آنچه
جهان اسلام و عرب امروز از جنگ، اختلاف، تقسیم و تجزیه شاهد آن است، نقشه
از پیش طراحی شده ای است که سال ها قبل ازسوی آمریکا و دیگر کشورهای غربی
طراحی شده است.
طرحی استعماری که صهیونیسم جهانی آن را برای تفکیک و
تجزیه جهان اسلام و عرب طراحی کرده است تا براساس آن کشورهای عربی را به
کشورهای مجزا و کوچک تبدیل کند و به این وسیله زمینه حاکمیت صهیونیسم ابتدا
بر سرزمین فلسطین و سپس بر سراسر منطقه را فراهم کند.
اگر در کشورهای عربی هرگونه فتنه و خرابی مشاهده شود باید بدانیم که دست های پشت پرده آمریکایی در آن نقش برجسته ای دارد، زیرا که تداوم رژیم صهیونیستی در گرو ایجاد هرج و مرج و عدم وجود هرگونه ثبات و همگرایی در میان طیف های مختلف مردم در کشورهای عربی است.
هنری کسینجر وزیر سابق امور خارجه آمریکا که از وی به عنوان روباه یاد می شود در سال 1984 طرح تجزیه کشورهای منطقه خاورمیانه و ایجاد خاورمیانه جدید را مطرح کرد که از مغرب شروع می شد و تا فیلیپین ادامه پیدا می کرد.
وی می گفت که اولین کشوری که آن را تجزیه خواهند کرد عراق است، زیرا که عراق قدرتمندترین کشور عربی است و با تجزیه عراق کار تجزیه دیگر کشورها آسان می گردد.
آنچه که از سال 2003 و در پی حمله به عراق در خاورمیانه اتفاق افتاد حاکی از این است واشنگتن دقیقا حرف های کسینجر را اجرا می کند.
'کسینجر' بر این عقیده بود که اگر ایالات متحده آمریکا بخواهد در منطقه خاورمیانه یکه تاز میدان باشد باید مسلمانان و کشورهای عربی را وارد یک درگیری داخلی صد ساله کند و هم اکنون ملاحظه می شود که همه طرح های آمریکا برای خاورمیانه مبتنی بر به راه انداختن جنگ ها و درگیری های داخلی در میان طیف های مختلف است، تا از راهبرد آن نفوذ خود را در منطقه خاورمیانه هر چه بیشتر کند و امنیت رژیم صهیونیستی را فراهم نماید. علت این امر این است که امنیت رژیم صهیونیستی همان گونه که باراک اوباما در مناسبت های مختلف گفته است با امنیت ایالات متحده گره خورده است.
تجزیه جهان عرب، بخشی از طرح تغییر منطقه از داخل بود که جنگ عراق دروازه ورود به این امر بود. این چیزی است که «چارلز کراوتهامر» یکی از برجستهترین اعضای گروه نومحافظهکار آن را تائید میکند. او کسی است که شاخصهای راهبرد جدید آمریکا در منطقه را مشخص میکند. این روشن است که طرحهای تجزیه آمریکایی و اسرائیلی در یک نقطه مشترک به هم رسیدند. این تلاقی از زمان به قدرت رسیدن نومحافظهکاران در واشنگتن در سال 2001 و پیروزی لیکود در انتخابات 2000 اسرائیل صورت گرفت. از همین زمان هماهنگیها و همکاریهای دو جانبه صورت گرفت زیرا هر دو طرف دارای همپیمانیها و برنامههای سیاسی مشترک بودند، نظیر پاکسازی مسئله فلسطین، زیر سؤال بردن مرجعیت روند صلح، یعنی توافقنامه مادرید در سال 1991 و دو توافقنامه اسلو در 1993 و 1995 و اجرای طرح قدیمی حمله به عراق که زئیف چف در سال 1982 از آن سخن به میان آورده بود. این طرح در سال 1992 از سوی «پل وولفویتز» یکی از نومحافظهکاران برجسته تدوین شد. او یکی از مهمترین طراحان نقشه حمله نظامی به عراق در سال 2003 بود. اسناد موجود نیز نشان میدهد که اهداف او به مرزهای عراق منحصر نمیشد و شامل سراسر جهان عرب میشد.
زئیف چف تحلیلگر سیاسی معروف اسرائیل در یک شماره روزنامه هاآرتص در سال 1982 نوشت: تجزیه عراق میتواند بهترین اتفاقی باشد که به نفع اسرائیل تمام شود. 25 سال پس از انتشار این مقاله، مجلس سنای آمریکا در آخرین هفته سپتامبر قطعنامه غیر الزام آور تجزیه عراق به 3 بخش طائفهای را تصویب کرد.
حقیقت این است که اسرائیل با سوء استفاده از حضور اقلیتها در کشورهای عربی، تلاش میکند طرح تجزیه دولتهای عربی را محقق کند. اسرائیل در این مسیر بر اساس اصل «جذب و تفرقه» عمل میکند یعنی با اقلیتها ارتباط میگیرد و آنها را در خارج از چارچوب ملی جذب و به جدایی طلبی ترغیب میکند. این شیوهها را «عودید ینون» وضع و سپس به وزارتهای خارجه و جنگ اسرائیل ارائه کرد و این مسئله در فوریه 1982 منتشر شد. ینون معتقد بود که توافقنامه کمپ دیوید که با مصر امضا شد، اشتباه اسرائیل بود. لذا برای اصلاح و جبران ضرری که این توافقنامه به اسرائیل وارد کرد باید تلاش کرد تا مصر به 4 بخش و دولت تقسیم و تجزیه شود.
همانطور که گفته شد، طرح تجزیه عراق از سالها پیش مورد توجه توریسینهای آمریکایی که پشتیبان طرح تجزیه خاورمیانه بودند، در حال اجرا بود و این امر از سالهای پیش در حال برآورد است.
اما اینک به سوریه می رسیم که طرح تجزیه آن را به چهار بخش مد نظر دارند، به طوری که سفیر سابق الجزایر در سوریه با اشاره به اینکه آنچه در سوریه اکنون درحال رخ دادن است، از سالها پیش برای این کشور پیش بینی شده بود، تاکید کرد که قرار است، این کشور به چهار قسمت تقسیم شود.
«کمال بوشامه»، سفیر سابق الجزایر در سوریه گفت: آنچه در سوریه هم اکنون درحال رخ دادن است، از سالها پیش برای این کشور پیش بینی شده بود.
وی در ادامه افزود: برای سوریه توطئهای شیطانی از سال 1982 توسط وزیر خارجه رژیم صهیونیستی تدارک دیده شده که نه تنها خواهان تجزیه سوریه بلکه تجزیه سراسر خاورمیانه برای تضمین امنیت و استقرار رژیم صهیونیستی است.
سفیر سابق الجزایر در سوریه افزود: هدف واقعی تقسیم سوریه به چهار کشور کوچک و تشکیل کنفدراسیونی شبیه امارات عربی متحده در خلیج فارس است که متشکل از کشوری برای دروزیها و امارت حلب و اقلیم علویها و کشور کردستان است که به جز اقلیم علویها مابقی مناطق ضعیف و وابسته و هم پیمان آمریکا و اسرائیل هستند.
وی درباره به درازا کشیدن بحران سوریه و ایستادگی و مقاومت نظام سوریه در برابر این بحران گفت: این موضوع را باید در تداخل اهداف و منافع طرفهای تاثیرگذار در بحران سوریه ملاحظه کرد و این موجب شده تا هیچ طرفی نتواند، بر اوضاع در سوریه مسلط باشد و کنترل آن را به دست گیرد
این دیپلمات الجزایری تاکید کرد که جنگ در سوریه بیش از هر چیز جنگی تبلیغاتی و رسانهای است که قطر آن را از طریق شبکه الجزیره و شبکه فرانسوی «فرانس 24» هدایت و رهبری میکند
ابو شامه در ادامه گفت: سراسر جهان عرب امروز بیش از هر زمان دیگری نیازمند یک بهار انقلابی است که بدون دخالتهای خارجی از داخل این کشورها و بدون دخالت کشورها و عوامل خارجی صورت گیرد تا روند امور جاری در این کشورها به سمت اصلاح ریشهای گام بردارد.
ابو شامه در ادامه از موضع دولت الجزایر در قبال بحران سوریه که موضعی شفاف و واضح نیست، انتقاد کرد و اتحادیه عرب را باشگاه شیوخ عرب خلیج فارس توصیف کرد.
در پایان باید هدف از طرح تجزیه سوریه و عراق را، وابستگی این کشورها به استعمار غرب بدانیم، به طوری که اگر سوریه محور مقاومت تجزیه شود، روزی فرا خواهد رسید که لبنان و فلسطین را نیز تجزیه کنند، و در صورتی که عراق نیز تجزیه شود، و محور های جداگانه آن به مناطق کوچک تغیر یابد، آن روزی است که آمریکا و غرب آن را جشن خواهد گرفت تا بتوانند در کنار مرزهای ایران چادر زنند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
طرح تجزيه ايران به هفت کشور را از قلم انداختيد .