بخشيدن محروميت يحيي گلمحمدي و صدور اجازه حضور او روي نيمكت پرسپوليس در مسابقه پنجشنبه گذشته اين تيم با سايپا جديدترين نمونه قانونشكني نهادي بود كه بايد حافظ اول قوانين فوتبال باشد و متولي نخست اين ورزش است و سرانش پيوسته اينجا و آنجا از قانونشكني سايرين گله و لزوم حفظ قواعد فوتبال را براي حركت بهتر اين ورزش، امري حياتي توصيف ميكنند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از رجانیوز، حتي اگر فراموش كنيم كه خبر لغو محروميت گلمحمدي فقط يكي دو ساعت بعد از انعكاس خبر جلسه دو ساعته سران پرسپوليس با روساي فدراسيون فوتبال اعلام شد و يكي را محصول مستقيم آن يكي ندانيم، بايد بپرسيم كه بخشش در قواعد فوتبال اصولا چگونه تعريف و اجرا ميشود؟
مگر نه اين است كه مجازات يك يا چند جلسه محروميت را براي مربيان خاطي در نظر گرفتهاند و اگر مربياني لب خط اعتراض و در روند اجراي بازي توليد خلل كنند، بايد از كنار زمين اخراج و حداقل يك جلسه محروم شوند؟ اگر حركات و حرفهاي گلمحمدي در بندرعباس و در بازي سرخها با تيم آلومينيوم مصداق اين ماجرا بوده و محروميتي براي او مقرر شده، فدراسيون با كدامين ماده قانوني و تبصره و عرفي محروميتي را بخشيده كه تعيينشده توسط خودش بوده و اگر محروميت فوق، اصولا از همان آغاز هم درست نبوده و نبايد مقرر ميشده، چرا داور در بندرعباس مربي معترض را اخراج كرده و به چه سبب فدراسيون آن مجازات را اعمال كرده است؟
البته صبح پنجشنبه گذشته رييس كميته انضباطي فدراسيون در مصاحبهاي راديويي بسيار كوشيد اين ماجرا را توجيه كند و بگويد كه لغو محروميت سرمربي سرخها، كار و محصول تصميمگيري خود كميته انضباطي بوده و به اين سبب صورت گرفته كه كميته به اين نتيجه رسيده داور مسابقه مذكور در حق گلمحمدي سختگيري كرده است و با اين وجود كمتر كسي از صحبتهاي حسنزاده قانع شد.
بنابراين بايد پرسيد آيا از اين پس قانونمندي و اجراي سفت و سخت آن در محيط ورزش بيشتر يك شوخي نخواهد بود؟ آيا اين كار، بازدارندگي قوانين را در فوتبال به حداقل نخواهد رساند؟ آيا اين مساله خاطيان احتمالي بعدي را جريتر نخواهد كرد؟ آيا آنها با خود نخواهند انديشيد كه هر خطايي هم كه مرتكب شوند، بعدا با توپ و تشر مديران باشگاهشان و اعتراضي شديد به داوران و حمله به فدراسيون و سپس يك جلسه مصالحه با سران فدراسيون قابل رفع و رجوع خواهد بود؟ آيا اين كار فقط خاطيان را صاحب خيالي راحتتر و جمعتر و در راهشان ثابت قدمتر نخواهد كرد؟
حالا ساير مربيان پرشمار ديگري كه بعد از اعتراضهايشان يك يا چند جلسه محروم شده و مجبور شدهاند دور از نيمكت و با استقرار از روي سكوها تيمهاي خود را هدايت كنند چه بايد بگويند و اگر هزار اعتراض بكنند، حرفشان درست نخواهد بود؟ آيا ساير تيمها حق ندارند به اين نتيجه برسند كه چون فرد محروم شده به يكي از دو باشگاه بزرگ تعلق داشته مثل معمول هوايش را داشتهاند و ترتيب حل و رفع قضيه داده شده است؟
آيا داوران حق ندارند از اين موضوع، آشفته و حرمت خود را شكستهتر از سابق ببينند؟ ماجراي اخير و شكستن حكم اوليه و بخشش مربي كه براساس نظرات خود كميته انضباطي محروم شده بود، تشويق تمامي خاطيان بالقوه و احتمالي براي انجام هجومهايي شديدتر به سمت داوران و با اين خاطرجمعي است كه هر اتفاقي هم بيفتد، بعدا قابل جمع كردن است و راحت ميتوان اعتراض و بازي را دچار اختلال كرد و از حكم كميته انضباطي اصلا نترسيد چون ضمانت اجرايي ندارد.
بحث فقط بر سر گلمحمدي نيست زيرا او اصولا انسان متين و باادبي است ولي آنچه در اين ميان قرباني شده، قانونمداري است و آنچه حاصل آمده، كمك به از بين رفتن تتمه هيبت داوران و واپسين ذرههاي حرمت آنان است، آن هم درست در زماني كه روساي فدراسيون پيوسته دم از حفظ احترام داوران و مظلوم واقع شدن اين قشر ميزنند و حالا يكي از ماجراهاي اعتراض به داوران و تبعات آن در يك چشم برهم زدن و با يك جلسه آشتيكنان «اين» با «آن» به تاراج برده و به مسخره گرفته شده است.
اين بدون شك جديدترين شاهكار فدراسيون كفاشيان است كه حتي تا چند ساعت قبل از جلسه مذكور توسط سران باشگاه معترض به بيكفايت بودن متهم ميشد و رييس دپارتمان داوري منصوب شده توسط اين نهاد نيز به همين امر متهم شده و از «ارتباط»هايش با يك باشگاه سخنها گفته شده و لزوم بركنارياش توسط همان باشگاه توصيه شده بود.
فدراسيوني كه به اين راحتي با باشگاهي كه ريشه و اساساش را به شدت و در مصاحبههاي متعدد و به كرات زير سوال برده مصالحه و معامله كند و به طرف امتياز هم بدهد آيا واقعا صلاحيت اداره فوتبال كشور را دارد؟
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com