گروه سیاسی- انتخابات ریاست جمهوری یازدهم در شرایط خاص داخلی و خارجی برگزار خواهد شد و در عین حال حامل پیامدهای امنیتی قبل و بعد از اجرای آن خواهد بود.
به گزارش بولتن نیوز، به لحاظ بین المللی بر همگان واضح است که هم اکنون جمهوری اسلامی ایران در شرایط بسیار ویژه ای قرار دارد و تحریم های بی سابقه ای علیه آن اعمال می شود و در عین حال تحولات جهانی- به خصوص در غرب آسیا- روندی را دنبال می کند که به خطر افتادن امنیت ملی ایالات متحده و نامین منافع جمهوری اسلامی را در برخواهد داشت.
از منظر داخلی نیز، اختلافات سیاسی از یک سو و التهابات اقتصادی از سوی دیگر بر حساسیت انتخاب یازدهم می افزاید و این مسائل منجر به آن می شود که انتخابات آینده ریاست جمهوری اهمیت ویزه ای به خود بگیرد و شاخص های انتخاب اصلح بسیار مورد توجه باشد.
رئيس جمهور آينده چگونه ميبايد باشد و چه راهبردهايي را بايستي در دستور كار قرار دهد؟ اين سوال، سوال بسيار مهمي است كه در آستانه اتنخابات يازدهم رياست جمهوري جا دارد مورد تامل قرار گيرد. در پاسخ به اين سوال لازم است نگاهي به انقلاب اسلامي و اهداف آن به عنوان چارچوب نظري و نیز تحليلي كلي بر روند 10 دوره گذشته داشته باشيم تا بتوانيم نسبت به آينده و بايسته هاي آن تحليلي ارائه نماييم.
1- انقلاب اسلامي چه بود و به دنبال چه ميگشت؟
بلافاصله پس از پيروزي انقلاب اسلامي، تلاش علمي براي پاسخ به چرايي وقوع اين انقلاب، بهويژه در بين متفکرين غربي، آغاز شد. گروهي از نظريهپردازان از همان آغاز پيروزي انقلاب اسلامي بر آن شدند تا انقلاب اسلامي را براساس نظريات موجود تبيين کنند و گروه ديگري نيز کوشيدند نظريات علمي موجود را به کمک انقلاب اسلامي محک بزنند و نقاط ضعف و قوت آنها را شناسايي کنند. عدهاي از نظريهپردازان نيز درصدد برآمدند به کمک تحليلهاي چند متغيري، انقلاب اسلامي را تحليل نمايند. بههرحال علل مختلفي براي پيروزي انقلاب اسلامي عنوان شد. اما آنچه بيش از همه مورد تاكيد قرار گرفته است اين حقيقت است كه انقلاب اسلامى با بيان نظريه «نه شرقى نه غربى» به دنبال ايجاد ابَر نظمى جمعى مبتنى بر برابرى دولتها و حاكميتها و تحقق حقوق الهى و انسانى ملتها در نظام بينالملل است و تلاش دارد با احياى ظرفيتها و امكانات فراموش شدهی ملتهاى غيرمتعهد و نفى انفعال و مرعوبيت در برابر استكبار، ريشههاى وابستگى ملتها به قدرتهاى بزرگ را قطع نمايد. اين انقلاب به دنبال آن است كه با افشاى ماهيت سلطهگرانه و سياستهاى يك جانبهگرايانهی قدرتهاى بزرگ، خط بطلانى بر اسطوره شكست ناپذيرى آنان بكشد و بسترى مناسب براى حركتهاى مستقل و آزادىبخش براساس خودآگاهى محرومان و مستضعفان فراهم سازد. از اين رو، انقلاب اسلامى با گشودن جبههاى ثالث در نظام بينالملل يا راهحلى سوم در جهان آزاديخواه توانست با نظم بينالملل مادىگرايانه به مقابله برخيزد و به فرهنگسازى در زمينههاى استقلالطلبى و استعمارستيزى در ميان ملتهاى جهان سوم مبادرت نمايد. این حقیقت بزرگِ انقلاب اسلامي را ميتوان در کلام و دغدغههاي رهبر و بنيانگذار انقلاب اسلامي به وضوح جستجو کرد. امام راحل(ره) در این باره میفرمایند:
" مسئله اساسي ما اين نبود كه رژيم سلطنتي برود و قطع ايادي ديگران بشود، اينها همه مقدمه بود براي مسئله اساسي ما؛ و آن اسلام است. انبيا كه جنگ ميكردند با مخالفين توحيد مقصدشان اين نبود كه جنگ بكنند و طرف را از بين ببرند، مقصد اصلي اين بود كه توحيد را در عالم منتشر كنند."[1]
امام خميني(ره) کينه تمامناشدني استکبار نسبت به ملت ايران را واکنشي در برابر اعتقادات و استقلال مردم و شعار نه شرقي و نه غربي آنان ميشمارند[2] و در بياني بسيار مهم ميفرمايند:
" من بار ديگر از مسئولين بالاي نظام جمهوري اسلامي ميخواهم كه از هيچ كس و ازهيچ چيز جز خداي بزرگ نترسند و كمرها را ببندند و دست از مبارزه و جهاد عليه فساد و فحشاي سرمايهداري غرب و پوچي و تجاوز كمونيزم نكشند كه ما هنوز در قدمهاي اول مبارزه جهاني خود عليه غرب و شرقيم. مسئولان ما بايد بدانند كه انقلاب ما محدود به ايران نيست. انقلاب مردم ايران نقطه شروع انقلاب بزرگ جهان اسلام به پرچمداري حضرت حجت - ارواحنافداه - است كه خداوند بر همه مسلمانان و جهانيان منت نهد و ظهور و فرجش را در عصر حاضر قرار دهد. مسائل اقتصادي و مادي اگر لحظهاي مسئولين را از وظيفهاي كه بر عهده دارند منصرف كند، خطري بزرگ و خيانتي سهمگين را به دنبال دارد. بايد دولت جمهوري اسلامي تمامي سعي و توان خود را در اداره هر چه بهتر مردم بنمايد، ولي اين بدان معنا نيست كه آنها را از اهداف عظيم انقلاب كه ايجاد حكومت جهاني اسلام است، منصرف كند. مردم عزيز ايران كه حقاً چهره منور تاريخ بزرگ اسلام در زمان معاصرند، بايد سعي كنند كه سختيها و فشارها را براي خدا پذيرا گردند تا مسئولان بالاي كشور به وظيفه اساسيشان كه نشر اسلام در جهان است برسند و از آنان بخواهند كه تنها برادري و صميميت را در چهارچوب مصلحت اسلام و مسلمين در نظر بگيرند. چه كسي است كه نداند مردم عزيز ما در سختي هستند و گراني و كمبود بر طبقه مستضعف فشار ميآورد، ولي هيچ كس هم نيست كه نداند پشت كردن به فرهنگ دول دنياي امروز و پايهريزي فرهنگي جديد بر مبناي اسلام در جهان و برخورد قاطع اسلامي با امريكا و شوروي، فشار و سختي و شهادت و گرسنگي را به دنبال دارد و مردم ما اين راه را خود انتخاب كردهاند و بهاي آن را هم خواهند پرداخت و بر اين امر هم افتخار ميكنند. اين روشن است كه شكستن فرهنگ شرق و غرب ، بي شهادت ميسر نيست."[3]
امام خميني(ره) با اشاره به درگيري با ابرقدرتها در مسير گسترش نفوذ اسلام در بياني تاريخي ميفرمايند:
"ما اين واقعيت و حقيقت را در سياست خارجي و بينالمللِ اسلاميمان بارها اعلام نمودهايم که درصدد گسترش نفوذ اسلام در جهان و کم کردن سلطه جهانخواران بوده و هستيم. حال اگر نوکران آمريکا نام اين سياست را توسعهطلبي و تفکر تشکيل امپراطوري بزرگ ميگذارند از آن باکي نداريم و استقبال مي کنيم."[4]
بر اساس آنچه گفته شد به وضوح روشن است که مهمترين هدف انقلاب اسلامي درافکندن طرحی نو و شکلدهی تمدنی جدید بر مبناي اصول و ارزشهاي اسلامي و ارائه الگويي ممتاز در جهان بود و بدین جهت است که از همان ابتدا تا کنون این انقلاب، دشمنیهای زیادی را از ناحیه مستکبرین تجربه نموده است.
2- تجزيه و تحليل روند گذشته:
تجزيه و تحليل روند گذشته و ارائه ارزيابي از عملكرد نظام جمهوري اسلامي در حوزه قوه مجريه، اساسا در اين مجال كوتاه امكان پذير نيست و بررسي عملكرد و بيان ضعفها و قوتها و دوري و نزديكي از اهداف انقلاب، خود پژوهش مفصلي ميطلبد كه اميد است انجام پذيرد. اينجانب ناگزير تنها به بخشي از ضعفها و قوتهايي كه دولتها بدان متصف بودهاند اشاره مينمايم و در اين اقدام بيشتر بر روي برنامههاي پنجساله كه پس از جنگ تدوين گرديد تاكيد مينمايم.
برنامه اول توسعه به جهت تاثيرگذاري بر ديگر برنامههاي توسعه و تأثيرات شگرف بر حوزههاي اقتصادي، سياسي، فرهنگي و اجتماعي از جمله مهمترين برنامههاي توسعه و شايد مهترين برنامه توسعه باشد. چند ماهي از طي شدن مراحل قانوني برنامه اول نگذشته بود كه برنامه جديدي در سازمان برنامه به نام «برنامه تعديل اقتصادي» تدوين شد كه در سطح محدودي در دولت به بحث گذاشته شد و از آن به بعد در بسياري از موارد، برنامه پنجساله اول، تحتالشعاع جهتگيريهاي اين برنامه جديد و غيرمصوب، قرار گرفت[5]. در اين قانون، ريشه تمام مشكلات كشور در مشكلات صرفاً اقتصادي خلاصه گرديد و از اين رو با قرار گرفتن توسعه اقتصادي آن هم بر اساس نسخههاي غربي به عنوان پارادايم غالب، اولا مفهوم عدالت كه جزء محوريترين شعارهاي انقلاب اسلامي بود به حاشيه رفت و چنين گمان شد كه رشد بالا نهايتا به عدالت منجر خواهد شد. نكتهاي كه نهايتا به دوقطبي شدن جامعه انجاميد و به شكلگيري طبقه جديدي از ثروتمندان با ارزشهاي خاص منجر شد و ثانيا با اين محوريت و قرار گرفتن جامعه در مسابقه رفاه، ارزشهاي انقلابي همچون قناعت، ايثار و ... كمرنگتر شد و مسئولين نيز به سمت تجملگرايي حركت كردند و از اين رو متاسفانه نسلي كه انقلاب را نديده بود، از اين دريچه با انقلاب اسلامي و نظامِ برآمده از آن آشنا گرديد. به عبارتي قدم مهمي ولو ناآگاهانه در راستاي جدا افتادن نظام اسلامي از اهداف اساسي و مدغم شدن و مضمحل شدن در نظام جهاني بود. جدول زير كه توسط يكي از پژوهشگران آماده شده است نمايانگر اين مطلب است: [6]
دولتها |
توسعه اقتصادي |
توسعه سياسي |
عدالت اجتماعي |
فرهنگ و معنويت |
سياست خارجي |
امنيت |
ساير موارد |
دولت هاشمي رفسنجاني |
50 |
11 |
10 |
9 |
17 |
- |
3 |
در كنار اين مسائل و ناديده گرفته شدن استقلال اقتصادي كشور كه ميبايد در گام اول در طرحريزي مدل اقتصادي بومي مورد توجه قرار ميگرفت، مساله توسعه سياسي مورد غفلت قرار گرفت و فضايي فراهم نگرديد تا در كنار توسعه اقتصادي و همتراز با آن امكان فعاليتهاي آزادانه سياسي محقق گردد.
برنامه پنجساله دوم نيز كه با يك سال فاصله از پايان برنامه اول به تصويب رسيد متأثر از برنامه اول و تعديل اقتصادي بود و از همين روي از آن ميگذريم.
ناظر به اين چالشها و با توجه به افزايش جمعيت جوان كشور و گسترش سطح آموزش عالي و افزايش ميزان مشاركتطلبي در بين مردم، دولتي روي كار آمد كه بر يكي ديگر از شعارهاي اساسي انقلاب اسلامي يعني آزادي و ايجاد فضاي سازنده سياسي تاكيد مينمود. اما نكته بسيار مهم ديگر آن است كه سياستهاي اقتصادي اين دولت نيز در راستاي همان سياستهايي بود كه دولت پيشين برآن تاكيد ميورزيد و تيم اقتصادي دولت خاتمي نيز همان تيم اقتصادي دولت هاشمي بودند. بر همين اساس قانون برنامه سوم توسعه اقتصادي، اجتماعي و فرهنگي جمهوري اسلامي ايران كه در سال 1378 به تصويب مجلس شوراي اسلامي رسيد نگرشي يكجانبه و منحصر در اقتصاد دارد و با تاكيد بر همان سياستها، تقريباً از برنامههاي توسعه فرهنگي و اجتماعي در اين قانون مطلبي ديده نميشود.
جدول زير در همين رابطه قابل توجه است:
دولتها |
توسعه اقتصادي |
توسعه سياسي |
عدالت اجتماعي |
فرهنگ و معنويت |
سياست خارجي |
امنيت |
ساير موارد |
دولت خاتمي |
9 |
50 |
3 |
20 |
9 |
- |
9 |
بر همين اساس و به دنبال ناديده گرفته شدن ركن ركين عدالت در شعارها و سياستگزاريها و استمرار شكاف مسئولين- مردم و غني- فقير و تاكيد افراطي و يكجانبه بر توسعه سياسي و مفاهيمي چون جامعه مدني، تساهل، تسامح كه در موارد قابل توجهي به عدول از ارزشهاي اساسي انقلاب اسلامي و ناديده گرفته شدن اصول "نه شرقي نه غربي" و حفظ كرامت و عزت ملي و سر تسليم فرود آوردن در مقابل دشمن درجه يك ملت ايران يعني آمريكا و كوتاه آمدن در موضع حمايت از فلسطين و ... با نام تنشزدايي منجر ميشد، ملت ايران در انتخابات نهم رياست جمهوري در حالي كه همه طيفها و جريانها با نهايت قدرت در صحنه حاضر بودند به فردي راي دادند كه آشكارا بر عدالت، محروميتزدايي، ارتباط بيواسطه با مردم، مبارزه با سلطه، حمايت از آرمان فلسطين، اصل نه ظلم و نه انظلام تاكيد مي كرد. بر اين اساس در برنامه چهارم توسعه توجه بيشتر و جديتري به حوزه فرهنگ صورت گرفت. در اين برنامهها سياستهاي فرهنگي در اولويت قرار گرفته است.[7] همچنين در اين برنامه تلاش در جهت تحقق عدالت اجتماعي و ايجاد فرصتهاي برابر و ارتقاي سطح شاخصهايي از قبيل آموزش، سلامت، تأمين غذا، افزايش درآمد سرانه و مبارزه با فساد نيز مورد توجه ويژه قرار گرفته است.
مقام معظم رهبري نيز در سال پاياني دولت نهم به نكات مهمي در باب ويژگيهاي اين دولت پرداختند كه اهم آنها عبارتند از: كارمحوري، منطبق بودن شعارهاي كلي دولت بر شعارهاي انقلاب، اعادهى عزت ملى و ترك انفعال در مقابل سلطه و تجاوز و زيادهطلبى سياستهاى ديگران و ترك شرمندگى در مقابل غرب و غربزدگى، جلوگيري از استمرار روند غربگرايي در بدنه مجموعههاي دولتي، جرأت در ايجاد تحول، جرأت در مقابلهى با فساد، روحيهى تهاجم در مقابلهى با زورگويان بينالمللى، روحيهى مردمى و خاكى اين دولت، سادهزيستى - بخصوص در خود آقاى رئيسجمهور.
برخي از اين ويژگيها همچون تاكيد بر ارزشهاي انقلاب و داراي وزن بودن در سياست خارجي و ... نيز در ديدار رهبر انقلاب با دولت دهم در سال پاياني آن نيز مورد تاكيد قرار گرفت. به هرحال چنانچه بيان شد اين ويژگيها همان ويژگيهايي بود كه به خاطر آن مردم به دولت نهم و دهم راي دادند. در كنار اين قوتها ضعفهايي نيز وجود دارد كه انتظار ميرود در دولت آينده نباشد.
1- اهميت بيشتر به قانون؛
مقام معظم رهبري در اين خصوص مي فرمايند:
"قانون را اهميت بدهيد. قانون - وقتى كه با ساز و كار قانون اساسى پيش رفت - حتميت و جزميت پيدا ميكند. ممكن است همان مجلس يا دولت يا ديگران مقدماتى فراهم كنند كه آن قانون عوض بشود - با طرحهايى كه در مجلس مىآيد، با لوايحى كه دولت ميدهد، با تصميمسازيهايى كه در بخشهاى مختلف انجام ميگيرد - عيبى ندارد؛ اگر قانون نقص دارد، ضعف دارد و غلط است، عوض بشود؛ اما تا مادامى كه قانون، قانون است، حتماً بايستى به آن عمل بشود و به آن اهميت داده بشود. من اين را تأكيد مىكنم."
2- نگاه صفر و يكي به مجموعه دولتهاي پيشين؛
چنانچه بيان شد اشكالات عمده و بعضا غير قابل اغماضي در دولتهاي پيشين وجود دارد اما اين به معناي ناديده گرفتن خدمات نيست. آنچه بارها در سخنرانيهاي رئيسجمهور محترم بيش از همه به نظر ميرسيد تاكيد بر نفي گذشته و اثبات افراطي دولت خود است. بي شك چنين ادبياتي با مجموعه درون انقلاب، به آتش مناقشات و جدالهاي دروني خواهد دميد.
3- كم كاري در توليد منظومه فكري متناسب با اهداف انقلاب اسلامي در حوزههاي اقتصادي و سياسي و ...
اين دولت دائما بر ارزشهاي انقلاب اسلامي و راه و روش بومي در اداره كشور و پرهيز از وابستگي به نظام سلطه تاكيد ميورزيد و نقطه قوت دولت احمدي نژاد نيز همين بوده است اما متناسب با اين هدف در راستاي فعال كردن مجموعههاي نخبگانيِ معتقد كه به توليد فكر و ادبيات در اين زمينه بپردازند توجه نشد و معالاسف فرصت از دست رفت. به عنوان نمونه، چندين سال است كه مقام معظم رهبري، نامگذاري سالها را به عناوين اقتصادي اختصاص ميدهند و نشانهها حاكي از تقابل آخرين جبهه دشمن با انقلاب اسلامي در حوزه اقتصادي بوده است؛ اما امروز به عنوان مثال ما نميدانيم كه آيا ارز بايد تك نرخي شود يا دو نرخي و يا شناور؟! و اساساً ميبايد چه تعاملي با دلار به عنوان واحد پولي دشمن درجه يك نظام اسلامي ميداشتيم؟!
4- تاكيد بر مساله ايران و ايرانيت:
هيچ كس منكر اهميت ايران نيست. سالها قبل مرحوم شهيد مطهري به عنوان يكي از استوانههاي فكري نظام جمهوري اسلامي، كتاب خدمات متقابل اسلام و ايران را نوشتهاند، اما هيچ كس نيز نيست كه نداند اولاً احياء ايران پس از قرنها ركود و رخوت و آزاد شدن استعداد سرشار ايراني از بند خروارها غل و زنجير در سايه ورود اسلامِ تمدن ساز به ايران بوده است و ثانياً آنچه نظام اسلامي را ايجاد و حفظ و در دل ميليونها مسلمان جا داده است همين نكته است كه "جنگ ما جنگ عقيده است و جغرافيا و مرز نميشناسد."
5- تصميمهاي عجولانه و مقطعي:
نمونههاي قابل توجهي را در دولت ميتوان ديد كه در آن تصميمات مقطعي و عجولانه گرفته شده است كه شايد دليل آن را در همان ضعف سوم به عنوان ضعف مبنايي و نيز كمي كار كارشناسي در برخي از موارد بتوان جست. نمونه اخير اين دست موارد را ميتوان در تصميم دولت در ممنوعيت واردات و صادرات فهرستي از كالاها و تغيير اين فهرست پس از چند روز سراغ گرفت!
6- توجه كمتر به فرهنگ:
همانطور كه بيان شد گفتمان ارزشي دولت خود مهمترين اثر فرهنگي را در جامعه گذاشت و تاكيد بر ارزشهاي انقلاب اسلامي را در مقابل ارزشهاي غربي به عنوان يك افتخار مطرح نمود اما به هرحال متاسفانه به نظر ميرسد كه هنوز هم فرهنگ و حوزه فرهنگي در اين دولت مظلوم است و تلاش جدي براي حمايت از كادرسازي و نخبهپروري بر اساس اصول و ارزشهاي انقلاب در حوزههاي گوناگون هنري همچون سينما و ... نشده است.
7- اعلان عمومي برخي از اتفاقات قبل از تصميمگيري و ايجاد انتظار غيرواقعي در جامعه
در اين خصوص موارد قابل توجهي را ميتوان ذكر كرد كه از جمله آنها ميتوان به اعلان مرحله دوم هدفمندي اشاره كرد. بيان مسائل به اين نحو به هر نيتي، موجب انتظار غيرواقعي در جامعه و التهاب ميگردد.
8- خط قرمز قرار گرفتن افراد به جاي قانون:
این وظيفهاي انساني و شرعي است كه از افراد در مقابل سخناني كه گمان ميشود تهمت است، حمايت كنیم. اما بيان اين نكته كه "كابينه خط قرمز است" موجب القاء اين باور در جامعه ميگردد كه افراد محوريت يافتهاند و اين مسالهاي خطرناك است و با ارزشهاي دولتي كه همواره بر ارزشمحوري تاكيد كرده و ميكند سازگار نيست.
نكته مهمي كه بايد بدان اشاره كنم آن است كه بيان اين نكات در دولت نهم و دهم بدين معنا نيست كه اين ضعفها در دولتهاي قبلي نبوده است بلكه زاويه نگاه اين نوشتار در نقد دولتها متفاوت مي باشد.
دولت آينده چگونه بايد باشد؟
تا چند ماه آینده دوران قانونی دولت دهم به اتمام ميرسد و انتخابات يازدهم شكل خواهد گرفت. اين سوال مهمي است كه رئيس جمهور و دولت آينده چگونه بايد باشد؟
در پاسخ به اين سوال به جهت پرهيز از تكرار مطالب گذشته تنها به چند مطلب اشاره مينمايم:
1- بي شك چنانچه گفته شد در تمامي ادوار مردم به كساني رأي دادهاند كه گفتمان آنها را نزديكتر به گفتمان انقلاب اسلامي يافتهاند و در رأي دادن به آنها تلاش كردهاند نواقص دولت قبلي را پوشش دهند. از همين روي، تمركز و تاكيد بر اصول و ارزشهاي انقلاب اسلامي و در رأس آنها پايبندي به ولايت فقيه مورد خواست ملتِ "مقتدر مظلوم" ايران است و موفقيت در پيشبرد اهداف منوط به همين اصول و ارزشهاست. بار اصلي اين نظام بر دوش توده مردمي است كه مرد و زن و پير و جوان آن به ارزشهاي فطري انقلاب اسلامي همچون زير بار ظلم نرفتن، دفاع از كرامت و عزت ملي در مقابل سلطهجويان و عدالت و... معتقدند و جدا افتادن از آنها خسارتي غير قابل جبران را به همراه خواهد داشت.
