کد خبر: ۱۳۰۸۲۷
تاریخ انتشار:
نامه بسیج دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران به رييس قوه قضاييه در خصوص؛

فرمان هشت ماده‌ای، پرونده فساد بانکی، پرونده زورگیران

بسیج دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران با تنظیم نامه‌ای خطاب به رییس قوه قضاییه ضمن ابراز نگرانی از اتفاقات اخیر در قوه قضاییه یاددآور شده است که باید این قوه در خصوص برخی از ابعاد احکام که در تعارض با موازین حقوقی و فقهی و تاکیدات مقام معظم رهبری در فرمان هشت ماده ای است، توجه بیشتری داشته باشد.
 به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، متن این نامه به شرح زیر است:

 بسیج دانشجویی دانشکده حقوق دانشگاه تهران وظیفه خود می‌داند تا با نظر به اتفاقات اخیر در قوه قضاییه لزوم توجه این نهاد را به برخی ازابعاد این احکام که در تعارض با موازین حقوقی و فقهی و تاکیدات مقام معظم رهبری در فرمان هشت ماده‌ای می‌باشد و موجب نگرانی شده است، یادآور شود.

 کسی در ضرورت برخورد قاطع با فساد و قانون‌شکنی در هیچ عرصه‌ای تردید ندارد، ولی همانطور که کوتاهی در برخورد با مفاسد محکوم است زیاده‌روی در برخورد با مجرمین نیز محکوم است.

  توجه شما را به بند چهارم فرمان هشت ماده ای 10 /2/ 1380 مقام معظم رهبری جلب می‌کنیم:«ضربه عدالت باید قاطع ولی در عین حال دقیق و ظریف باشد. متهم کردن بی گناهان یا معامله یکسان میان خیانت و اشتباه یا یکسان گرفتن گناهان کوچک با گناهان بزرگ جایز نیست.»

 در این خصوص توجه شما را به دو پرونده مهم که اخیرا در دادگاه انقلاب مورد رسیدگی قرار گرفتند و حضرت‌عالی مکررا در مورد آنان اظهار نظر کردید جلب می‌کنیم:

 الف –پرونده فساد بانکی

  از حدود یک سال پیش رسانه‌ها به شکل وسیعی خبر از کشف یک اختلاس 3000 میلیاردی در سیستم بانکی دادند. عده‌ای تا آنجا به این موضوع دامن زدند و افکار عمومی را تحریک نمودند که مقام معظم رهبری به ناچار نسبت به تحریک افکار عمومی موضع‌گیری فرمودند:«....اما دیگر نباید قضیه را خیلی کش بدهند. بگذارید مسئولین کارشان را بکنند؛ عاقلانه، مدبرانه، قوی و با دقت قضایا را دنبال کنند. جنجال و هیاهو تا یک مقداری برای آگاهی‌ها لازم است؛ دیگر همین‌طور هی ادامه دادن - بخصوص که اگر بعضی‌ها هم بخواهند در این بین استفاده‌های دیگری از این مسائل بکنند - هیچ مصلحت نیست. (11 /7/ 1390)»

 جالب است که برخلاف جنجال رسانه‌ای، ایشان در این نطق به جای استفاده از عنوان اختلاس 3000 میلیاردی به این پرونده با عنوان «فساد بانکی» اشاره فرمودند.پس از شروع رسیدگی به این پرونده در دادگاه انقلاب،ریاست قوه قضاییه در سخنرانی مورخ 10 /2/ 1391 چنین اظهار داشتند که: «مگر می‌شود 3000 میلیارد پول در اختیار افراد غیر باشد و در کار خود مصرف نشود، فساد محسوب نشود. این پول‌ها باید در تولید به کار گرفته می‌شد، ولی نشد. امروز یک جوان برای یک یا دومیلیون وام باید کلی دوندگی کند، ولی گروهی به آسانی سه هزار میلیارد تومان پول را از بانک‌ها می گیرند. آیا این فساد نیست؟ ما در این پرونده پنهان کاری نمی‌کنیم. باید بپذیریم که دستگاه اجرایی ما فساد کرده است ... آیا به راستی کیفهای پر از پول و رشوه فساد نیست؟ کیف‌های پر پول به مسئولان بانکی دادن فساد نیست؟ فساد پس چی است؟ این فساد بزرگ است زیرا اعتماد عمومی را هم خدشه‌دار کرده است، ولی ما ایستاده‌ایم و باید به مردم حقایق را بازگو کنیم. باید بپذیریم که دستگاه اجرایی ما فساد کرده است.»

 با این اظهارات قبل از رسیدگی دادگاه و استماع دفاعیات متهمین ریاست این نهاد تکلیف پرونده را روشن نمودند. آیا با وجود این موضع گیری رسیدگی دادگاه انقلاب، تشریفاتی و برای اثبات وقوع فساد نبوده است؟ بیان عباراتی چون «کیف پرپول» و «3000 میلیارد تومان» بیش از آنکه حقوقی باشد، مناسب فضای رسانه ای است و به نظر می رسد در شأن ریاست قوه قضاییه نیست. مشخص نیست که منظور ایشان در این سخنرانی از فساد چه جرمی است؟ مگر نه اینکه در عالم فقه و حقوق واژه ها معنی دقیق دارند و نمی توان آنها را این گونه استعمال کرد؟

  پس از صدور تأیید احکام اعدام 4 نفر از متهمان این پرونده از نحوه رسیدگی به این پرونده ابراز رضایت نموده و آن را «عادلانه» و «قابل دفاع» خواندند. با این وجود حقیقت آن است که رای دادگاه انقلاب و همین طور رای دیوان عالی کشور علی‌رغم صفحات زیاد حاوی ایرادات عدیده ای می‌باشد که باعث خدشه به حیثیت دستگاه قضا می‌گردد. امیدواریم که این آراء منتشر شوند و در اختیار اساتید و دانشجویان و آشنایان به فقه و حقوق قرار گیرند تا همگان در مورد این سند افتخار قوۀ قضائیه قضاوت نمایند. تا کنون هر آنچه از این رأی در مطبوعات و فضای مجازی نقل شده، سراسر اشکال و ابهام بوده و محل اشکال آشنایان به فقه و حقوق قرار گرفته است؛ پیشنهاد می‌شود پیش از اجرای حکم اعدام که امری غیرقابل بازگشت است و از باب احتیاط در دماء مسلمین با تأکید ریاست این نهاد، این رأی به قضاوت گذاشته شود تا تمامی ابهامات و شایعات رفع گردد.

