مردم شهرهای بزرگ و کوچک در نظر او یکسان باشد. بتواند برای رفع تبعیض و پُر کردن شکاف میان ثروتمندان و فقرا تلاش و کار کند. رئیس جمهوری شجاع، با تدبیر و مؤمن به هدفهای انقلاب و نظام باشد. (11/2/84)
Ø به دوش کشیدن این بار، نشاط، همت، قدرت و هوشمندی لازم دارد.
اصلح یعنی کسی که برای ریشه کنی فقر و فساد عزم جدی داشته باشد؛ یعنی کسی که به حال قشرهای محروم و مستضعف دل بسوزاند. اصلح کسی است که هم به ترقی و پیشرفت کشور و توسعه اقتصادی و غیراقتصادی بیندیشد؛ هم زیر توهمات مربوط به توسعه، آن چنان محو و مات نشود که از یاد قشرهای مظلوم و ضعیف غافل بماند. اصلح کسی است که به فکر معیشت مردم، دین مردم، فرهنگ مردم و دنیا و آخرت مردم باشد. اصلح کسی است که بتواند این بار عظیم را بر دوش بگیرد. هرکسی نمیتواند این بار را بر دوش بگیرد. نشاط و حوصله و همت و قدرتِ لازم و هوشمندی لازم دارد. البته هرکس صلاحیتش در مراکز قانونی تأیید شود، صالح است؛ اما باید در بین صالحها گشت و صالحتر را پیدا و او را انتخاب کرد. این، هنر شما مردم است. (17/2/84)
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
کاش در صفحات اول هم بازنویسی کنید.
اگر مردم به این نکات کلیدی توجه کرده بودند و تحت تاثیر تبلیغات رسانه های دشمن قرار نمی گرفتند حسن روحانی و دولت غربزده اش را انتخاب نمی کردند و این همه خسارت سنگین مادی و معنوی به مردم و کشور وارد نمی شد.
خدایا چی بودیم چی شدیم.