2- هر چند كه به نظر ميرسد در حوزه داخلي، عمده چالشهاي دولت آينده در عرصه اقتصادي باشد اما غفلت از حوزه انديشهاي و توليد ادبيات محتوايي متناسب با تراز انقلاب اسلامي در عرصههاي اقتصادي و سياسي و نيز غفلت از حوزه فرهنگي و تلاش براي شكلگيري جامعهی تراز انقلاب اسلامي با محوريت قناعت و سادهزيستي، ايثار و قدرت تشخيص و حمايت از جرياني كه به اين مساله كمك ميكند، ميتواند ضربههاي مهلكي در بزنگاهها به نظام اسلامي وارد نمايد.
3- پرهيز از تنشزايي در جامعه و متهم كردن قوا و تلاش براي تحقق وحدت و تمركز بيوقفه بر كار و تلاش عالمانه نكته مهم ديگري است كه رئيسجمهور آينده ميبايد بر آن تاكيد كند چرا كه اختلاف تنها به از دست دادن فرصتها منجر ميگردد و بديهي است كه مردم در مورد عملكردها به خوبي قضاوت ميكنند.
4- پايبندي به قانون و پرهيز از رفتارهاي قانونگريزانه علي رغم وجود كاستيها و حتي تنگنظريها در تصويب قانون يكي از انقلابيترين فرائض است و بيشك قانونگريزي دولت ميتواند به جامعه منتقل شود كه ديگر تبعات آن را نميتوان كنترل نمود.
5- در حوزه سياست خارجي، بي شك گفتمان غالب ميبايد گفتمان تهاجمي و دوري از انفعال باشد. امروزه جمهوري اسلامي در بهترين شرايط خود قرار دارد و قدرتمندتر از هميشه است و دليل آن نيز شدت دشمنيهاست كه "هرچه نعمتها بزرگتر باشد وسوسهها بيشتر است". امروز، مردم ما تهديد اتمي فرانسه و حمله نظامي امريكا عليه ايران را مورد تمسخر قرار ميدهند و به بركت آن در كشوري مانند مصر كه سالها تجربه خفقان حاكميت آمريكايي را دارد، مردم شعار ميدهند كه ديگر اجازه نخواهيم داد امريكا بر ما حكومت كند. اين سرمايهاي است كه به بركت انقلاب اسلامي و ايستادگي سي ساله نظام اسلامي فراهم شده است و جهان اكنون در حال شكلگيري هندسهاي جديد بدون رهبري يكجانبه و ظالمانه آمريكا است و عدم توجه به اين نكته، در افكار مردم، سادهلوحي و بيبصيرتي و زبون بودن تلقي خواهد شد.
اميدوارم خداي متعال، مرحله حاضر را نيز قدمي بزرگ در راستاي نيل به اهداف بزرگ انقلاب اسلامي قرار دهد.
منبع: نشریه اصولگرا
[1] - صحیفه امام، ج8 ، ص42
[2]. همان، ج 20، ص 203.
[3] - همان، جلد 21،ص 327
[4] - همان، جلد 21، ص 81
[5] . فرشاد مؤمني،كالبدشكافي يك برنامه توسعه، مؤسسه تحقيقات دانشگاه تربيت مدرس، 1374، ص 130.
[6] - محمد حسين زاده، گفتمانهاي حاكم بر دولتهاي بعد از انقلاب در جمهوري اسلامي ايران، تهران، نشر مركز اسناد1386
[7] . ر.ك قانون برنامه چهارم توسعه، انتشارات سازمان مديريت و برنامهريزي كشور.سي دي حاوي اين برنامه
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com