کد خبر: ۱۲۶۳۱۷
تاریخ انتشار:
رُوِيَ عَن حسن بن عليٍ العَسكري (عليهماالسلام) قال:

كسى كه داراى حرص و طمع است، چيزى را كه براى او مقدّر نشده نمي ­يابد

انسان اين را بداند که تمام منافع دست خدا است. نفع را او مي­رساند، خير را او مي­رساند، تمام شرور را هم او دفع مي­كند. من نه مي­توانم براي خودم جلب منفعت كنم، نه مي توانم از خودم دفع ضرر كنم. او است كه بايد نفع را به من برساند و او است كه بايد از من شرّ را دفع كند. پیام این روایت و این جملات، متمركز در اين معنا است.
بولتن نیوز : لَا يُسْبَقُ بَطِي‏ءٌ بِحَظِّهِ وَ لَا يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ. مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ.[1]

ترجمه حدیث: از امام حسن عسكري (عليه السلام) منقول است كه حضرت فرمودند: شخص كندرو در بهره و نصيب پيشى گرفته نشود؛ (يعنى آنچه از روزى براى هر كس مقدّر شده، به او خواهد رسيد) و كسى كه داراى حرص و طمع است، چيزى را كه براى او مقدّر نشده نمي ­يابد؛ و كسى كه به او خير و خوبى رسيده، خداوند به او عطا فرموده است؛ و كسى كه از شرّ و بدى در امان بوده، خداوند او را از آن شرّ و بدى حفظ فرموده است.

شرح حدیث: «لَا يُسْبَقُ بَطِي‏ءٌ بِحَظِّهِ»؛ شخصی که به‏ طور معمول به وظيفه ‏اش عمل مي‏كند و در امور دنیایی ­اش عجله نمی ­کند، هيچ‏گاه در آنچه که خداوند برای او تقدیر کرده است، پيشي گرفته نمي­شود. کسی که به‏طور متعارف عمل می­کند، عجله نمی­کند،‌ حرص نمي­ورزد و دستپاچگي ندارد، كسي نمي­تواند در بهره و نصیب از او پيشي بگيرد و ‌نصيب او را بخورد. برای اینکه این چنین شخصی خيلي ندويده است.


«وَ لَا يُدْرِكُ حَرِيصٌ مَا لَمْ يُقَدَّرْ لَهُ»؛ از آن طرف آن كسي كه حرص مي­ورزد و آز دارد، خيال نكند که آن چيزي را كه برايش تقدير نشده مي­تواند به دست آورد. نه آن کسی که عجله ندارد چیزی را از دست مي­دهد، ‌نه این با حرصش مي­تواند چیزی بیش از روزی مقدّرش را به دست آورد. نه از کسی که حرص نمی­ورزد كم مي شود، نه به او كه حرص مي ورزد افزوده مي‏شود. اينها خيالات واهي است كه انسان تخیّل مي­كند. چون حساب، دست من و تو نيست؛ دست کس ديگری است.

«مَنْ أُعْطِيَ خَيْراً فَاللَّهُ أَعْطَاهُ»؛ اگر به كسي خيري برسد، ‌اين را خدا به او داده است. اگر خدا اراده نكرده بود، اين خير به او نمي­رسید. «وَ مَنْ وُقِيَ شَرّاً فَاللَّهُ وَقَاهُ»؛ اگر كسي از شرّي حفظ شود، ‌خدا او را حفظ كرده است. نه اینکه خودش توانسته باشد خودش را حفظ كند.

همه اين جملات گوياي يك معناي معرفتي است؛ و آن اينكه انسان اين را بداند که تمام منافع دست خدا است. نفع را او مي­رساند، خير را او مي­رساند، تمام شرور را هم او دفع مي­كند. من نه مي­توانم براي خودم جلب منفعت كنم، نه مي توانم از خودم دفع ضرر كنم. او است كه بايد نفع را به من برساند و او است كه بايد از من شرّ را دفع كند. پیام این روایت و این جملات، متمركز در اين معنا است.

بنابر اين، انسان بايد چه كند؟ بايد ‌برود درِ خانه كسي كه اين كارها در يد قدرت او است. منفعت مي­خواهي، از او بخواه. دفع ضرر مي­خواهي، از او بخواه. به او بگو به من برسان و از او بخواه مرا حفظ كن. تو بدون اراده خدا با اراده خودت، نه مي­تواني برای خودت جلب منفعت كني، ‌نه مي­تواني از خودت دفع ضرر كني. تمام اين جملات متمركز در يك امر معرفتي است و آن اين است كه ‌كلّ امور، «بيد الله تعالي» است. بنابر اين، بی­جهت اعصابت را خراب نكن! با دلي آرام سراغ او برو، از او تقاضا كن كه گره­هایت را باز كند.[2]




[1]. چهارشنبه 20 بهمن1389 5 ربيع الاول1432. مسجد جامع بازار تهران


[2] . بحار الانوار، جلد75، صفحه 373 تحف العقول صفحه 489.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین