در مورد نحوهی مواجهه با تحریم نفتی ایران دو دیدگاه عمده مطرح شده است: یک گروه با استقبال از ادامهی وضعیت کنونی و تلاش برای ادامهی کاهش صادرات نفت، تحریم را فرصتی طلایی قلمداد میکنند و گروه دیگر به ضرورت خروج سریع از وضعیت کنونی اشاره دارند.
بولتن نیوز ، بعد از شروع تحریمهای نفتی و کاهش صادرات نفت کشور، شیوهی مواجهه با این موضوع مورد بحث کارشناسان و صاحبنظران قرار گرفته و دو دیدگاه عمده مطرح شده است:
الف) استقبال از ادامهی وضعیت کنونی و تلاش برای ادامهی کاهش صادرات نفت
ب) ضرورت خروج سریع از وضعیت کنونی
تحریم نفتی فرصتی طلایی برای خروج از دام اقتصاد رانتی
عدهای از کارشناسان معتقدند کاهش صادرات نفت بهترین هدیهی غربیها به ملت ایران در 100 سال اخیر است و ما باید ضمن استقبال از این موضوع، برای تحقق آرزوی دیرینهی قطع وابستگی بودجهی عمومی به عواید نفتی تلاش کنیم. این گروه میگویند عملکرد دولتهای مختلف در ایران نشان داده است که حاضر به کاهش استفاده از منابع نفتی نیستند و در مواجهه با این منابع، راهی جز تبدیل ارز نفتی به ریال و خرج کردن آن بلد نبودهاند و با این روش، حاصل کار، جز دچار شدن به بیماری نفرین منابع نبوده است و منابع نفتی عاملی برای رشد ناپایدار اقتصادی و بیثباتی سیاسی شده است. در نتیجه، این گروه معتقدند که تجربهی توسعهیافتگی در برخی کشورها نشان داده که فشار خارجی تنها عامل مؤثر برای برونرفت از چرخهی توسعهنیافتگی آنها شده است و در ایران نیز میتوان از فشار تحریم اقتصادی مَرکَبی برای خروج از مدار اقتصاد نفتی ساخت و بدون آن امیدی به تغییر مسیر چند ده سال گذشته نیست.
این عده با برشماری فرصتهای ایجادشده برای شکوفایی تولید ملی در ایران، وظیفهی اصلی دولت در شرایط کنونی را تسهیل محیط کسب و کار در کشور برای رونق گرفتن تولید میدانند.
احتمال فروریزی کل اقتصاد، خروج سریع از شرایط کنونی را اجتنابناپذیر کرده است.
در مقابل، گروهی از صاحبنظران معتقدند که دولت در شرایط کنونی توان شکوفا ساختن تولید ملی را ندارد و همان دلایل که منابع نفتی در ایران را به بلای منابع تبدیل کرده و مانعی بر سر راه شکلگیری تولید ملی شده است، از جمله کیفیت نهادی ضعیف و ساختار نهادی افزونهمحور (رانتی)، همچنان باقی است. این عده با اشاره به اینکه دلیلی برای یادگیری دولت از شرایط کنونی و تغییر رفتار آن در دست نیست، معتقدند با توجه به نبود دلایل و قراین کافی برای امید به توانایی دولت برای برونرفت مدبرانه از وضعیت کنونی و آسانسازی محیط کسبوکار، خارج شدن سریع از وضعیت کنونی ضروری است.
مدیریت ایران بالندهشده با انقلاب اسلامی، در مقطع کنونی، نیازمند شکلگیری دولتی است که الزامات حساس کشور و فرصت پیشآمده برای درمان درد کهنهی اقتصاد و جامعهی ایرانی را بشناسد و برای آن برنامه و نیرو داشته باشد.
این کارشناسان با توجه به عدم آمادگی کافی اقتصاد و جامعهی ایرانی برای تحمل شرایط جدید، که از آن به خشکسالی مالی تعبیر شده است، معتقدند بدون وجود این زمینهها، احتمال اینکه قبل از شکوفایی تولید ملی، کل اقتصاد ملی فروریزد وجود دارد و هر گونه تلاش برای قطع وابستگی بودجهی عمومی به نفت و هدایت منابع نفتی به مسیر شکوفایی تولید ملی، نیاز به برنامهریزی چندساله و هدایت امور توسط دولتی کارآمد دارد.
جمعبندی
به نظر میرسد هر کدام از این دو دیدگاه از زاویهی نگاه خود، تصویر درستی از شرایط کنونی کشور ارائه میکند. مدیریت ایران بالندهشده با انقلاب اسلامی در مقطع کنونی نیازمند شکلگیری دولتی است که الزامات حساس کشور و فرصت پیشآمده برای درمان درد کهنهی اقتصاد و جامعهی ایرانی را بشناسد و برای آن برنامه و نیرو داشته باشد. با قبول این استدلال، انتخابات آیندهی ریاست جمهوری عرصهای است که نخبگان کشور نباید به آسانی آن را به فرصتطلبان و بندبازان واگذار کنند. به نظر میرسد همهی آنهایی که به این گزاره باور دارند که «نفت دولتی، اقتصاد و سیاست و جامعهی ایران را رانتی کرده است» میتوانند در انتخابات ریاستجمهوری با فضاسازی لازم، نامزدهای ریاستجمهوری را ملزم به پاسخگویی به این سؤال اساسی نمایند که «چه برنامهای برای استفاده از تحریمهای نفتی برای خارج کردن اقتصاد ایران از چرخهی وابستگی به نفت و تنظیم بودجههای سالانهی کشور بدون استفاده از عواید نفتی دارید؟» اگر این سؤال مبنای رقابتهای انتخاباتی قرار نگیرد، احتمالاً عرصهی انتخابات تبدیل به میدان رقابت برای «توزیع یارانهی نقدی» یا «چگونگی کاهش تحریمهای نفتی» خواهد شد. آیا نخبگان ایران اسلامی، فارغ از هر گرایش سیاسی، میتوانند زمین بازی را به دست بگیرند و انتخابات را به سمتی که به تقویت قدرت ملی کشور منتهی شود سوق دهند؟
*منبع : برهان میثم پیله فروش؛ پژوهشگر اقتصاد