به گزارش
بولتن نیوز، محمد شريعتمداري وزير بازرگاني دولت اصلاحات با حضور
در حزب وحدت ضمن تاكيد خود بر حضور در انتخابات پيش روي رياستجمهوري به
ايجاد يك ائتلاف در ميان اصلاحطلبان تاكيد كرد و گفت: 30 سال از عمر خود
را در دولت مجريه گذرانده و خدمتگزار نظام و ملت بودهام و تلاش دارم براي
بهبود شرايط كشور، ارتقاي سطح كارآمدي در قوه مجريه، بازگرداندن اعتدال و
عقلانيت و خرد جمعي به قوه مجريه با اتكا به راي ملت و ياري گرفتن از توان
بيش از 900 كارشناس عالي كه روزگاري وزير، معاون وزير و كارشناس عالي،
سفير، استاندار و كارشناس بودهاند و امروز هيچ نقشي در تصميمگيريهاي
كشور در هيچ حوزه مشاورهيي، مطالعهيي و اجرايي ندارند دولتي را بر سركار
آورم كه نه با هاله نور كاري دارد و نه با علوم قرينه و تماس با ارواح و
حتي با هولوكاست كه مساله اصلي كشور ما نيست. مشروح سخنراني اين كانديداي
اصلاحطلب در پي آمده است.
شريعتمداري تصريح كرد: من جزو كساني هستم
كه معتقد هستند به اينكه 34 سال عمر كوتاهي، براي يك انقلاب ايدئولوژيك
است. معتقد هستم به اينكه اگر ما قانون اساسي كشور را با قوانين كشورهاي
صاحبنام مقايسه كنيم متوجه بسياري از نكات مثبت قانون اساسي جمهوري اسلامي
ايران خواهيم شد. هرچند كه من معتقد هستم در بخشهايي نياز به اصلاح دارد.
اما به عنوان فردي كه علاقه به پژوهش و تحقيق دارم يك كار مطالعاتي را طي
اين دوره هشت ساله انجام دادهام. بهطوري كه با بررسي و مقايسه قانون
اساسي چندين بار اصلاح شده امريكا با قانون خودمان و با قانون اساسي برخي
ديگر كشورها كه اعلام ميكنند داراي يك دموكراسي واقعي هستند به اين نتيجه
رسيدهام كه قانون اساسي فعلي ما قابليتها و نقاط مثبت فراوان و نقاط ضعف
بسيار كمي دارد و معتقدم نظام جمهوري اسلامي ايران نظامي است كه اگر ما به
آن درست توجه كنيم پايگاهي خواهد بود كه در آينده استوار و قابل تثبيت نيز
هست و ميتواند به الگوي الهام بخش براي جهان اسلام تبديل شود. شريعتمداري
گفت: امروز مسووليت ما از هر زمان ديگري در قبال جمهوري اسلامي ايران بيشتر
است. اساتيد صاحب نام و بسياري از مردم عمق فاجعه را درك كردهاند. بسياري
از صاحبان انديشه و بزرگان عرصه سياست ميگويند كسي كه رييس قوه مجريه
ميشود بايد با مديريت خود قانون اساسي كشور را به اجرا بگذارد نه اينكه
خود عامل اصلي ساختارشكني باشد، چيزي كه متاسفانه در طول عمر دولتهاي نهم و
دهم به وضوح قابل مشاهده است. وي ادامه داد: امروز كه نگاهي اجمالي به
عملكرد دولت اصلاحات و مقايسه با دولت كنوني اين واقعيت را آشكار ميسازد
كه با نفت بشكهيي 20 دلار و با وجود خشكساليهاي متعدد وضعيت اقتصادي مردم
و فضاي سياسي كشور چه در داخل و چه در فضاي بينالملل بسيار بهتر از زمان
كنوني بوده است كه درآمدهاي ارزي ما 400 درصد رشد داشته است. شريعتمداري
اذعان داشت: درست است كه برخي از طبقه فرودست جامعه عملكرد دولت كنوني را
ميپسندند و 45 هزار تومان پرداختي يارانهها را نوعي حقوق بازنشستگي
ميدانند و همچنين برخي ديگر فعاليتهاي عمراني نظير احداث راه روستايي، پل
و... را ملاك سنجش قرار ميدهند اما بايد ديد كه آيا بخش كلان جامعه نيز
چنين نظر و ديدگاهي دارند. بهطور حتم فشار مشكلات اقتصادي حاصل از سخنان
نسنجيده و باندها بازي بر طبقه متوسط جامعه است. امروز كارمندان و
حقوقبگيران دستگاههاي مختلف گله دارند از اين نحوه مديريت. صرف نظر از
اينكه طبقه فرودست كاري به رشد نقدينگي كه متناسب با توليد ناخالص داخلي
نيست، ندارد و نميداند چه بر سر اقتصاد ملي آمده است. صرف نظر از اينكه
آنان نميدانند و تمايل ندارند كه بدانند حدود 600 ميليارد دلاري كه طي اين
هفت سال به دست آمده از 10 بمب هستهيي قويتر بود و ميتوانست ايران را
بر اريكه قدرت منطقه ايران و يكي از قدرتهاي جهاني بنشاند.
وي گفت:
دغدغه اصلي امروز مردم ما به جز حمايت كلي از انقلاب اسلامي انتظار بوده و
هست. مساله حل مشكلات اقتصادي جامعه است. طبقه متوسط جامعه امروز ايران
زير بار فشار زندگي كمر خم كردهاند. شايد چهرههاي خشن فقر با توجه به
پرداخت يارانه غير هدفمند نقدي تا حدود زيادي حل شده باشد اما آثار تورمي
ناشي از تصميمهاي غلط پولي و مالي در كشور فشار زايد الوصفي را بر طبقه
متوسط جامعه كه كارمندان جزء متوسط، كسبه جزء متوسط، كارگران ساده نيمه
ماهر و ماهر وارد آورده است كه براي برونرفت از اين وضعيت ما برنامههاي
روشني داريم.
شريعتمداري اذعان داشت: طي سالهاي اخير ادبيات
مسوولان و رفتار و عمل آنان با مراجع تقليد تغيير كرده است و اين به
هيچوجه به مصلحت كشور نيست. طي سالهاي متمادي نخستين باري است كه در
تاريخ جمهوري اسلامي نگراني مراجع و بيتوجهي مطلق مسوولان اجرايي به
نگرانيهاي آنان را تجربه ميكنيم. بايد توجه داشت كه در جامعه پير و جوان،
خرد و كلان، مستمري و حتي كمونيستها و... حرمت خاصي نسبت به مراجع و
علماي دين قائل بودند. لذا تجديد نظر در رفتار و گفتار قوه مجريه نسبت به
اين بزرگان ضروري به نظر ميرسد.
در دولتي خدمت كردم كه بارها راي
ما مقابل راي رييسجمهور قرار ميگرفت اما يكبار هم اخم رييس دولت را
نديديم و اعضاي هيات دولت احساس خفگي نميكردند. گاهي اوقات شوخي ميكرديم و
آقاي خاتمي زماني كه راي حداقلي داشت در دولت، مطرح ميكرد كه من هر چه
تلاش كردم شماها باز هم راي خود را داديد و حرف ما را گوش نكرديد (با
خنده).
وي ادامه داد: اعضاي هيات دولت همواره به آن زمان افتخار
ميكنند. آن وقت جلسه دولت كنوني با دولت قبل من در يك جلسه مشترك دولت
خودمان با دولت نهم مشاهده كردم، آقاي طهماسبي كه ميگويند تحميلي آقاي
توكلي به احمدينژاد بود در آن جلسه درباره صندوق مهر امام رضا (ع) صحبت
ميكرد، وي گفت اين شركتهايي كه زيرمجموعه وزارت صنايع هستند همانند گاو
شيرده عمل ميكنند، شيرشان را بگيريم اشكال ندارد، يك كم بيشتر بدوشيم
اشكال ندارد اما يونجه كه جلوي آنها ريختهايم را بايد بخورند تا بعد
بتوانند شير بدهند، حال شما ميخواهيد اين يونجه را برداريد در آن صورت كه
نميتوانند شير بدهند و گفت من 2500 ميليارد يا عددي مشابه اين را
نميتوانم بدهم. اين سرمايه شركتها محسوب ميشود و من به عنوان وزير صنايع
مخالف هستم. وي خاطرنشان كرد: من معتقد بودم كه طهماسبي خوب حرفي زد و ما
بهره برديم. اما احمدينژاد گفت آقاي طهماسبي ظاهرا شما در ريل ما نيستيد،
مثل اينكه نميخواهيد به ريل ما بازگرديد، اگر اين مسير را ادامه دهيد
همكاري ما با شما مقدور نيست و رييس دولت دستور داد بنويسيد با راي مخالف
طهماسبي وزير صنايع، تصويب شد. آقاي سعيديكيا كنار من نشسته بود و گفت
محمد چرا راي نگرفت. بدون رايگيري تصويب شد. گفتم شما وزير وي هستيد نه
من، شما بايد بهتر بدانيد. وي تصريح كرد: بنده معتقد هستم كه اداره دولت به
شيوه رضاخاني شيوه صحيحي نيست. در طول عمر اين دولت بسياري از بنيانهاي
صحيح و ضرورت برهم زده شد. به عنوان مثال سازمان مديريت و برنامهريزي را
منحل كرد، خب شما خود قضاوت كنيد كه آيا اين اقدام وي درست بوده است يا كه
نه؟ به نظر بنده كه يكي از بزرگترين اشتباهات دولتهاي نهم و دهم اين
تصميم بوده است. البته بنده هم قائل به اصلاح همه ساختار در دولت به صورت
روز آمده هستم. اما انحلال سازمان مديريت در نهاد رياستجمهوري كار ضبطي
بود. وي نقش مجلس هفتم را درباره مشاركت با رييس دولت كليدي عنوان كرد و
گفت: با تصميم غلط دولت اين سازمان از دسترسي تمام حوزههاي نظارتي خارج شد
اما چرا مجلس اقدامي در راستاي جلوگيري انجام نداد. ياد دارم كه در آن
روزها رييس مجلس هفتم در وصف احمدينژاد گفته بود آمدي جانم به قربانت ولي
حالا چرا. رييس مجلس و برخي نمايندگان آن زمان حامي صفها را به هم
ميريزند كه حقيقت گم شود، آنان خودشان كمك كردند به تحقق اين هدف.
نمايندگان كه در راس آنان جناب آقاي حدادعادل قرار داشت با تصويب اعتبارات
سنگين در مجلس كه در اختيار معاون رييسجمهور قرار دارد و رقم آن چند هزار
ميليارد ريال بود زمينههاي فساد را فراهم كردند و مجلس هفتم حتما بايد يك
روزي در تاريخ پاسخگو باشد، چرا كه آنان مجموعه بسياري از اقدامات را
قرباني اين اقدام غير اصولي و غير كارشناسانه كردند. به گفته وزير دولت
اصلاحات آنچه كه تبديل به مشكل جدي شده است در كشور و بايد براي آن راهحل
پيدا كرد مقابله با ساختارشكنيها است و همچنين بازگرداندن آن به خرد و عقل
جمعي. كسي كه قوه مجريه را اداره كند بايد به اين نكته توجه داشته باشد كه
قوه مجريه يكسوم و شايد با محاسبه قوه اطلاعات و قوي نظامي يكپنجم قواي
كشور است. ولي بايد مسووليتهاي خودش را درست انجام بدهد. من براي اجراي
صحيح قانون از 900 نفر از كساني كه روزگاري وزير، معاون وزير، كارشناس
عالي، مديركل، مشاور و محقق و پژوهشگر بودهاند و امروز در هيچ قسمتي از
دولت فعاليت نميكنند بهره خواهم گرفت و بخوبي ميدانم كه با استفاده از
آنان به بهترين نحوه ممكن ميتوان قانون را به اجرا گذاشت. وي به نكته مهم
ديگري اشاره كرد و گفت: رييسجمهوري بالاترين مقام اجرايي كشور پس از رهبري
است و اين به آن معني است كه مجموعه نظام از هر حيث حتي از حيث اجرا تحت
نظر رهبري اداره ميشود و رهبري خود بالاترين مقام اجرايي كشور هم هست.
وقتي ميگويم بالاترين مقام اجرايي پس از رهبري يعني هيچ كدام از روساي دو
قوه ديگر به اندازه رييسجمهور در مقام اجرايي قرار ندارند و دومين مقام
اجرايي كشور نيستند. آنها هركدام در زمينههاي ديگر بالاتر هستند يعني
قضايي و ديگري تقنيني و نظارتي. بنابراين رييسجمهوري بايد جايگاه خود را
بداند. شريعتمداري به دوران وزارت بازرگاني خود اشاره كرد و گفت: به خوبي
در ياد دارم كه در زمان رياستجمهوري آقاي خاتمي تيم معاونان من از راست
راست تا چپ چپ بودند. جناب آقاي عربسرخي كه امروز زندان هستند، جناب آقاي
نهاونديان كه امروز رييس اتاق بازرگاني كشور هستند و... در آن زمان قرار ما
اين بود، در كنار هم مجموعهيي از قوه مجريه را اداره كنيم. هدف ما پيشبرد
اهداف دولت و نظام بود و در سايه چنين رويكرد و حركتي بود كه توانستيم
برنامهها را هدايت كنيم و به هدف برسانيم. وي گفت: اثبات اين معنا كار
سختي نيست. در سايه چنين حركتي كه عقلانيت، خرد، اعتدال و وفاق وجود دارد،
ميتوان به اهداف بلندي رسيد. مطالعه درباره نرخ تورم در تاريخ 50 ساله
ايران نشان ميدهد كه از منظر ثبات و تغييرات آرام در 50 سال اخير دوره هشت
ساله دولت سيد محمد خاتمي است كه تغييرات هر سال نسبت به سال پيش در آن
حداقل روند كاهنده از حدود 22 درصد به حدود 11 درصد و در مجموع بيش از 100
درصد كاهش در رشد را شاهد بودهايم. طي آن سالها اين وزارتخانه به سمت
كوچكسازي و توانمندسازي توامان حركت كرده است و كادرش از حدود 30 هزار
نفر به حدود 14 هزار نفر تقليل يافته است. وي درباره تحريمهاي اعمال شده
توسط غربيها و نقش تحريمها در اقتصاد كشور گفت: من معتقدم بخشي از
فشارها و تحريمهاي غرب عليه ما به هويت جمهوري اسلامي ايران برميگردد
چرا كه كشورهاي غربي نميخواهند كشوري در دنيا باشد كه حرف مستقل بزند،
بنابراين سعي دارند با اعمال تحريمهاي وحشيانه اين استقلال را از ما
بگيرند اما بخش ديگر تحريمها مرتبط است با امر مديريت. شريعتمداري تصريح
كرد: وقتي رييس دولت ميگويد آنقدر قطعنامه صادر كنيد تا قطعنامهدانتان
پاره شود، اين ادبيات براي مردم هزينه دارد. رييس دولت ميگويد هرچه شما
قطعنامه صادر كنيد ما كيف ميكنيم و بعد هم هيچ تمهيدات مناسب و كارسازي را
براي مقابله با آثار تحريمها در نظر نميگيرند. خب اين نشان از سوء
مديريت دارد. ياد دارم آقاي دكتر مجرد 6 سال پيش به دفتر من آمد و گفت اين
قطعنامهها براي ما محدوديت در انتقال دلار نقد ايجاد ميكند، يعني ال سي
ما را قبول نميكنند، امكان صدور حواله نخواهد بود و... . اگر ميخواهيم
مقابله كنيم بايد ذخاير ارزي كشور را تقويت كنيم. خب چه شد، چرا هيچ اقدامي
انجام ندادند. مشورتهاي وي مستقيما در اختيار بانك مركزي قرار ميگرفت
ولي يا ترجمه نميشد يا توان اقدام آن نبود. وي ادامه داد: متاسفانه
بالاترين مقامات بانكي و پولي با افتخار ميگويند 18 ميليارد دلار هماكنون
در خانه مردم است. خب زماني كه بالاترين مرجع سياست پولي كشور توانايي
اداره و سياستگذاري صحيح و استقلال راي نداشته باشد، او اصلا نميتواند
اثرات مخربي كه هيمن يان نسنجيده در اقتصاد كشور دارد را تحليل كند.
وي
گفت: در اينجا جا دارد يادي كنم از مرحوم دكتر نوربخش، بهراستي كه دكتر
نوربخش براي ايران اسلامي يك افتخار ملي بود. وي ضمن درخواست از مردم و
تمامي كارشناسان براي بررسي عملكرد گذشته نامزدهاي انتخاباتي دور يازدهم
رياستجمهوري گفت: من مديري هستم كه عامل وحدت ميان جناحهاي راست و چپ
بودهام، در دوران وزارت بنده، تفكر اقتصادي، سياسي و... هر كدام در جاي
خود محفوظ بود. من در آن زمان با واگذاري بسياري از وظايف دولتي به بخش
خصوصي اصل 44 قانون اساسي را به اجرا درآوردم و وزارتخانه را با حدود 30
هزار نفر تحويل گرفتم و با حدود 12هزار نفر تحويل دادم و كوچكسازي دولت را
انجام دادم. شركتهاي بزرگ دولتي را منحل يا واگذار كردم. سازمان توسعه
تجارت ايران را براي نخستين بار تاسيس كردم. بعد از 40 سال فاصله از كره
جنوبي و بعد از 50 سال تاخير از ژاپن اقدامات اصلاحي حتي در آن دوره در
وزارت بازرگاني انجام شد. نظام تعرفهها را براي نخستين بار بهجاي نظام
پرفساد صدور مجوز كه با همه فسادهايش دوباره سرو كله منحوساش در نظام
اجرايي كشور به بركت وجود اين دولت پيدا شده است در اقتصاد ايران مستقر
كردم. تسجيل قانوني عضويت وزير بازرگاني در شوراي پول و اعتبار كه مرجع
سياستهاي ريالي و فرصت هماهنگي سياستهاي پولي و سياستهاي تجاري بود از
محصولات ارزشمند در دوره وزارت بنده انجام شد. اين كانديداي اصلاحطلب
ادامه داد: بالاخره مردم كسي را كه كار كرده باشد ميشناسند. سه وزير
كابينههاي قبل را همزمان با خودم دعوت كردهام و نشان دادهام از همه
نيروها و نخبگان استفاده ميكنم. در دولتي كار كردهام كه همه وزراي
بازرگاني كابينههاي قبل را هر دو يا سه هفته يكبار دور يك ميز جمع
كردهام. آقايان عسگراولادي، آل اسحاق، وهاجي و خسروتاج، كاظمپور
اردبيلي، عابد جعفري و... كساني بودند كه در دوره مسووليتم با وزارت
بازرگاني در سطوح عالي كار مشاوره موثر كردهاند. اگر دولت آقاي خاتمي شعار
فراجناحي ميدهد، از طريق من ميتواند اين شعار را بدهد نه از طريق ديگري.
همچنين چهرهيي با اين خدمات سعي ميكند از اوضاع اين هشت سال خارج شود.
بايد بگويم كه حضور من در اين دوره از انتخابات مساله تكليف الهي نيست،
بلكه تكليفي اجتماعي براي خدمتگزاري است كه سي سال تجربه خدمت در قوه مجريه
و در بخشها و سطوح گوناگوني دارد. وي گفت: حال افرادي كه در انتخابات
شركت كردهاند بايد گزارشي از گذشته كاري خود و فعاليتهايي كه انجام داده
بودند ارائه كنند. مردم ما حق دارند بدانند كه چه كساني براي آنان زحمت
كشيده است و از عملكرد افراد اطلاع داشته باشند. بايد از كانديداها پرسيده
شود كه در دوره كاري ايشان چگونه بوده است و آنان موظف هستند كه از شروع تا
پايان را براي مردم بازگو كنند. وي ادامه داد: همچنين بايد به اين نكته هم
اشاره كنم كه كسي هم در امريكا منتظر نيست چه زمان سخنراني من فرا برسد تا
بداند چه ميخواهم بگويم. اگر قرار باشد بروم تنها به عنوان يك دولتمرد
ميروم كه حرفي ميزند و يقينا سطح دعاي فرج را به يك سخنراني در سازمان
ملل تقليل نميدهم چراكه اين دعا دلهاي ما را شاد ميكند و كاري به مردم
كشورهاي ديگر ندارد. همچنين نه با هاله نور كار دارم نه با عالم غيب و علوم
غريبه ارتباط. تلاش ميكنم مردم كشور مفتخر و معتز به ايراني بودن خود
بشوند. همه ما بايد براي عزت جمهوري اسلامي تلاش كنيم. شريعتمداري گفت:
آقاي مهندس موسوي را همه ميشناسند و با روحيات و عقايد وي آشنا هستند و
جزو سازمان مجاهدين انقلاب، جبهه مشاركت، كارگزاران سازندگي نبود و اختلاف
سليقهيي جدي با اين احزاب داشته است. وي قطعا كانديداي اول اصلاحطلبان در
انتخابات سال 88 نبود. معقول آقاي بهزاد نبوي نبود و نيستند. اما اين
عقلانيت سياسي بود كه حالا كه خاتمي نميآيد يا اينك كه آقاي موسوي به رغم
اعلام حضور آقاي خاتمي در انتخابات اعلام حضور كرده است بايد سازش را در
دستور كار قرار داد و به موسوي رجوع كنيم. شال سبزي خاتمي برگردن وي
بيندازد و بگويم آقاي مير حسين موسوي از جمع اصلاحطلبان است. آن روحيه
تعامل، عقلانيت سياسي اصلاحطلبان امروز كجاست؟! وزير بازرگاني دولت
اصلاحات تصريح كرد: من نميخواهم موسوي زندان باشد چرا كه وي يكي از
خدمتگزاران نظام جمهوري اسلامي ايران بوده است. اما عدم دخالتم در اين امور
به دليل ضرورت عدم مداخله در امور قضايي است. وي درباره يكي ديگر از
علتهايي كه موجب حضور وي در انتخابات شد، گفت: اگر مشكلات امروز مملكت
راهحل نداشت دلم نميسوخت و نميآمدم. اما مملكت راهحل دارد. در حوزه
فرهنگ، اقتصاد، سياست و... سوالات قابل پاسخگويي و مطالبات تا حدود زيادي
قابل تامين است. نقدينگي 450هزار ميليارد توماني كار خيلي غلطي بود اما اين
نيست كه از آن به عنوان فاجعه انقلاب اسلامي نام ببريم و كه هيچ راهحلي
ندارد. 104 ميليارد دلار متوسط در آمد سالانه بوده است. 7 سال از دولت
احمدينژاد گذشته و حدود 700 ميليارد و اندي دلار در آمد داشتهايم و اين
يعني نزديك به چهار برابر ايام سابق در دولتهاي گذشته، اين يعني
بازگرداندن منابع از دست رفته ايام گذشته كه ميتوانست به اقتدار
بينالمللي ما بينجامد مقدور نيست اما جلوي ضرر را از هر كجا بگيريم به هر
مقدار ممكن منفعت است.
وي ادامه داد: در دولت خاتمي ما اقتصاد را با
23 دلار و حتي گاهي با حدود 7 دلار در هر بشكه نفت و خشكساليهاي متوالي
به پايان رسانديم. 3 روز موجودي گندم داشتيم اما كشور را اداره كرديم. اما
اينها دلار 3500 تومان تحويل مردم دادهاند با 700 ميليارد دلار در آمد
منابع ارزي. اينها كانديداي نوبل اقتصاد هستند و بايد به اين دولت نوبل
داد. وي گفت: در ديدار با رييس دولت اصلاحات به آقاي خاتمي عرض كردم
آدمهاي استخوان خرد كرده بايد بيايند. بنده توانايي اين را دارم كه پرچم
جنبش اعتدال خواهان را برافراشته كنم و قابليت و توان اين را نيز دارم كه
بروم و با بزرگان از همين جبهه شما اجماع كنم. ماجراي سال 84 را براي وي
بازگو كردم و گفتم در زمان برگزاري انتخابات 84 يك اشتباه بزرگ رخ داد و آن
تعدد كانديداهاي اصلاحطلبان بود كه ماحصل آن شد، «محمود احمدينژاد».
همچنين در سال 84 نيز من و عدهيي امثال من به آقاي كروبي و آقاي هاشمي
گفته بوديم كه يا شما يا معين يا مهرعليزاده، اين چه كاري است كه ميكنيد.
شما انتخابات را شانسي خواهيد كرد. خب آن زمان هيچ كس به اين مهم توجه
نكرد. شريعتمداري تكثر نامزدها را در اين دوره نيز همانند سال 84 برشمرد و
گفت: در اين دوره تاكنون 15 و 16 نفر كانديدا شدهاند كه اين اقدام موجب
تقسيم شدن رايها ميشود. هيچكس در نظام جمهوري اسلامي ايران حتي حدس هم
نميتواند بزند كه رييسجمهوري دوره يازدهم كيست ؟ و اين يك فاجعه است. ولي
در كشور رقيب ما، امريكا، يك سال مانده به انتخابات همه ميدانند دو نفري
كه يكي از آنها بركرسي تكيه ميزند كدامند.
وي اذعان داشت: براي
حضور با آقايان هاشمي، خاتمي و ناطق نوري ساعتها صحبت كردهام. نامزد
يازدهمين دوره انتخابات رياستجمهوري ضمن اشاره به تكميل برنامههاي مورد
هدف خود در اين دوره، گفت: برنامهيي كه نوشتهام در چارچوب سند چشمانداز
است؛ مشخص و روشن. من معتقد هستم نامزد رياستجمهوري بايد رويكردها را
ارائه كند زيرا ذكر جزييات برنامهها هم توهين به كارشناسان دلسوز دولت و
نظام فن سالاري است و هم نشان بياعتقادي به تجارب گذشتگان و همچنين او
بايد تفاوت برنامههاي خود با ديگران را اعلام كند. بايد ديدگاههايش را
درباره برنامههايش بگويد. من تمامي برنامههاي نامزدهاي انتخابات
رياستجمهوري در ادوار گذشته را بررسي و تجزيه و تحليل كردهام. مشتركات
برنامههاي نامزدهاي رياستجمهوري يعني اجماع نخبگان و متخصصان مهم كشور و
آن اجماع بايد بر صدر بنشيند. به عنوان مثال هدفمندي يارانهها در تمامي
برنامهها آمده است پس بايد آخرين وضع آن را در سپهر اقتصاد ايران ارزيابي و
نسبت و مختصات آن را در سپهر اقتصاد ايران با وضع مطلوب مقايسه كرده و با
نقشه راه صحيح براي رسيدن به مطلوب درباره محاسن آن تلاش كرد و به آن ادامه
داد. همچنين بايد نسبت برنامههايش با سند چشمانداز را به مردم و
كارشناسان بگويد، نسبت آن را با برنامه پنچ ساله پنجم را هم براي آنان
بازگو كند. اما نظر خودش را هم بدهد كه اين الزامات و اين اصلاحات بايد
صورت گيرد. شريعتمداري به لزوم رايگان بودن هزينه درمان اشاره كرد و گفت:
قانون اساسي جمهوري اسلامي ايران ميگويد، نظام درمان و آموزش بايد رايگان
باشد. اين امر از هدفمندي يارانهها مهمتر بود و هست. چندي پيش وقتي
برنامه هايم را به آقاي هاشمي درباره نظام جامع تامين اجتماعي اعلام كردم،
وي گفت استقرار نظام جامع تامين اجتماعي در كشور آرزوي من است و من نيز قصد
داشتم اين مهم را به اجرا بگذارم ولي به دليل تشكيكي كه درباره تامين
منابع اجرايي آن شد موفق به اجراي آن نشدم و دولت آقاي خاتمي هم لايحه را
از مجلس پس گرفت. اگر بتواني اين كار را انجام بدهي خيلي كار بزرگي انجام
دادهيي. وي ادامه داد: من معتقدم هر ايراني بايد يك شماره شناسايي ID
معتبر داشته باشد و اطلاعات او بهطور كامل با مراجعه به آن شماره به آساني
شناسايي شود. هر كس داراي چيپس كارت و شماره شناسايي ملي باشد بايد از همه
حداقل امور شهروندياش از جمله درمان رايگان و تحصيل رايگان بهره مند شود.
در هيچ بيمارستاني نبايد به روي مردم بسته باشد و مردم نبايد معطل بمانند.
من به جاي 450 هزار ميليارد ريال كه صرف وامهاي زود بازده شد و بخش
بسياراندكي از آن برگشت و به هيچ استثنايي نيجاميد. اين مبلغ را به عنوان
تنخواه گردان به بيمارستانها و مراكز درماني دولتي و خصوصي پرداخت خواهم
كرد تا براساس يك نظام مشخص تمامي مشكلات بهداشتي درماني مردم از ميان
برود.
وي در بخش ديگر سخنان خود به سفرهاي استاني دولت محمود
احمدينژاد اشاره كرد و گفت: رفتن به استانها كار بسيار خوبي است. اما
زماني كه دولت در بهمن ماه به استاني ميرود و مصوبه و بودجه را در يك ماه
مانده به پايان سال اعلام ميكند اين در نظام بودجه و ساختار اقتصادي كشور
اقدامي غيرعقلاني و غير اصولي است. وي درباره استفاده از برخي واژههاي
هزينه ساز براي ملت ايران در ديپلماسي بينالمللي گفت: من تعهد ميدهم حرفي
نخواهم زد كه هزينه زندگي مردم را افزايش دهد. هولوكاست دعوايي است بين
يهوديان و نازي فاشيست، ما كجاي دعواي آنان هستيم. شريعتمداري ادامه داد:
روزي جناب آقاي كوفي عنان، رييس سازمان ملل به نماينده سابق ما در سازمان
ملل متحد گفته بود صيهونيستها و لابي قدرتمند آنان سالها تلاش داشتند در
سازمان ملل روزي را به ثبت برسانند تحت عنوان هولوكاست همانند روز جهاني
گفتوگوي تمدنها، اما ما در برابر اين اقدام ايستاديم و تا قبل از اينكه
رييسجمهوري ايران اين موضوع را مطرح نكرده بود اين روز نامگذاري نشده بود
اما پس از مطرح كردن احمدينژاد فشارهاي آنان باعث شد روز هولوكاست
نامگذاري شود. نكته قابل توجه نيز اين است كه پيش از آن، اين روز تنها در
چند كشور از جمله امريكا، هلند و... برگزار ميشد. وي درباره هدفمندي
يارانهها نيز اظهار داشت: من همچنان معتقدم اجراي قانون هدفمندسازي
يارانهها تحت هر شرايطي توسط هر دولتي كه اجرا ميشد اقدامي شجاعانه،
ستودني و غيرقابل انكار بود. من هنوز هم سر آن حرفم هستم كه اين دولت در
اجراي طرح هدفمندي شجاعت داشته است، حتي اگر همه شرايط هم آماده بود و مثلا
مطبوعات با فونت 80 عليه آن ننوشتند يا صداوسيما خلاف آن حرفي نزد و همه
برنامهها در راستاي آن بود. با وجود اين، پيش از اجراي اين طرح، اتفاقات
كنوني قابل پيشبيني نبود. لذا من معتقدم هركسي كه اين كار را بخواهد انجام
دهد ريسك بزرگي كرده است. همين كه اين شجاعت در اجرا بوده ستودني است. وي
ادامه داد: اما من معتقد هستم كه بعد از انجام يك دوره از كار حالا بايد آن
را ارزيابي كرد. واقعيت غيرقابل انكار، زنده بودن اقتصاد ما است و اين
موضوع بايد مورد توجه قرار گيرد. ما نميخواهيم دوباره به آن زمان برگرديم
كه از آن طرح تعريف كنيم بلكه اكنون بايد نحوه اجراي آن را ارزياي كنيم. ما
وقتي فرآيند اجراي اين قانون طرح را ملاحظه ميكنيم ميبينيم براساس
گزارشهاي سازمانهاي نظارتي، نحوه اجراي اين قانون طرح غيرمعقول بوده است.
تخصيص منابع حاصل از گران كردن حاملهاي انرژي تا تعيين قيمت تمام شده
محصولاتي كه گران شد وتا 20 درصدي كه بايد به توليد داده ميشد يا 10 درصدي
كه بايد به بهداشت و درمان داده ميشد، تا بقيه اقدامات، همه نشان از
اجراي نامناسب و حذف قانون اين لايحه قانوني دارد. وي ياد آور شد: هر دولتي
كه سر كار بيايد حذف يارانههاي نقدي را نميتواند در دستور كار خود قرار
دهد، چون اين جزو مطالبات ممتازه و حقوق مكتسبه مردم محسوب ميشود. مردم
زندگي خود را با اين درآمد جديد تنظيم كردند و بعضي حتي اين رقم را به جاي
بيمه بيكاري خود دريافت ميكنند، يعني اكنون آن يارانهها، عناوين ديگري هم
پيدا كرده و قدرت خريد آن هم ارزش واقعي را ندارد و به همين دليل مردم
مطالبه جديدي هم نسبت به اين مابهالتفاوت يارانه با آن ميزان ارزش واقعي
دارند. بنابراين هيچ دولتي نميتواند در آينده حرفي از قطع كردن يارانهها
بزند. بايد اين حرف را بزند كه ما ملتزم به اجراي اين سياست هستيم اما اگر
اصلاحي قرار است صورت بگيرد شايد در ادامه مسير و در بهكارگيري روش تلفيقي
از پرداخت نقدي و اشكال گوناگون پرداخت براي نوبتهاي و پرداخت جديد ولا
غير باشد.
منبع: روزنامه اعتماد