 ب–پرونده زورگیران

 همچنین ریاست محترم قوه پس از پخش تصاویر زورگیری مشهور از رسانه ملی و در واکنش به آن فرمودند: «طبق موازین فقهی مجازات آن محاربه اعدام است، البته مجازات بدیل دیگری نیز در این زمینه وجود دارد، اما دستگاه قضایی با توجه به ضرورت بالابردن هزینه اعمال شرورانه و برخورد قاطع، مجازات اعدام را انتخاب کرده است».

 در این فرمایش سه اقدام همزمان قضائی انجام گرفته است: صدور حکم، تطبیق حکم بر مصداق و در نهایت انتخاب مجازاتی خاص از میان مجازات‌های چهارگانه که در شرع مقدس برای محارب پیش‌بینی شده است؛ آیا این اقدام دخالت در فعالیت قاضی و مخدوش نمودن استقلال او در تصمیم‌گیری نمی‌باشد و اساساً آیا بعد از چنین سخنی جلسه‌ی دادگاه به یک جلسه‌‎ی فرمایشی با حکمی از پیش‌تعیین‌شده بدل نخواهد شد؟ ظاهراً تبعات همین انتقادات موجب شده است که ریاست این قوهپس از اعدام این زورگیران بفرمایند: «هرگاه مجرمانی دست به ایجاد فضای خوف و وحشت بزنند، تشخیص مجازات بازدارنده از میان حداقل و حداکثر مجازات‌ها برعهده قاضی یا قضات صادرکنندۀ رای خواهد بود و در پرونده زورگیری اخیر نیز قاضی مجازات حداکثری را با هدف بازدارندگی در نظر گرفته است و این البته حتماً به مصلحت جامعه اسلامی است».

 ولی ظاهراً فراموش کرده‌اند که در این پرونده پیش از ارجاع پرونده به دادگاه و صدور کیفرخواست، ریاست دستگاه قضائی به صراحت مجازات متهمان را به نیابت از قاضی تعیین فرموده است. در این مورد نیز مقتضای احتیاط، اجتناب از چنان مجازات سهمگینی بود. از سوی دیگر بنابر اصول مسلم دادرسی، محاکمه‌ی متهم و صدور حکم پس از استماع دفاعیات او می‌باشد؛ آیا این اقدام ایشان مصداق صدور حکم بدون اخذ دفاعیه و در نتیجه نقض حقوق شهروندی نمی‌باشد. طبق اعلام نیروی انتظامی و نیز مشاهدات میدانی اقدام به زورگیری در تهران منحصر به این مورد نبوده است و از این رو این شائبه به ذهن می‌آید که دستگاه قضائی به دلیل انتشار فیلم این اقدام چنین مجازات سنگینی را در نظر گرفته است؛ آیا عدم وحدت رویه در صدور حکم، با عدالت اسلامی سازگار است؟ نهایتا اینکه بر طبق ماده183 قانون مجازات اسلامی «هر کسی که برای ایجاد رعب و هراس و سلب آزادی و امنیت مردم دست به اسلحه ببرد محارب و مفسد فی الارض می باشد»، شرط محاربه قصد برهم زدن امنیت اجتماعی است، بنابراینهر زورگیری محارب نیست و عنصر معنوی جرم محاربه یعنی قصد ارعاب عمومی، از شروط محاربه است؛ حال اگر محرز شود که اظهارات متهم ردیف اول پرونده مطابق واقع بوده و قصد او رفع نیاز مالی جهت درمان بیمار خود بوده است،آیا همچنان می‌توان او را عامد در برهم زدن امنیت اجتماعی دانست؟

 کلام آخر؛

 بسیج دانشجویی همواره خواهان مبارزه اصولی و ریشه‌ای با فساد در کشور و اجرای فرمان هشت ماده‌ای مقام معظم رهبری بوده است ولی با اقدامات شعاری و تحریک افکار عمومی و سپس آرام کردن آن با صدور احکام اعدام مخالف است.وعقیده دارد که اقدامات رییس محترم قوه در این 2 پرونده و اظهار نظر های مکرر خارج از اختیارات مصرح برای ایشان در اصل 158 قانون اساسی می باشد. در پایان نیز ریاست محترم دستگاه قضا را به بند هشتم فرمان هشت ماده مقام معظم رهبری توجه می‌دهد:

 «با این امر مهم و حیاتی نباید به گونه شعاری، تبلیغاتی و تظاهر گونه رفتار شود. به جای تبلیغات باید آثار و برکات عمل مشهود گردد. به دست اندرکاران این مهم تاکید کنید که به جای پرداختن به ریشه‌ها و ام الفسادها به سراغ ضعفا و خطاهای کوچک نروند و نقاط اصلی را رها نکنند. هر گونه اطلاع‌رسانی به افکار عمومی که البته در جای خود لازم است باید به دور از اظهارات نسنجیده و تبلیغات‌گونه بوده و حفظ آرامش و اطمینان افکار عمومی را در نظر داشته باشد».


شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین