حامیان گفتمان ولایت و رهبری امیدوار هستند که شخصیتی نظیر هاشمی رفسنجانی با بازخوانی و بازنگری در گفتار و اعمال یکی دو دهه اخیر خود، مجدداً به صف حامیان رهبری و ارزشهای والای انقلاب اسلامی بازگردد و با پیروی و اطاعت از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب ضمن مأیوس سازی دشمنان و فتنه گران، عاقبت و فرجامی نیک برای خود در اذهان یاران انقلاب به یادگار بگذارند...
گروه سیاسی – حسین رسولی: اتخاذ مواضع سیاسی صحیح با اهداف بلند مدت و ثبات در اتخاذ موضع و پافشاری بر آنها برای یک سیاستمدار و سیاستورز حرفهای نشانهای از پختگی و بلوغ فکری است.
به گزارش بولتن نیوز، این خصلت برای افرادی که دارای سوابق مبارزاتی و انقلابیگری بوده و تمایل به حفظ این وجهه در طول زندگی سیاسی خود دارند به مراتب از جایگاه و منزلت بالاتری برخوردار است.
همانگونه که دقت و صرافت در رویکردها و تاکید بر آنها برای سیاستمداران و سیاست ورزان حرفهای حائز اهمیت و نشانگر وزن و جایگاه آنان در عرصه سیاست میباشد، به همان اندازه عدم دقت کافی و لازم در اتخاذ مواضع سیاسی مناسب و عدم پافشاری بر مواضع اتخاذ شده و تغییر180 درجهای مواضع سیاسی، حکایت از مذبذب بودن شخصیت اینگونه افراد و گروههای سیاسی داشته و نشانگر غیرقابل اتکاء بودن، ریاکاری، عوامفریبی، دروغگویی عناصر سیاسی نزد مردم و افکار عمومی است.
کارشناسان علم سیاست، این دسته از عناصر سیاسی را به عنوان "عناصر سیاستباز" به جامعه و افکار عمومی معرفی مینمایند، و در اصطلاح عوام به بوقلمون صفت مشهور میباشند.
از مشخصات افراد سیاستباز یا بوقلمون صفت، ترجیح منافع شخصی، حزبی و گروهی بر منافع جمعی و ملی است، این جماعت، افرادی فرصتطلب هستند که برای کسب جاه، مقام و ثروت همواره در حال رنگ عوض کردن بوده و در هر زمان و هر برههای از تاریخ زندگی سیاسی خود، مواضع و آرای سیاسی همسو با منافع شخصی و گروهیشان اتخاذ مینمایند.
عرصهی سیاسی کشورمان طی نیم قرن اخیر شاهد حضور نمونههای متعددی از این گونه افراد و جریانهای سیاسی بوده ولی نمونهی ملموس آن که متأسفانه هنوز نیز در تلاش برای ایفای نقش در عرصهسیاسی کشورمان است، جریان موسوم به اصلاحطلب و فتنه است.
از عناصر سیاسی که در ذیل این جریان مذبذب و سیاستباز قرار گرفتهاند، انتظاری بیش از این نمیرود. کارنامهی فعالیتهای سیاسی این جریان از آغاز شکلگیری انقلاب اسلامی تا تشکیل و روی کارآمدن دولت اصلاحات و سقوط از اریکهی قدرت به دلیل رویبرتافتن مردم از آنها، مملو از ریاکاری، فریب افکار عمومی، فرصتطلبی، دروغپردازی، تخریب رقبا، ترور شخصیت منتقدان، لجنپراکنی علیه مخالفان، تهمت زدن و پروندهسازی علیه همراهان دیروز و رقبای امروز و... میباشد.
اما از حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی که دارای سابقه مبارزاتی روشن و درخشان، قبل از انقلاب اسلامی و همراهی با بنیانگذار نظام ج.ا.ا حضرت امام خمینی(ره) در دههی اول انقلاب اسلامی و دوستی 50 ساله با مقام معظم رهبری است و از این باب مورد احترام عوام و خواص جامعه اسلامی ایران میباشد، تغییر در مواضع سیاسی و تزلزل در آراء و نظرات سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی و همراهی و بلکه حمایت از جمعی عنصر سیاستباز و مذبذب که تا چند سال قبل از هیچگونه تلاشی برای تخریب وجهه و شخصیت وی فروگذار نکردند، جای تعجب و تأسف است.
روی سخن ما با آقای هاشمی رفسنجانی است. به جناب ایشان عرض مینماییم که علاقهی ما نظیر دوستان و یاران تاکتیکی امروز شما، از روز تملق و فرصتطلبانه نیست. درصدد انکار سوابق مبارزاتی و حضور مؤثر شما در مبارزات دههی چهل و پنجاه به ویژه روزها و ماههای سرنوشتساز سال 57 و بعد از انقلاب و همراهی جنابعالی در دههی اول انقلاب و خدمات شما در دولت سازندگی نیستیم. هرچند بر عملکرد شما به ویژه در دوران ریاست بر دولت سازندگی و رویکرد شما در جریان دولت اصلاحات و ماجرای فتنه 88 نقد جدی داریم و از سیال و متغیر بودن موضعگیری و تناقض میان قول و فعل شما آزرده خاطر هستیم.
بحث متغیر بودن مواضع سیاسی آقای هاشمی رفسنجانی طی سه دههی پس از انقلاب اسلامی و تناقض میان قول و فعل جنابعالی مطلب یا ادعایی نیست که صرفاً از سوی نگارنده این متن طرح شده باشد، بلکه این نقد حتی توسط تخریبکنندگان دیروز و همراهان امروز شما ( یعنی جریان اصلاحطلب و فتنه ) بیان شده است، به عنوان نمونه به برخی از آنها اشاره میشود:
*عباس عبدی، عضو شورای مرکزی حزب منحلهی مشارکت و از حامیان جریان فتنه درخصوص تغییر رویکرد آقای هاشمی که موجب امیدواری اصحاب فتنه شده، در جایی میگوید: "...رفتار هاشمی در سه سال اخير، هر ناظر بي طرف بيروني را اميدوار ميكند كه آقاي هاشمي برخلاف سالهاي 76 تا 88، به جايگاه واقعي و ظرفيت خود آشنايي لازم را پيدا كرده است و ميتواند تاريخيترين نقش خود را ايفا كند."(مشرق31/05/91)
عبدی همان شخصی است که در سال 1378 با پنهان کردن سهم هم حزبیهای خود در دوران دولت سازندگی، تمام مشکلات فرهنگی، اقتصادی کشور را به عهده آقای هاشمی نهاده و مینویسد:«...هاشمی باید نسبت به شرایط فرهنگی، آموزش عالی، فساد اداری، فسادهای مالی شدید، خصوصاً وضعیت فراوان اطلاعات و دیگر مسائل در دوره ریاست جمهوری خویش پاسخگو باشد...»(روزنامه پیام آزادی، 30 آذر 78)
*اکبر اعلمی از عناصر وابسته به جریان اصلاحطلب در مصاحبه با "عصر ایران" ضمن تأیید تغییر مواضع سیاسی حجه الاسلام هاشمی، علت این تغییر موضع را قرار گرفتن در آستانه حذف شدن از قدرت دانسته، و به رفتارهای چند پهلو وی نیز اشاره میکند و میگوید: "...در واقع آقای هاشمی پس از آنکه در آستانه حذف شدن از قدرت قرار گرفت به صف منتقدین پیوست و اعتراضات وی از جنس اعتراضات اصلاح طلبانه نیست. با این وصف باز تاکید میکنم که به نسبت موقعیت و نفوذی که آقای هاشمی دارد، حضورش در دوران بازنشستگی در اتاق فکر اصلاح طلبان میتواند به افزایش وزن اجتماعی این نهاد و جدی تلقی شدن آن در بین بعضی از اشخاص حقیقی و حقوقی کمک کند مشروط بر این که رفتارهای چند پهلوی گذشته خود را کنار بگذارد و جسورانه به پیشبرد مطالبات و گفتمان اصلاحات بیاندیشد و به آن کمک کند..."
نامبرده در پاسخ به این سوال که: فکر میکنید این انتظار شما که شخصیت و منش هاشمی در سن 78 سالگی کلاً عوض شود، انتظار معقولی است؟
پاسخ داده است: "به هر حال کسی که در صف اصلاحطلبان و در کنار آنها قرار میگیرد، باید افکار و عملکردش اصلاحطلبانه باشد. چنین انتظاری از آقای هاشمی وجود دارد..." ( كوثر ولايت 12 تیر 91)
* پس از ایراد خطبه های نماز جمعه 26 تير 88 كه جناب حجه الاسلام و المسلمین هاشمي با بیان اظهارات دوپهلو و دشمنپسند سبب نگرانی دلسوزان نظام و مردم متدین و شادی دشمنان شد، موج حمايتهاي ضد انقلاب از وي چنان اوج گرفت كه تنها يك روز بعد در 27 تير 88 محسن مخملباف فیلمساز معلوم الحال ضد انقلاب، در گفتگو با راديو فردا با خلاف انتظار خواندن مواضع آقای هاشمي از "متعادل" بودن این مواضع سخن گفت و با اشاره به خطبههای نمازجمعه هاشمی رفسنجانی اظهار داشت: "من اطلاع دقيق دارم كه خاندان آقاي هاشمي در يك ماه اخير بسيار مؤثر بوده و هر وقت آقاي هاشمي خواسته كمي متمايل به راست شود، با خشم فرزندان خود روبرو شده است و آنها توانستهاند مواضع متعادلتري را به او تحميل كنند. نبايد نقش خاندان آقاي هاشمي را در اين ميان ناديده گرفت. فائزه هاشمي طي 2 دهه گذشته هميشه مواضع روشني هم به نفع جنبش زنان و هم به نفع دموكراسيخواهي داشته است. آقاي هاشمي فضا را به نفع جنبش مردم(جریان فتنه) تغيير داد و اين را بايد يك پيروزي ديگر براي جنبش محسوب كرد.»
این عنصر ضدانقلاب در ادامه تأكيد كرد: «صحبتهاي آقاي هاشمي خلاف انتظار من بود[...] اما وقتي او به نفع جنبش صحبت كرد و بر خلاف هميشه كه از منافع نظام و رهبري دفاع ميكرد، اين بار با زيركي برخي از خواستهاي جنبش را مطرح كرد."(رادیو فردا: 27 تیر 88)
*در همين راستا 28 تير ماه1388، يكی دیگر از عناصر ضدانقلاب به نام حشمتالله طبرزدي در گفتگو با راديو فردا با حمايت از اظهارات آقای هاشمي، بر تغییر رویکرد ایشان مهر تأیید گذاشته و گفت: "من جزو منتقدان سرسخت آقاي رفسنجاني بودم و در نهايت به عنوان مخالف كليت جمهوري اسلامي درآمدم، ولي اكنون شرايط خيلي تغيير كرده است. در شرايط فعلي آقاي رفسنجاني به يك اپوزيسيون دروني نظام تبديل شده و كسي كه اكنون صحبت ميكند، ديگر همان رفسنجاني سابق نيست. آقاي رفسنجاني يكي از سخنان تاريخي خود را مطرح كرد. او با صراحت اعلام كرد كه رژيم با بحران رو به رو است و اعتماد مردم از حكومت سلب شده است. تريبون نماز جمعه علي الاصول بايد سنگر دفاع از حاكميت جمهوري اسلامي و سياستهاي رسمي نظام باشد، اما آقاي رفسنجاني دقيقاً برخلاف اين عمل كرد و به نحوي از موضع مخالفان حرف زد. به نظر من آقاي رفسنجاني نه تنها بنا نداشت فضا را آرام كند، بلكه صحبتهاي او تحريككننده هم بود و عمد داشت به قضايا دامن بزند."
*29 تير ماه 88 نيز نوبت حمايت يكي ديگر از عناصر نشاندار ضدانقلاب از مواضع به اصطلاح"متعادل" شده و در واقع استحاله شده آقای هاشمي بود، شيرين عبادي در گفتوگو با دويچهوله در پاسخ به اين سوال كه «آيا انتقادهاي مستقيم و غيرمستقيم آقاي هاشمي به حكومت را ميتوان به معناي تفاهم با اپوزيسيون تعبير كرد؟» گفت: "هم بله و هم خير. آنچه آقاي رفسنجاني گفتند عين همان است كه اپوزيسيون ميگويد، ولي اين تمام حرف اپوزيسيون نيست."
* «صادق کار» از عناصر وابسته به گروهک ضدانقلاب فدائیان خلق، در تاریخ 20/3/91 طی يادداشتي در سايت سازمان فدائيان خلق با اشاره به اثرگذاري هاشمي رفسنجاني آورده است: "هاشمي در دو سال گذشته بهشكل علني درباره عملكرد و سياستهاي كلي نظام انتقاداتي بيان كرده است."
اين عنصر ضدانقلاب در يادداشت خود كه به نوعي تأييد و تحسين مواضع آقای هاشمي رفسنجاني است، با بازخواني آخرين اظهارات رئيس مجمع تشخيص مصلحت هدف ایشان از بیان این مطالب را احیای موقعیت تضعیف شده وی در حاکمیت قلمداد نموده و آورده است: «رفسنجانی در سخنرانیهاي اخیر خود، شش موضوع مهم و بحرانزا را كه جامعه نسبت به آنها حساسیت بسیاری دارد، محور و آماج انتقادات خود قرار داد و پشت آنها سنگر گرفت تا از پشت آنها، ضدحملهای را که آن را بهموقع میداند و مدتها برای آن تدارکات مفصل فراهم کرده، علیه جریان حاکم به پیش برد تا بلکه بتواند با بسیج اجتماعی، موقعیت گذشته خویش در نظام را که بهشدت تضعیف شده، احیا كند."!
وی با تأیید تغییر رویکرد حجه الاسلام هاشمی، اتخاذ مواضع جدید ایشان را وسیلهای برای استناد مخالفان به منظور تهاجم علیه نظام ج.ا.ا دانسته و نوشته است: "رفسنجانی، به چهرهای که با سیاستهای جریان حاکم مخالفت میورزد و کسی که هنوز مراجعه به وی هزینهای برای مراجعهکنندگان ندارد، تبدیل شده است و رسانههاي مختلف سخنان وی را در سطحی وسیع منتشر میکنند و بسیاری از منتقدان و مخالفان حکومت بههنگام بحثها و تحلیلهایشان، اظهارات وی را مورد استناد قرار میدهند."
وي در قسمت ديگري از يادداشت خود آورده است: "به هرحال، انتقاداتی که رفسنجانی امروز نسبت به جریان حاکم مطرح میکند، صرف نظر از منشأ آنها، بخشی از انتقاداتی است که توسط مخالفان خارج از حکومت به حکومت صورت میگیرد. از اینرو هم باید از انتقادات وی استقبال کرد و هم باید در برخورد با وی محتاط بود. صرف نظر از اینکه رفسنجانی تا چه حد بتواند در این مسیر استوار باقی بماند و گام بردارد، میتوان از فرصت و فضایی که رویکرد انتقادی وی میتواند ایجاد کند، برای تضعیف قدرت حاکم، تسهیل حضور خیابانی و تعمیق و گسترش جنبش در رهگذر کشاکش بر سرقدرت، استقبال کرد و بدون دچار شدن به توهم و خوشبینی نسبت به نیات وی، میزان پایبندی او به انتقاداتش را در عمل محک زد."
* حسن شريعتمداري(ضدانقلاب فراری) نیز ضمن اشاره به دوگانگی شخصیت آقای هاشمی، از تناقض میان قول و فعل ایشان شکایت میکند و میگوید:"...آقاي هاشمي رفسنجاني هميشه عادت دارد در ميانه قرار بگيرد كه سويي به سمت معترضين و اپوزيسيون داشته باشد و دري هم به درون خوديهاي نظام و بدين ترتيب نقش خودش را بتواند برجسته نگه دارد و اين اظهارنظر ايشان ضمن شركت در حقيقت تبلور اين نوع تضاد اساسي در رفتار ايشان است كه از يك سو در انتخاباتي كه ياران ايشان تحريم كردند، شركت ميكند و از سوي ديگر جملهاي ميگويد كه نشان از ناسلامت بودن اين انتخابات و احتمال دستبرد به آرا را دارد..." (شبكه راديو فردا - 12/12/1390)
* به راستی جز تغییر رویکرد و تغییر مواضع چه اتفاقی افتاده است که آقای هاشمی رفسنجانی که در سال 1378 از سوی حزب منحله مشارکت به عنوان یک فاجعه برای اصلاحات و عامل اختلاف نیروهای دوم خردادی و عامل تمامی گرفتاریهای اقتصادی، اجتماعی، و فرهنگی کشور معرفی میشود، [مجتبی بدیعی یکی از اعضای شورای مرکزی حزب منحله مشارکت: «هاشمی کسی نیست که به این سادگی حیات سیاسیاش را از دست بدهد. هاشمی عامل تمامی گرفتاریهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی کشور است. هاشمی یک فاجعه است». (روزنامه بیان، 15 دی 78)]
علی شکوری راد عضو برجسته شورای مرکزی حزب منحله مشارکت و از عوامل فتنه 88 در این خصوص میگوید: «به نظر ما هاشمی عامل اختلاف بین مجموعه نیروهای دوم خرداد بود و آنچه امروز به عنوان جداشدن نسبی کارگزاران از مجموعه نیروهای جبهه دوم خرداد مطرح است، حاصل حضور آقای هاشمی رفسنجانی است.» (روزنامه انتخاب، 8 بهمن 78).
ده سال بعد یعنی در سال 1391 از سوی سید محمد خاتمی(از لیدرهای جریان اصلاح طلب و فتنه) به عنوان دلسوزترین فرد برای جریان اصلاحطلبی معرفی و رعایت شأن و حرمت وی برهمه واجب میشود. خاتمی در ائتلافی تاکتیکی و دروغین با هاشمی در صحبت خود می¬گوید:«حرمت و شأن هاشمی رفسنجانی را همه ما باید لحاظ کنیم. دلسوزی هاشمی برای اصلاحات بر هیچکس پوشیده نیست. من یقین دارم هاشمی از منتقدانی که در میان دوم خردادیها دارد، نسبت به سرنوشت اصلاحات دلسوزتر است!» (سایت فتنه گر کلمه؛ 05/05/91)]
حال سوال افکار عمومی، به ویژه دلسوزان نظام و عناصر حزباللهی و ولایتمدار از جناب حجه الاسلام هاشمی رفسنجانی این است که چه اتفاقی افتاده است، آیا ارزشهای انقلاب اسلامی تغییر کرده است؟، آیا گفتمان امام و رهبری تغییر جهت داده است؟ آیا دشمنان قسم خورده انقلاب اسلامی و نظام ج.ا.ا نظیر آمریکا و غرب، گروهکهای ضدانقلاب و فتنهجویان فتنه 88 تغییر رویکرد داده و حامی نظام ج.ا.ا شدهاند؟ که آقای هاشمی رفسنجانی در یک تغییر رویکرد آشکار به ولایت و رهبری پشت کرده و به حمایت از فتنهگران پرداخته، به نحوی که آنها اینگونه از تغییر در مواضع ایشان ابراز شادمانی نموده و به صراحت به این امر اذعان داشته و از آن استقبال مینمایند.
شاید آقای هاشمی فراموش کردهاند که بارها درخصوص شخصیت و توان مدیریتی حضرت امام(ره) و مقام معظم رهبری چه مطالبی را بیان نمودهاند، لذا مناسب است یکی دو نمونه از بیانات آقای هاشمی در این خصوص را بازخوانی و یادآوری نماییم:
* آقای هاشمی در جمع ائمهجمعه سراسر کشور به عدم بروز مشکل در انتخاب رهبر پس از رحلت حضرت امام(ره) اشاره می¬کند و می¬گوید:"...ما امیدواریم که با انتخابات همکارى و همراهى در خدمت رهبرى معظم انقلاب حضرت آیت اللّه خامنهاى بتوانیم مشکلات کشور را حل بکنیم. من بسیار امیدوارم بهتأثیر حضور رهبرى جدید در جامعه ... ایشان فردى است که همه وجودش از انقلاب هست. از دوران نوجوانى تا بهحال دیگر شما مىدانید که سراپا در خدمت انقلاب بود... از لحاظ اطلاع [از اوضاع کشور] مناسبترین فرد در کشور است. ویژگىهاى ایشان پشت سر خودش سوابق انقلابى در زمان رژیم گذشته را دارد و دوران تجربه کارى را در این زمان دارد و خلوص خودش را هم نشان داده است و ایشان حاضر است از همه چیزش براى اسلام و انقلاب بگذرد که همهمان مىدانیم. آنوقت اعتماد روحانیت و مردم هم بهایشان هست. ایشان اگر رهبر هم نبود، شما دیدید در مسافرتها و در برخوردهایشان چه جور مردم بهایشان علاقمند بودند. کسىکه محبوب باشد و کاملا" با مردم آشنا باشد و مردم افکار ایشان را بهخوبى بشناسند و آشنا باشد با وظایف کشوردارى و آماده باشد که همه چیزش را براى انقلاب فدا بکند، یکچنین کسى الان در رأس ماست. با اطاعت از این رهبرى و حمایت ایشان ما هم مىتوانیم خیلى از مشکلات کشور را حل کنیم..." (سمینار ائمه جمعه سراسر کشور در ۱۳ تیرماه ۱۳۶۸)
* وی در مجموعهی خاطرات خود در خصوص خاطره ترور مقام معظم رهبری نوشتهاند:"...تمام فکرم در فضای معطر زندگی همرزم و همراه دوران مبارزات و یار و حلال مشکلات فراوان امروز و آینده انقلاب می گشت. نقش امامجمعه تهران را در مبارزات زمان شاه از اول تا آخر، زندانهایش، شکنجههایش، تبعیدهایش، سخنرانیهایش، فکر دادن¬هایش و نوشتههایش و... را. و آثار حضورش در شورای انقلاب، در حزب جمهوری اسلامی، در دولت موقت، در ارتش، در جنگ و در سپاه پاسداران انقلاب و در نهادهای دیگر انقلاب، در بسیج توده مردم و در مجلس شورای اسلامی. صدای گیرا و نیرو بخشش را در خطبههای جمعههای تهران و لحن گرم و حال آورش را در قرائت سورههای قرآن نمازجمعه و بیشتر از همه کمکهایش به امام امت در امور کشور و ارتش و جنگ را که مهمترین مسئله کشور بود..."(خاطرات هاشمی رفسنجانی – خاطره ترور مقام معظم رهبری؛ 28/5/1362)
* بخشی از سخنان هاشمي رفسنجاني با نمايندگان مجلس خبرگان كه در محل مجمع تشخيص مصلحت بيان شده است: "...در جامعه بشري امروز هيچ بديلي براي ولايت فقيه نداريم. اگر ولايت فقيه در ايران نباشد، كشور يا تجزيه ميشود يا متلاشي. تنها راه اداره كشور ولايت فقيه است و هيچكس بهتر از ايشان توانايي اداره كشور را ندارد ... برخي فكر ميكنند من گفتهام مشروعيت نظام به راي مردم است. در حالي كه من مشروعيت نظام جمهوري اسلامي را به ولايت فقيه ميدانم [. . .] مصداق اتم و اكمل ولي فقيه در حال حاضر حضرت آيتالله [العظمی] خامنهاي است و ما كسي را بهتر و توانمندتر از ايشان در اداره كشور نداريم . . ." (سايت راديو زمانه 1388/7/12)
