جنگ رواني مجموعه اقدامات تبليغي ـ رواني است كه رقبا براي تأثيرگذاري در عقايد و رفتار سياسي مردم بكار مي گيرند . تكنيك هايي مانند دروغ بزرگ ، فريب ، انكار ، كوچك نمايي ، بزرگ نمايي ، سانسور و ... از جمله روش هاي شناخته شده در جنگ رواني است .
به قلم م. اردبيلي
جنگ رواني مجموعه اقدامات تبليغي ـ رواني است كه رقبا براي تأثيرگذاري در عقايد و رفتار سياسي مردم بكار مي گيرند . تكنيك هايي مانند دروغ بزرگ ، فريب ، انكار ، كوچك نمايي ، بزرگ نمايي ، سانسور و ... از جمله روش هاي شناخته شده در جنگ رواني است .
متأسفانه عرصه انتخابات دهمين دوره رياست جمهوري در ايران به ميدان يك جنگ رواني نا متقارن و تحميلي عليه دولت نهم تبديل شده است كه البته از ماهها و حتي سالها پيش قابل انتظار بود .
در يك طرف متن مردم متدين و ساحت بي حصار افكار عمومي و رئيس جمهوري قرار گرفته است كه چهار سال پيش با پشتوانه توده مردم ـ نه احزاب و گروهها و صاحبان ثروت و شهرت و مكنت ـ روي كار آمد ، رئيس جمهوري كه عزم جزم گرفت با دور نگه داشتن فضاي مديريتي كشور از بگومگوهاي سياسي و افتادن در باتلاق مناقشات بي حاصل سياسي تمام فرصت ها و دقيقه ها و سرمايه ها و انرژي كشور را صرف تقويت قدرت ملي و جبران كاستي ها و بطور خلاصه خدمت به كشور و مردم در راستاي توسعه و پيشرفت و تكامل مصروف كند و با زمينه هاي مديريتي ، اجتماعي ، حقوقي و سياسي فساد و ويژه خواري و آقازاده پروري مقابله كند .
متأسفانه در كنار اين رويكرد بسيار مهم و تأثير گذار كه كاملاً با آرمانهاي اسلام و مطالبات رهبري و مردم تطبيق دارد ، يك ضعف قابل توجه از همان ماههاي اول تشكيل دولت نمود پيدا كرد و آن ضعف در حوزه رسانه ، وحدت نظر در حوزه رسانه و ايجاد ارتباط رسانه اي مؤثر با افكار عمومي و تبيين دقيق سياست ها و دستاوردهاي دولت بود ، آسيبي كه مقام معظم رهبري نيز بارها و بارها در اين خصوص تذكر دادند و متأسفانه اين نقطه ضعف سال به سال هم با وجود جدي تر شدن جنگ رواني منتقدين گفتمان عدالت سامان نگرفت بطوري كه اگر منصفانه از قابليت هايي استثنايي شخص آقاي رئيس جمهور در عرصه رسانه و مانورهاي منحصر به فرد ايشان را در روشنگري و ايفاي نقش رسانه اي صرف نظر شود چيزي باقي نمي ماند.
البته نقش تعداد معدودي از رسانه هاي مكتوب و شخصيت هاي رسانه اي كشور را كه بصورت سنتي معمولاً از حريم ارزش هاي اسلام و دستاوردهاي انقلاب دفاع نموده و با وجود نقد درون گفتماني عندالاقتضا از غالب سياست ها و رويكردهاي دولت بويژه مواضع اصولي و مؤثر آقاي رئيس جمهور در عرصه سياست داخلي و خارجي هنرمندانه دفاع مي كرده اند ستودني است .
در طرف ديگر اين جنگ تحميلي شبكه و زنجيره اي از رسانه هاي شنيداري و ديداري و مجازي و مكتوب ، شبكه هاي ماهواره اي ، تلويزيونها و راديو هاي خارجي داراي وابسته به صهيونيستها و سازمانهاي جاسوسي نظام سلطه قرار داردكه با صدها روزنامه و خبرگزاري و سايت هاي اينترنتي داخلي در راستاي هدف مقابله با دولت نهم ـ نه احمدي نژاد ـ پيوند نانوشته دارند رسانه هايي كه عوامل انساني كارآزموده تر و ژورناليست هاي مجرب را به خدمت گرفته است و صد البته قدرت پشت سر اين بلندگوهاي داخلي شبكه اي از همان نيروهاست كه پيش از اين دولت با استفاده از فرصت استيلا بر مديريت سياسي كشور و بزنگاههاي اقتصادي ثروت هاي افسانه اي انباشته اند و البته متأسفانه همين ها نيز با چهار تلنگر و حركت سياسي كارانه راديو و تلويزيون داخلي را حتي در دفاع از دست آوردهاي انقلاب و مانع ملي به انفعال كشيده اند .
