کد خبر: ۱۲۵۰۱۲
تعداد نظرات: ۵ نظر
تاریخ انتشار:
به بهانه‌ی اختتامیه‌ی سی‌ویکمین جشنواره‌ي فیلم فجر

«سیمرغ»‌هایی که بوی سیاست می دهند/ داوری آثار یا سنت تقسیم جوایز

دقت در نحوه‌ي اهدای جوايز سیمرغ جشنواره‌ي فجر امسال و چند سال گذشته نشان می‌دهد که اهدای جوایز در جشنواره حقیقتاً یک سنت تقسیم جایزه است و ضوابط و معیارهای درستی در کار نیست. این ادعا را بررسی جزئی جوایز امسال ثابت می‌کند. اصل سنت‌ها و دخالت مسائل سیاسی در تقسیم جوایز در این میان ثابت است، ولی نوع سیاست‌زدگی و سیاسی‌بازی فرق می‌کند...

حسين امیری : دقت در نحوه‌ي اهدای جوايز سیمرغ جشنواره‌ي فجر امسال و چند سال گذشته نشان می‌دهد که اهدای جوایز در جشنواره حقیقتاً یک سنت تقسیم جایزه است و ضوابط و معیارهای درستی در کار نیست. این ادعا را بررسی جزئی جوایز امسال ثابت می‌کند. اصل سنت‌ها و دخالت مسائل سیاسی در تقسیم جوایز در این میان ثابت است، ولی نوع سیاست‌زدگی و سیاسی‌بازی فرق می‌کند و در این میان منافع ملی تنها انگیزه‌ی سیاسی‌ای است که هیچ وقت در نظر گرفته نمی‌شود. امسال نیز پیشاپیش بسیاری از اهالی نقد و نظر انتظار سیمرغ‌های سیاسی را داشتند، چرا که انتخابات ریاست‌جمهوری در پیش روست و یک ضلع این انتخابات جناح متبوع مدیریت سینمایی کنونی است.

به گزارش بولتن نیوز، در انتخابات منتهی به فتنه‌ی 88 میرحسین موسوی، اصلی‌ترین مهره‌ي فتنه‌، سال‌ها رئیس فرهنگستان هنر بود و به واسطه‌ي این مسئولیت طولانی‌مدت و حمایت‌های مالی که از هنرمندان کرده بود، توانست در تبلیغات انتخاباتی بسیاری از هنرمندان را در جبهه‌ی خود بسیج کند. مدیریت‌های هنری در رأس قدرت، به خصوص مدیریت سینمایی، نيز سعی دارند از همین مدل انتخاباتی پیروی کنند و با استفاده از امکاناتی که در دست دارند، آرا و حمایت انتخاباتی هنرمندان مطرح و ستاره‌های سینما را با خود همراه کنند.

براي مثال، از همان ابتدای جشنواره مسلم بود که سیمرغی نه چندان مهم به فیلم ده‌نمکی می‌دهند تا او نتواند ادعا کند که به خاطر شخص من، عوامل فیلم را نادیده گرفته‌اند. از همان ابتدا معلوم بود که حمید فرخ‌نژاد، که در انتخابات 88 حضور فعالي در جبهه‌ي اصلاحات داشت و به خاطر آن چند سال بود ادعا می‌کرد که در موردش حق‌کشی می‌شود، حتماً باید جایزه بگیرد تا در انتخابات بعدی جذب جناح متبوع مدیریت سینمایی شود. اما کسی فکر نمی‌کرد مسئولین جشنواره آن قدر وقیح باشند که به پگاه آهنگرانی که جرایم امنیتی دارد جایزه بدهند؛ آن هم برای فیلمی که پر از اشتباهات روایی و منطقی است و بیشتر فیلم‌فارسی است تا يك فیلم سینمایی در حد جشنواره.

بررسی سیمرغ‌های اهداشده در اختتامیه‌ي جشنواره‌ي سی‌ویکم فیلم فجر نشان می‌دهد که طبق سنت سال‌های قبل، ولی این بار سیاسی‌تر و انتخاباتی‌تر، هیئت داوران دست به تقسیم و سهم‌بندی در جوایز زده‌اند و در این میان، سهم هنرمندان سیاسی‌تر و مشکل‌دارتر بیشتر است. یکی از سنت‌های جشنواره‌ي فجر این است که یک نفر نباید چند سال متوالی جایزه بگیرد، به خصوص در بخش‌های اصلی و حتی اگر در غیر از جشنواره‌ي فجر جوایز خوبی گرفته باشد، سیمرغ سهم او نمی‌شود. بنابراین شهاب حسینی، به واسطه‌ي موفقیت‌هایی که در این چند سال در عرصه‌ي بازیگری به دست آورده است، علی‌رغم بازی درخشان و خاص خود در فیلم «حوض نقاشی»، حتی در میان نامزدهای بازیگری هم حضور نداشت؛ در حالی که بهرام رادان فقط به خاطر اینکه نقش معتاد را بازی کرده بود و این گونه نقش‌ها خاص هستند، براي بازی بسیار ضعیفش در فیلم «سنتوری» جایزه می‌گیرد.

اما شهاب حسینی جرم دیگری نیز غیر از موفقیت‌های چندساله‌اش مرتکب شده است و آن فاصله گرفتن از پُزهای روشن‌فکری است. این روزها در تیتراژها اسم او با عنوان سید شهاب‌الدین حسینی درج می‌شود، در سریال زندگی شهید بابایی بازی می‌کند و در مصاحبه‌اش بیان می‌کند که شیفته‌ي شخصیت این شهید بزرگوار شده است. پس نباید در جشنواره‌ي فجری که قصدش اپوزیسیون‌نوازی است جایزه بگیرد. اما حمید فرخ‌نژاد که سال‌هاست ژست اپوزیسیون گرفته است، به خاطر بازی ضعیفی که در مقابل نقش زن غیرفارسی‌زبان دارد و به خاطر همراهی با پروژه‌‌ي سفارشي دفتر رئیس‌جمهور ‌‌ـ‌یکی از اضلاع انتخابات آینده‌ـ‌ باید جایزه بگیرد؛ چرا که سیاست‌گذاران جشنواره می‌دانند او آن قدر به این جایزه نیاز دارد که به خاطرش هر کاری خواهد کرد. ذوق‌زدگی و تشکرهای فراوان فرخ‌نژاد پس از گرفتن جایزه گواه این ادعاست. اکبر عبدی که برای اولین بار نقشی غیرطنز را به صورت قابل‌توجهی خوب بازی کرده و به اقرار بسیاری از صاحب‌نظران بازیگری، به خوبی از عهده‌ي باورپذیر کردن نقش روحانی عارف و صاحب کرامت برآمده است، باز به دو دلیل نباید جایزه بگیرد؛ اول اینکه او سال قبل از همین جشنواره جایزه گرفته و از سوی دیگر در هیچ انتخاباتی حاضر به فعالیت تبلیغاتی نشده است.

یکی از نشانه‌های سیاسی بودن جشنواره رفتار و شخصیت دبیر جشنواره است. او مانند کاندیداهای ریاست‌جمهوری، بلافاصله با شروع فعالیت خود در سمت دبیری، به دیدار یکی از مراجع تقلید می‌رود و بارها در طول فعالیت خود در این پست، با حضور در نشست‌های مختلف، شعارهای تحول‌گرایانه سر می‌دهد، ولی پُز ارزشی او در كنار فعالیت‌های غیرارزشی‌اش کاملاً رویکرد ریاکارانه‌ای را نشان می‌دهد. آقای عباسیان برای اولین بار در تاریخ جشنواره، در نحوه‌ي توزیع کارت‌های خبرنگاران و اصحاب رسانه دخالت مستقیم کرد و به بهانه‌ي بالا بردن کیفیت خدمات‌رسانی و دقت در انتخاب اصحاب رسانه، بسیاری از متقاضیان را پشت در سالن برج میلاد نگه داشت؛ اما از طرف دیگر، به انبوهی از افراد غیرمرتبط با سالن رسانه، بلیط‌های روزانه مي‌داد؛ تا جایی که عملاً اصحاب رسانه بین دیدن فیلم بر روی صندلی یا فعالیت رسانه‌ای و حضور در نشست‌ها باید یکی را انتخاب مي‌کردند و در روزهای آخر، چند برابر ظرفیت سالن، تماشاگر به آن سرازیر شده بود.

در راستای این عملکرد ریاکارانه در بخش‌های سه‌گانه‌ي هیئت داوری نوعی چینش انجام می‌شود که چهره‌های ارزشی در بخشی غیر از سودای سیمرغ قرار بگیرند تا هم دهان ارزشی‌ها بسته شود و هم جوایز اصلی طبق سیاست اپوزیسیون‌نوازی تقسیم شود. بنابراین در بخش‌های مستند و نگاه نو، که جمعاً شش سیمرغ باید اهدا شود، بیشتر چهره‌های ارزشی قرار می‌گیرند؛ ولی در بخش سودای سیمرغ فقط جمال شورجه متعلق به نسل انقلاب است که حتی برای مراسم اهدای جایزه روی سن حاضر نمی‌شود. بنابراین هیئت داوران بخش مسابقه، دو خروجی کاملاً سیاسی دارد؛ اول بیانیه‌ای که به طور کامل علیه نهادهای ارزشگرای سینما به خصوص حوزه‌ي هنری است و دوم جوایزی که به طرز استادانه‌ای چینش شده‌اند.

فیلم «استرداد»، که ساختاری نسبتاً خوب، ولی نه چندان خاص و محتوايی مورد اعتراض اکثر صاحب‌نظران و چهره‌های انقلابی دارد، در چهارده بخش، نامزد دریافت جایزه می‌شود و چهار جایزه را از آن خود می‌کند. «دربند» نیز که فیلمی بسیار ضعیف است و از ساختار منطقی غلطی برخوردار است، پس از «استرداد» بیشترین نامزدی‌ها را دارد و سه جایزه را به خود اختصاص می‌دهد که در این میان، جایزه‌ي بهترین کارگردانی به این فیلم داده می‌شود؛ چرا که ساختار فیلم ملغمه ایاز بالیوود و فیلم‌فارسی است و چون اشتباهات فاحشي در فیلم‌نامه دارد، مسلماً كارگردان نمي‌توانسته است فیلم‌نامه غیرمنطقی را خوب کارگردانی كند.

در فیلم «دربند»، به طور واضح، مخاطب احمق فرض می‌شود؛ چرا که باید باور کند دختر نابغه‌ای که در رشته‌ی پزشکی رتبه‌ي پانزدهم را آورده است، به راحتی فریب یک دختر لمپن را می‌خورد و بدتر از آن، دختری که حاضر نیست به پسرهای دوره‌ي راهنمایی و دبیرستان تدریس کند، بارها در شب‌نشینی هم‌خانه‌اش با پسرهای مجرد شرکت می‌کند و به آن‌ها شک نمی‌کند و برای چنین دختری وثیقه هم می‌گذارد. صحنه‌ي دعوای دختر دانشجو با هم‌خانه‌اش آن قدر شتاب‌زده و کودکانه اتفاق می‌افتد که برای اخراج فیلم از بخش مسابقه هم کافی است. به نظر می‌رسد دادن سیمرغ به پرویز شهبازی هم به نوعی براي به دست آوردن دل اوست تا انتخاب بهترین کارگردانی.

اصلاً چگونه چنین فیلم احمقانه‌ای می‌تواند جایزه‌ي بهترین کارگردانی را بگیرد، وقتی کارگردان و نویسنده نمی‌دانند که برای سفته، اول حساب بانکی و اموال فرد توقیف می‌شود و اگر اموالی نداشته باشد، حکم جلب خودش را می‌دهند. فیلمی که مخاطب را تا این حد احمق فرض می‌کند فقط به یک دلیل می‌تواند جایزه بگیرد و آن هم دليل سیاسی است. به نظر می‌رسد جریان شبهه روشن‌فکری که در تیم فرهنگی دولت رو به رشد است، به یک دلیل آقای شهبازی را مستحق سیمرغ می‌داند و آن صحنه‌ای است که دختر جوان برای دادن تعهد، به ديدن مرد عیاش و کلاه‌بردار می‌رود و با دادن این تعهد در حقیقت خود را در دام جنسی او می‌اندازد و به نوعی، به طور غیرمستقیم، در این صحنه خودفروشی می‌کند. در این قسمت از فيلم، دختر جواني که تا به حال ما او را با چادر ندیده‌ایم، به ناگهان با چادر در صحنه حاضر می‌شود. کارگردان در این صحنه می‌خواهد بگوید چادر لباس خودفروشی و جلوه‌گری است؛ ادعایی که برخی از شبه روشن‌فکران در سال‌های گذشته آن را مطرح کرده‌اند و برخی شروع آن را نشریه‌ي خاتون می‌دانند.

این ساده انگاری مخاطب در فیلم کاملاً سیاسی «قاعده‌ي تصادف» نیز مشاهده می‌شود. فیلم‌نامه‌ي «قاعده‌ي تصادف» سرشار از این اشتباهات منطقی است و اساس فیلم بر تصمیم چند دختر و پسر جوان برای خروج از کشور پایه‌گذاری می‌شود و دو نفر از این دختر‌ها بدون رضایت خانواده قرار است از کشور خارج شوند، در حالی که هر کسی می‌داند شرط خروج دختر مجرد از کشور اجازه‌نامه‌ي محضری والدین است. نویسنده این مشکل را در یکی از موارد، با بهانه‌ي دروغ گفتن دختر به پدرش مبنی بر شرکت در المپیاد علمی به زعم خودش حل کرده است، ولی در مورد دوم از روی این مسئله‌ي مهم گذشته و تنها گره فیلم به دست آوردن گذرنامه‌ی دختر است، نه گرفتن اجازه‌نامه.

این موضوع این روزها به خاطر بحث‌هایی که در مجلس و رسانه‌ها در مورد اجازه‌ي خروج از کشور مطرح شده به قدری واضح است که حتی امکان فراموشی آن توسط مخاطب هم وجود ندارد. سایر رخدادهای فیلم هم به طرز احمقانه‌ای اتفاق می‌افتند. براي مثال، دوستان دختر مذکور، برای گرفتن اجازه‌ي او، پیش پدرش می‌روند و بدون هیچ انگیزه‌ای با پدر او درگیر می‌شوند و به شكل خنده‌داری از روبه‌رو با پدرش درگیر می‌شوند، ولی بعداً در فیلم می‌بینیم که پشت سر وی زخمی شده است. به نظر می‌رسد جایزه‌ي بهترین فیلم‌نامه برای این فیلم نیز برای متلک‌هایی است که فیلم به قوانین کشور می‌اندازد، نه به خاطر قوت فیلم‌نامه؛ چرا که تمام قوانین کشور در این فیلم دست‌وپاگیر و به نفع اصحاب قدرت تفسیر شده است و نسل جوان می‌خواهند با خارج شدن از کشور از شر این قوانین و قواعد اجتماعی خلاص شوند.

به هر حال، سی‌ویکمین جشنواره‌ي فیلم فجر نیز به اتمام رسید و مثل همیشه ملغمه‌ای از سیاست‌بازی و روشن‌فکرنمایی بر اهدای جوایز حاکم بود و باز هم در بخش اصلی جشنواره، نسل انقلاب با بی‌مهری مواجه گرديد و آثار آن‌ها مظلوم واقع شد. اما باید از مسئولین مدعی انقلاب پرسید تا کی قرار است افراد کوچک و غیرمتعهد مسئولیت بزرگ‌ترین جشن سینمایی کشور را بر عهده داشته باشند. تا کی قرار است هزینه‌های روشن‌فکربازی و متلک‌پرانی به انقلاب از جیب انقلاب پرداخت شود. تا کی قرار است در جشنواره‌ي فجر خبری از انقلاب و دهه‌ي فجر نباشد.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۵
در انتظار بررسی: ۱
غیر قابل انتشار: ۱
امیرعلی
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۲۱:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۸
0
3
بهتره به جای مجسمه سیمرغ...به این متشخصا مجسمه لاشخور اهدا کنیم
پاسخ ها
محمدرضا
| IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF |
۲۱:۵۶ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۸
آفرین زدی توخال
یوکابت
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۱۷:۱۷ - ۱۳۹۱/۱۱/۲۹
0
1
من بااین نظریه موافقم/حتی اقای دری هم اشاره میکندکه چون فلان هنرمندقبلاجایزه گرفته نبایدبه اوجایزه بدهیم امادرجشن اسکارممکنه چندسال متوالی فقط یکنفرجایزه بگیره.
امیری
|
UNITED KINGDOM
|
۱۰:۳۲ - ۱۳۹۱/۱۲/۰۲
0
1
از نظر دوستان ممنونم راستش اصل مطلب خیلی بیشتر بود به خاطر قانون مطبوعات و رعایت حال همکاران سایت یه ذره زهرشو کم کردم همینقدر بگم که واقعا برای جشنواره متاسفم
فرزانه
|
IRAN, ISLAMIC REPUBLIC OF
|
۰۱:۴۳ - ۱۳۹۲/۰۶/۱۲
0
0
منو بیچاره رو باش دلم ب فجر خودمون خوش بود........ :(
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین