جشنواره ای که قرار بود در فجر پابرهنگان روایتگر کوخ نشینان و مستضعفان و محرومان عالم بر پرده سینما باشد، در "کاخ" خود داستان سرای قشر مرفه ای گشته که اتوپیای آنان برلین، کن، لوکارنو و اسکار است و الگویشان غرب، برای درک این نگاه لازم نیست که خیلی هم به مضمون فیلم ها توجه کرد، ظواهر کفایت می کند، رنگ رخساره خبر می دهد از سر درون، کافی است از پارکینگ "کاخ" جشنواره شروع کنید؛ از ماشین های چند صد میلیونی، از آدم هایی با تیپ های به اصطلاح هنری، از البسه های گران قیمت، از بدحجابی که نه بی حجابی ها، ازانبوه مردان وزنانی که بی مهابا در محوطه بیرونی و جلوی درب ورود در حال سیگار کشیدن وگفتن و خندیدن هستند، از مَحرم بودن های نا محدود، از شکل وشمایل ها.
اینجا همه هستند از بی حجاب تا چادری از هنرمند تا فامیل و دوست فلان بازیگر، از اصحاب رسانه تا اصحاب مدیران، اینجا همه هستند بجز مستضعفان و پابرهنگان انقلاب، نباید هم باشند، "کاخ" جشنواره در بالا شهر برای آنها دور از دسترس است، اصلاً مگر کاخی را سراغ دارید که پایین شهر باشد همه "کاخ" ها در همه ادوار در بالاشهر بوده اند، گیریم که پایین شهر می شد، غیر از اینکه اسباب زحمت بالا نشین ها را برای رفت و آمد فراهم می کرد، این جشنواره مگر در پایین شهرمخاطب هم دارد که حالا به خواهد "کاخ" خود را آنجا بنا کند، "کاخ جشنواره" برای اهالی هنر و رسانه است گرچه خیلی های دیگرهم اینجاهستند که نه هنرمندند و نه رسانه ای، انقدر آدم اینجا هست که دیگر سالن ها گنجایش ندارند، اما هرچه که هستند کلاس "کاخ" نشینی را حفظ می کنند، اصولاً کاخ نشینی آدابی دارد و کسی که کاخ می رود باید مودب به آداب آن باشد، "کاخ" محل اغنیاست، "کاخ" چون مختص اعیان است، خوی اعیانی هم می طلبد، روحیه اشرافیگری، "کاخ" با زرق و برق عجین است با ریخت و پاش قرین، فقرا و پابرهنگان کجا و آداب "کاخ" نشینی کجا؟ اصلاً بخاطر همین مقتضیاتش هست که "کاخ" برازنده سینمای امروز ما است، ظرف و مظروف متناسب هم اند، سینمای اشرافی و اعیانی جز "کاخ" چه میتواند داشته باشد، برای بعضی از این سینمایی ها ومثلاً هنرمندان با این تیپ و کلاس با این زرق وبرق با این ژست و ادا کجا را می توان در نظر گرفت جز "کاخ" ؟
نمیدانم چرا انقدر لی لی به لالای این سینما و بعضی از این سینمایی ها می گذاریم؟ نمی دانم چرا احساس می کنیم برای اینکه سینما را حفظ کنیم مجبوریم تن دهیم به هر چه که خواست این جماعت است؟، نمی دانم چرا اگر یک هنرمندی که ناخواسته الگوبخش درجامعه است با بدترین پوشش که نه، بدون پوشش در "کاخ"جشنوراه" حاضر شد جرأت تذکر نداریم تا خدایی ناکرده سینما از ما قهر نکند و به تیریج قبای کسی بر نخورد ، اما اگر دختر جوانی با پوشش حداقلی و بدحجابی در معابر شهر بود با او برخورد انتظامی می کنیم، مگر این جماعت چه گلی به سر انقلاب زده اند که مجبور به باج دادن به آنها هستیم؟
چرا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ما جرات ندارد متولی سینمای انقلابی و اسلامی شود؟، مگر نه اینکه رهبری فرمودند: «وزارت ارشاد نمىآید اعلان کند که من مىخواهم «سینماى اسلامى» درست کنم! مگر ما از چه خجالت مىکشیم؟! یک روز در این دنیا کسانى بودند که از گفتن «بسمالله» و از بردن نام اسلام، خجالت مىکشیدند؛ ما آمدیم اسلام را در دنیا سکهى رایج و نرخ شاهعباسى کردیم. حالا خجالت بکشیم از اینکه بگوییم سینما و تئاتر اسلامى مىخواهیم؟! چرا اعلان نمىکنند؟ صریحاً بگویند که ما مىخواهیم سینمایمان را اسلامى کنیم.»
پس کو اعلان وزرات ارشاد؟ وزارت ارشاد و دست اندرکاران جشنواره از چه خجالت می کشند؟! از چه می ترسند؟! از مناسبات صنفیشان؟! از قهر کردن این سینما؟! از کم رونق تر شدن سالن ها؟! چرا نباید جشنواره فجر حال و هوای فجر انقلاب اسلامی را داشته باشد؟ چرا برگزارکنندگان آن می ترسند که رنگ و بوی جشنواره رنگ و بوی اسلامی شود؟ چرا هرچه می نگریم از پوستر تا شعارها از "کاخ" تا سالن های اکران از افتتاحیه تا اختتامیه، نشانی، نمادی، حرفی، رنگی از اسلام و انقلاب نمی بینیم؟ این "کاخ" حال و هوایش ،رنگ و بویش بیش تر یادآور "کاخ سعدآباد" است تا "حسینیه جماران".
ساخت آثار سینمایی و بارور نمودن سینمای انقلابی شاید پروسه ای بلند مدت و چندین ساله باشد -که باز هم فکر می کنم سی و یک دوره جشنواره فیلم فجر برای تحقق این مهم فرصتی کافی بوده است، اما هنوز هم محقق نشده و این مسیر فعلی هم حتی ما را نزدیک به آن نخواهد کرد- اما سر وسامان دادن به حواشی جشنواره فجر به عنوان شاخص ترین اتفاق سینمایی کشور و رنگ بوی انقلابی بخشیدن به آن فارغ از شعاری حرف زدن امری است نه چندان پیچیده که نیاز به مرور زمان و صرف هزینه و عمیلات آنچنانی ندارد، نگاه برگزارکنندگان جشنواره امسال به قدری منفعلانه است که حتی ساده ترین کار که گنجاندن مفهوم فجر و انقلاب در پوستر این جشنواره می بود را انجام ندادند و پوستری تهی از هرگونه محتوا و نماد انقلابی را برخلاف ادوار گذشته جشنواره طراحی کردند، پوستری که با عاری بودن از هرگونه نشان هویت ملی و اسلامی، قابلیت استفاده برای جشنواره فیلم مثلا کلیمانجارو را هم دارد! از جشنواره ای که مسئولین برگزاری و رسانه ای آن بجای تدبیر در خصوص هرچه انقلابی تر کردن آن، جلسه می گذارند و می اندیشند که چگونه در قبال انتقادهای طیف حزب اللهی و انقلابی عمل کنند و با اتخاذ چه راهکارهایی منتقدان اصلی این طیف را در برگزاری جشنواره سهیم کرده تا صدای نقد و انتقادشان از وضعیت موجود را ضعیف تر کنند بیش از این نیز انتظاری نیست، نه با خنثی کردن منتقدین و نه با مصاحبه و شعار دادن و نه با پسوند کردن "فجر" به این جشنواره، محتوا و اجرای آن انقلابی نمی شود.
به فرموده مقام معظم رهبری: «برای دینی کردن، الزامی به استفاده از واژگان یا نهادهای مذهبی نیست، بلکه ترویج هنرمندانه مقولاتی نظیر عدالت، حقوق انسانی و مسایل اخلاقی و پرهیز از ابتذال و استحاله هویت انسان و جامعه می تواند نمونه های خوبی ازهنر دینی باشد.»
برای اینکه جشنواره فجر به فجر سینمای انقلاب اسلامی تبدیل شود در گام نخست، می بایست نگاه برگزارکنندگان آن انقلابی شود، اگر نگاه حاکم بر جشنواره اصلاح شد به مرور به محتوا ومضمون جشنواره نیز سرایت خواهد کرد، هر وقت بجای "کاخ" نشینان، کوخ نشینان چشم و چراغ این جشنواره و سینما شدند می توان امید داشت که اتفاقی در راستای سینمای انقلاب اسلامی خواهد افتاد، نکته قابل توجه آن است که در ارزیابی عملکرد جناب آقای عباسیان و دوستانشان این فیلم های پخش شده در طول جشنواره نیست که تاثیر گذار است چرا که تولیدات سینمایی را باید ماحصل سیاستگذاری های ارگان های متولی تولید مثل معاونت سینمایی، فارابی، حوزه هنری و غیره دانست، بلکه سبک و سیاق برگزاری و حواشی آن است که نمره عملکردی برگزارکنندگان جشنواره فجر را تعیین خواهد نمود و از این حیث می توان گفت برگزارکنندگان این جشنواره نمره قبولی را کسب نخواهند کرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com