هدف و استراتژي اين جنگ رواني توقف حركت مديريت كارآمد اصولگرايانه كشور و تحميل شيوه هاي گذشته برآينده كشور و به تعبيري استيلاي مجدداً پدرخوانده ها و چتر بازان سياسي بر فضاي مديريت و سياست كشور است و در اين رابطه تاكتيك ترسيم يك نماي كاملاً تيره و تار از عملكرد دولت نهم و القاي آن به تمام مخاطبان و توده مردم با استفاده از مهندسي افكار عمومي و پديده تكرار و تعدّد در دستور كار قرار گرفته است .
ملاحظات :
1-در اين شيوه بايد فضايي درست شود كه هيچ كس از عملكرد دولت آقاي خاتمي ، هاشمي ، مهندس موسوي كه هر كدام هشت سال زمام مديريت اجرايي كشور را برعهده داشتند سؤال نكند تا نيازي به پاسخگويي باشد !؟ ( استفاده از اصل فراموشي افكار عمومي )
انگار" نه بزرگ " مردم ايران در سوم تير سال 84 به اين شيوه مديريت اجرايي طولاني مدت كشور ، در تاريخ تحولات سياسي كشور به ثبت نرسيده است !؟
2-در اين استراتژي عندالزوم از همه عناصر تأثيرگذار بايد استفاده كنند ، دروغ ، تهمت ، افترا ، مظلوم نمايي ، اعتقادات مذهبي ، جاذبه هاي جنسي ، احساسات و تبليغات رنگين و ... ؟
3-اجتناب از موضع گيري هاي شفاف و كلي گويي به منظور جذب طيف هاي مختلف مخاطبان با تيپ هاي گوناگون
4-فرافكني در صورت قرار گرفتن در مخمصه پاسخگويي و پريدن از روي مسئله و جاخالي دادن به سؤال .
در اين روش كسي نبايد از واگذاري كارخانه استارلايت در دهه 60 به بنياد الهادي و اقدامات مشابه كه سنگ بناي پديده رانت خواري و پرورش جزايري ها و غيره گذاشته شد سؤال بكند ؟!
در اين شيوه كسي نبايد بپرسد چرا حضرت امام راحل از پذيرش قطعنامه به عنوان نوشيدن جام زهر ياد كردند ؟ آيا رزمندگان از بذل جان خود دريغ كردند يا مردم صحنه را خالي كردند و يا اينكه در نحوه مديريت كشور ... ؟
-در اين شيوه كسي نبايد از علت تأكيد حضرت امام بر اين نكته كه " راه قدس از كربلا مي گذرد " سؤال بپرسد اينكه چه كساني با وجود اينكه جنگ در رأس امورات كشور بود جبهه ديگري در ساير نقاط دنيا گشودند و بالاخره در اين شيوه كسي نبايد از تندروي ها و حاميان تند روها در دهه 60 بپرسد ؟!
-در اين شيوه كسي نبايد از واگذاري منزل چهار طبقه محل 1200 متري نهاد رياست جمهوري به نامزد مورد نظر جريان اصلاحات در دوران سازندگي سؤال كند . ( اصل نمك گير كردن اعضاء شبكه )
-در اين شيوه از ديوار كشيدن وسط كلاسهاي دانشگاه در دهه شصت و دستور عدم صدور گواهينامه رانندگي و گذرنامه به بانواني كه به زعم آقايان حجابشان كامل نبوده نبايد سؤال شود . ( اصل انكار سوابق )
-در اين شيوه چون شاخص موضع گيري و حرف ـ نه علم و منطق و اخلاق و منافع ملي و قانوني ـ بلكه بر آموزه هاي ماكيا ولي و صرفاً " قبضه قدرت " هدف است و هدف وسيله را توجيه مي كند مبناي موضع گيري ميزان تأثيرگذاري در قضاوت وميزان رأي آوري است . بنابراين در اين شيوه كسي نبايد از علت اتحاد نويسندگان كتابهاي مانند عالي جنابان سرخپوش با عالي جناب ها سؤال بكند در اين شيوه كسي نبايد از رئيس جمهور تداركاتچي ، نافرماني مدني ، حاكميت دوگانه ، هر نه روز يك بحران ، قتل هاي زنجيره اي ، ترورهاي خود ساختگي ، كنفرانس برلين ، طراحي و هدايت شبه كودتاي 18 تير از فلان وزارت خانه دولتي ، توهين به مردم به عنوان لشگر قابلمه به دست و توزيع مرگ موش بين مردم و سپردن انديشه هاي حضرت امام در موزه ها و غيره سؤال كند ؟ ! و صدها سؤال ديگر !
-در اين روش چون هدف استيلاي مجدد و سواري گرفتن از اسب قدرت هدف است فعلاً نبايد آقايان تير چراغ برق را در چشم خود ببينند بايد با ميكروسكوپ هاي پيشرفته به دقت يك تار مو را در صورت حريف رصد و بزرگنمايي كنند و با بي رحمانه ترين روش هاي تخريبي به چهره دولتي كه كارآمدي آن به زغم دوستان و دشمنان انقلاب حتي موجب توسعه و تعميق مقبول انقلاب اسلامي در داخل و خارج كشور شده چنگ بيندازند .
اما در طرف مقابل طبق اين روش ارزشمند ترين دستاورد ملت ايران در سه چهارسال اخير بايد ناديده گرفته شود و حتي عندالاقتضاء بايد اين افتخار به نوعي با عملكرد مشعشع حضرات نيز پيوند بخورد .
بطور مثال : هيچ كارشناس منصف و هيچ وطن پرستي شكي ندارد كه دستيابي كشور به تكنولوژي هسته اي قدرت ملي كشور را تصاعدي تقويت مي كند و ظرفيت چانه زني كشور در روابط بين الملل را چند ده برابر مي كند و بطور طبيعي توفيق و دستاوردهاي يك ملت در حوزه سياستهاي داخلي و خارجي كاملاً مؤثر درهم و متأثر از هم است و هيچ كارشناسي ترديد ندارد كه برخلاف منافع نظام سلطه است كه ملت هاي ديگر نيز به باشگاه قدرت اضافه شوند ، ليكن در اين دولت با وجود تمام موانع و كارشكني هاي خارجي و داخلي اين دستاورد بزرگ كه به اعتراف رسانه هاي امريكايي و انگليسي با عظمت تر از جريان ملي شدن نفت است نصيب ملت ايران شد .
در شرايطي آقاي بوش صراحتاً در مقابل رسانه هاي گروهي اعتراف مي كند كه در دولت اصلاحات رفتار ايران را در بحث هسته اي مانند حوزه هاي ديگر تحت كنترل خود داشتند و دولت نهم استراتژيهاي آنها را هم زده و امريكا را كيش و مات نموده است . ليكن در اين جنگ رواني حلاوت قدرت ايجاب مي كند يا از كنار اين دستاورد بي سرو صدا عبوركنند ، يا علناً بگويد انرژي هسته اي اصلاً دستاورد نيست ، يا بگويند سهم دولت هاي گذشته در اين دستاورد بيشتر از دولت فعلي بوده است .
يا وقتي حجم گسترده خدمت رساني ، كوتاه شدن مدت اتمام و بهره برداري از پروژه هاي عمراني بزرگ ، رسيدگي به شرايط زندگي دهك هاي پايين جامعه و غيره ، عملكردها در اين سه سال قابل مقايسه با عملكرد 26 سال پيش از آن و حتي بيشتر بوده است . در اين صورت طبق آموزه هاي مالياولي و شگردهاي مهندسي افكار عمومي و جنگ رواني به شگرد " دروغ بزرگ " روي مي آورند .
متدهاي جنگ رواني در اين شرايط ـ يعني در شرايطي كه دستاورد و توفيقات خيلي با عظمت باشد ـ تجويز مي كند كه عامل از شگرد "دروغ بزرگ" استفاده كند مثلاً بگويد " آمارهاي دولت نهم دروغ است "در اين آشفته بازار هيچ كس پاسخ نمي دهد كه پس آمارهاي كدام مرجع درست است ؟ آيا آمارهاي رئيس دولت ، بانك مركزي و سازمانهاي رسمي درست است يا آمار رسانه هاي وابسته به برخي احزاب دولت ساخته و خانوادگي يا متوليان ستادهاي شهرستاني رقباي دولت يا نشريات زرد ؟!
شگرد " دروغ بزرگ " شگرد شناخته شده و سنتي است و ريشه در 1400 سال قبل و حتي قبل از آن نيز داشته است .
وقتي در صدر اسلام مخالفان نور و معرض ملاحظه كردند كه مردم منطق و استدلال پيامبر را مي پذيرند و پيرامون شمع نوراني او جذب مي شوند و منطق باطل آنها در مقابل منطق پيامبر تأثيري ندارد تشكيل جلسه دادند و در اتاق فكر خانه ابوسفيان تصميم گرفتند از ترفند جنگ رواني " دروغ بزرگ استفاده كنند" و گفتند پيامبر " ساحر است " و سحر مي گويد .
آيا فكر مي كنيد استفاده از شگرد " دروغ بزرگ " در تحريف " واقعه بزرگ " نهضت عاشورا كه توسط متخصصان جنگ رواني دستگاهه بني اميه طراحي شد و با اين شگرد جمعيتي را با نيت قربه الي الله براي مقابله با پسر رسول الله و براي خاموش كردن نور خدا و رسالت خدا و كشتن حسين (ع) به كربلا كشيدند و حتي خيل جمعيت به سر مبارك سالار شهيد به اتهام خارج شدن او از دين سنگ پرتاب كردند در تاريخ متوقف شده است و فقط در روضه ها بايد شنيد ؟!
آيا نكبت تلقي كردن دولت نهم كه به زعم دلسوزان نظام كارآمدترين دولت بعد از مشروطه است توسط صبيه كسي كه چهار سال پيش رأي نياورده است " دروغ بزرگ " نيست ؟!
آيا " دروغ گو " خواندن صادق ترين ، كارآمدترين ، كم حرف ترين و مردمي ترين و اصولگراترين دولت تاريخ كشور توسط اصلاح طلبان ، نامزدهاو رسانه هاي آنها كه به اعتراف مستندآقاي محمد رضا تاجيك " جريان اصلاحات يك جريان كارناواليستي است " و همچنين توسط اصلاح طلباني كه به قول آقاي صادق زيبا كلام هشت سال جز " كلام زيبا "چيزي تحويل مردم ندادند يك " دروغ بزرگ " نيست ؟! آيا افكار عمومي حق ندارد بپرسد داخل اين بسته بندي سبز همان جريان كارناواليستي است كه آزمون خود را در ميدان عمل پس داده و از مردم نمره صفر گرفته است ؟
نويسنده فراموش نمي كند يكي از جامعه شناسان سياسي كشورمان يك سال پيش مؤكداً توصيه كرد كتابي را بخوانم پرسيدم چرا اصرار داريد اين كتاب را بخوانم ايشان گفتند اين كتاب در خصوص سرنوشت شخصيت و دولتي است كه در يك برهه اي از تاريخ در فضايي تقريباً نزديك به فضاي سوم تير 84 در مقابل جبهه ثروت و صاحبان قدرت با پشتيباني توده مردم براي پيگيري مطالبات واقعي مردم در امريكاي لاتين روي كار آمد و مثل دولت نهم تمام تلاش و تدبير خود را صرف برنامه ريزي و اهتمام به رشد و توسعه كشور و رضايت مردم مصروف كرد ليكن در يك چنين شرايطي چتر بازان سياسي و جريانات و شخصيت هايي كه بيش از آن كشور را ملك شخصي خود مي پنداشتند و بر تار و پود مديريت و سرمايه كشور استيلا داشتند . با استفاده از شگردهاي جنگ رواني به مقابله با دولت مردمي برخواستند .
ايشان تأكيد كردند من همان شيوه ها و بلاها را كه بر سر آن دولت مردمي آوردند در كشورمان مي بينيم كه بر سر دولت مردمي نهم در مي آورند !