جناب آقای هاشمی حال چه روی داده که تغییر رویکرد داده و به مقابله ضمنی و آشکار با فرمایشات و منویات ولی فقیه و مقام معظم رهبری قامت برافراشته¬اید؟ حتماً مواضع امروز عناصر ضدانقلاب و عواملی که تا دیروز در روزنامه¬های زنجیره¬ای اصلاحات علیه شما قلم می¬زده¬اند را خوانده¬اید و اگر خوانده¬اید چرا سکوت نموده¬اید؟؛ که چه شادمانه از مواضع شما و برخی اعضای خانواده¬یتان تمجید می¬کنند. مجتبی واحدی ضدانقلاب فراری و از فعالان ستاد مهدی کروبی در فتنه 88، در مصاحبه با شبکه تلویزیونی صدای آمریکا با شعف درباره انتخابات مجلس نهم می¬گوید: "...موضع آقاي هاشمي هيچ زمان موضع كاملاً شفاف و يكطرفه نبوده است؛ در اين كه هيچيك از دوستان و فرزندان آنها در اين انتخابات كانديدا نشدند؛ انتخاباتي كه براي آيتالله[العظمی] خامنهاي خيلي حياتي است و خيلي مساله تبليغاتي براي او مهم است. اين اولين نشانه اين است كه آقاي هاشمي به صورت شش دانگ با آيتالله[العظمی] خامنهاي نميخواهد همكاري كند، مگر اين كه يك معامله بزرگ صورت بگيرد..." (شبكه تلويزيوني صداي آمريكا-10/10/ 1390)
سجاد نيكآيين(ضدانقلاب فراری و همکار تلویزیون اندیشه): "...به نظر ميرسد آقاي هاشميرفسنجاني سياست مشروعيتزدايي از شخص [آيتالله العظمی] آقاي خامنهاي را در پيش گرفته و به طور متقابل در اين زمينه تاكيد دارند. به خصوص در 3 مصاحبه اخير، ايشان اين مساله محسوستر است... آقاي هاشميرفسنجاني سعي دارد گناه وضعيت خارجي و نابساماني داخلي را بر گردن رهبري بيندازد..." (شبكه تلويزيوني انديشه - 19/01/1391)
آنچه در این میان محل بحث و بررسی است و شایسته است که جناب هاشمی رفسنجانی کمی بیشتر در خصوص آن تعمق نمایند، رفتار به شدت متناقض، چندگانه و پارادوکسیکال جریان اصلاحطلبان و فتنه با ایشان است؛ اصلاحطلبان و بهتر بگوییم فتنهگرانی که در زمانی بیرق¬داران تخریب سابقه و شخصیت آقای هاشمی بودند و کتابها و مقالات تخریبی علیه وی در تیراژهای گسترده چاپ و به کتابخانههای کشور ارسال میکردند، امروز او را منجی خود و نظام میدانند!
به راستی از شخصیتی که به سیاستمداری و سیاست ورزی حرفهای و انقلابیگری در میان دوستان و دشمنان نظام ج.ا.ا شهرت دارد و سالهای طولانی از عمر خویش را در راه مبارزه با رژیم شاهنشاهی و استعمار خارجی صرف کرده، پذیرفتنی نیست که اینگونه به دوگانگی و تناقض در قول و فعل گرفتار شود.
سخن آخر اینکه حامیان گفتمان ولایت و رهبری امیدوار هستند که شخصیتی نظیر جناب حجه الاسلام و المسلمین هاشمی رفسنجانی با بازخوانی و بازنگری در گفتار و اعمال یکی دو دهه اخیر خود، مجدداً به صف حامیان رهبری و ارزشهای والای انقلاب اسلامی و بنیانگذار نظام ج.ا.ا حضرت امام(ره) بازگردد و با پیروی و اطاعت از رهنمودهای رهبر فرزانه انقلاب حضرت آیتالله العظمی خامنهای (دامظله) ضمن مأیوس سازی دشمنان و فتنه گران، عاقبت و فرجامی نیک برای خود در اذهان یاران انقلاب به یادگار بگذارند. والعاقبه للمتقین