کد خبر: ۱۲۵۸۳۹
تاریخ انتشار:

راه حلی مطمئن برای گرفتاری ها

راه حلی مطمئن برای گرفتاری ها


توجّه انسان به ذلّت خود و عظمت خداوند اقرار به گناه و اعتراف به نافرمانی حق‌تعالی، انسان را متوجّه ذلّت، زبونی و کوچکی خویش می‌کند و عظمت خدای بزرگ را به او یادآور می‌شود.اگر گناهکار از کردار خود پشیمان شود، در برابر نعمت‌های فروانی‌ که خداوند به وی ارزانی داشته است، از خود و خدای خود شرمسار می‌گردد. حتّی اگر گناه‌کار، جزو گرفتارترین‌ مردم باشد و از نعمت‌های‌ دنیوی بهرة کمی برده باشد، باز هم نمی‌تواند به معنای حقیقی، قدردان و شکرگزار همان نعمت‌هایی که در اختیار دارد، باشد و در همان حال پریشانی و درماندگی و با وجود همه گرفتاری‌ها، باز نمی‌تواند نعمت‌هایی که خداوند تعالی به او ارزانی داشته است را بشمارد:
«وَ آتاکُمْ مِنْ کُلِّ ما سَأَلْتُمُوهُ وَ إِنْ تَعُدُّوا نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها إِنَّ الْإِنْسانَ لَظَلُومٌ کَفَّار»[۱]
و از هر چیزى که از او خواستید به شما عطا کرد، و اگر نعمت‏هاى خدا را بشمارید، شمار و حساب نتوانید کرد. حقّا که انسان سخت ستمگر و ناسپاس است.
کدام شخص گرفتار، درمانده و مضطر، حاضر می‌شود دو چشم خود را یا عقل خود را بدهد و همه دنیا را بگیرد؟ مسلّم است که هیچ انسان عاقلی حاضر نیست چنین معامله‌ای کند. خداوند در قرآن می‌فرماید:
«…أَسْبَغَ عَلَیْکُمْ نِعَمَهُ ظاهِرَةً وَ باطِنَة» [۲]
نعمت‏هاى آشکار و نهان خود را بر شما وسعت و تمامیّت بخشیده!
آیا کسی می‌تواند بپذیرد که اعتقاد به تشیّع را از او بگیرند و به جای آن تمام دنیا را در اختیار او قرار دهند؟ آیا هیچ شیعه‌ای حاضر می‌شود تن به این معاوضه بدهد؟
آدمی با وجود این همه نعمت که در اختیار دارد، باز هم ناشکر است:
«قُتِلَ الْإِنْسانُ ما أَکْفَرَه» [۳]
مرگ بر این انسان که چقدر ناسپاس است.
البته همان‌گونه که خود خداوند می‌فرماید:
«وَ ما قَدَرُوا اللَّهَ حَقَّ قَدْرِه»‌ [۴]
و خدا را آن چنان که باید به بزرگى نشناخته‏اند.
هر چقدر هم که انسان تلاش کند، نمی‌تواند آن‌گونه که حقّ خداوند است، او را سپاس‌گزاری کند. ولی یکی از برکات توبه، یادآوری نعمت‌های بی‌کران الهی است.
افزون بر این، کسی که نعمت‌های الهی را به یاد آورد و آن نعمت‌ها را قدر بداند، دیگر دنبال گناه نمی‌رود. در واقع، یادآوری الطاف خداوند، یک حالت شرمندگی در مقابل خداوند برای انسان ایجاد می‌کند و زندگی سالمی را برای وی رقم خواهد زد.
مرحوم شیخ عبدالکریم حامد از شاگردان شیخ رجبعلی خیاط می فرماید: «اقرار به گناه و تقصیر در پیشگاه خدا خوب است. در زمان های سابق اگر کسی بیست سال عبادت می کرد او اسمش عابد بود و معتقد بودند چنین فردی مستجاب الدعوة است. شخصی بیست سال عبادت کرد و بعد، از خدا حاجتی خواست ولی حاجتش برآورده نشد. این شخص شروع کرد به ملامت کردن خود. گفت: خدا که بخیل نیست این که حاجتت برآورده نشده شاید در تو یک عیبی وجود دارد. بعد از این که به خود بدگمان شد به او الهام شد همین یک مدت زمان کوتاهی که خودت را سرزنش کردی در نزد ما محبوب تر از این بیست سال عبادت است.»(برگرفته از کتاب «بهترین شاگرد شیخ»، ص۱۲۰ )

آثار اقرار به گناه و اعتراف به نعمت
از اموری که باعث تخفیف عذاب و بخشیدن گناه و افزایش نعمت می شود، اقرار به گناه در پیشگاه خدا است. که دلیل خضوع و ناچیز شمردن خود در برابر حق تعالی است، و اعتراف به نعمتهای او که موجب افزایش آن خواهندشد. امام باقر(علیه السلام) فرمود: لا والله ما اراد الله من الناس الا خصلتین، ان یقرواله بالنعم فیزیدهم، و بالذنوب فیغفرها سوگند به خدا، خداوند از مردم جز دو خصلت نخواسته:
۱- اقرار (لفظی و عملی) بر نعمتهای خدا نمایند که در این صورت خداوند بر نعمت های ایشان می افزاید.
۲- اقرار به گناه که در این صورت خداوند آن را می آمرزد.»(اصول کافی، ج۲، باب اعتراف به گناه) از امام صادق(علیه السلام) نقل شده که: وقتی حضرت آدم(علیه السلام) بر اثر ترک اولی، از بهشت رانده شد، به سرزمین مکه آمد و به انجام مراسم حج در منی و عرفات و مشعر و مکه پرداخت و پس از طواف کعبه به ملتزم (مکان مشخصی است در پشت کعبه که گنهکاران صورت یا سینه خودرا به آن می چسبانند و ملازم آنجا می شوند و دعا می کنند) رفت، جبرئیل بر او نازل شد و به او گفت: به گناهان خود در این مکان اقرار کن، آدم در آنجا ایستاد و عرض کرد: «پروردگارا! برای هر عمل کننده ای پاداشی است. من هم عمل کردم (و توبه نمودم و اطاعت از فرمانت کردم) پاداشم چیست؟ خداوند به او وحی کرد: «ای آدم هر کس از ذریه و فرزندان توبه این مکان بیایند و اقرار به گناه خود کنند، گناهانشان را می آمرزم.»(بحارالانوار، ج۱۱، ص.۱۷۹)
در ماجرای حضرت یونس که پس از ترک اولی، خداوند او را در شکم ماهی قرار داد و او در آنجا به تسبیح و حمد خدا مشغول شد، این مطلب آمده است که در شکم ماهی اقرار به گناه کرده و می گفت: «سبحانک انی کنت من الظالمین» (انبیاء-۸۸) ای خدا! تو پاک و منزه هستی و من از ستمگران(به خود) هستم، و سرانجام خداوند دعای او را مستجاب نمود و نجاتش داد.
منبع : تبیان

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین