هيلاري كلينتون «طي نامهيي، رييسجمهوري امريكا را به انجام اقدامات مهمي براي حل مشكلات اين كشور در عرصه داخلي و خارجي از جمله كنار آمدن با ايران توصيه كرده است».
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از مهر، هيلاري كلينتون وزير خارجه سابق امريكا در نامه خداحافظي
خود از دولت باراك اوباما توصيههايي را مطرح و تاكيد كرده عمل كردن به
آنها ميتواند در دور دوم رياستجمهوري اوباما مفيد باشد. وي در اين نامه
كه متن كامل آن در شماره اخير هفتهنامه اشپيگل آلمان منتشر شده، آورده
است: ۲۰۱۳ سال سرنوشتسازي است. طي دهههاي گذشته هيچگاه مانند امروز
امكان عملي شدن ابتكارات امريكا در منطقه وجود نداشته است. در اينجا بايد
هم در برابر دوست (اسراييل) و هم دشمن (ايران) شجاعت به خرج داد و اين امر
بدون فشار ديپلماتيك و برخي توافقات غيردلخواه محقق نميشود.
شما
در دور دوم رياستجمهوري خود بايد نمايندگان جديدتان را در موضوع مذاكرات
صلح اسراييل- فلسطين و نيز مساله هستهيي ايران معرفي كنيد، مسائلي كه
تركيب آنها توجه خاصي را به خود جلب كرده و شايد در جايي خارج از تهران يا
تل آويو به يك توافق منجر شود.
هيلاري با بيان اينكه براي جهان عرب
هر دو اينها در ارتباط با هم يك مجموعه را ميسازند و اوباما بايد روشن
كند كه به اين مساله باور دارد، سعي كند ديپلمات انتخابياش پايبند به آن
باشد از همسرش بيل كلينتون به عنوان گزينهيي مناسب براي اين كار ياد كرده و
به اوباما توصيه ميكند به جانشين خودش جان كري اهميت اين مساله را
يادآوري كند. وي از اوباما ميخواهد به بيل كلينتون اختيار كامل داده و
همكاراني با توانايي بالا در اختيارش بگذارد.
وزير خارجه پيشين
امريكا از رييسجمهوري اين كشور ميخواهد همانند نخستين سخنرانياش در
قاهره، بار ديگر به روشنگري درباره برنامههاي دولتش براي منطقه پرداخته و
اينبار مشخص كند كه حرفهايش را عملي خواهد كرد.
كلينتون در بخش
ديگري از اين نامه مينويسد: اما اين اقدامات كافي نيست. شما بايد روي
بنيامين نتانياهو سرمايهگذاري كرده و با ايران مذاكرات مستقيم با امتيازات
گسترده و مرزهاي تعريف شده مشخص انجام دهيد، ميدانم اين به نظر
سادهانگارانه ميآيد، اما ميتواند كارگر باشد چرا كه با وجود شايعاتي كه
از تهران و تلآويو به گوش ميرسد تغييرات بنيادگرايانهيي در حال رخ دادن
در منطقه است كه ممكن است سبب از دست رفتن آنها شود.
وي افزوده
است: ايران، عراق، سوريه، به علاوه حزبالله قدرتمند در لبنان و حماس در
نوار غزه، اينها سبب وحشت ما بوده است. اين خطرها جزيي از تاريخ - هر چند
بخش قابل پيشبيني آن - است.
به نوشته كلينتون، حزبالله همواره در
جبهه ايران باقي مانده، اما نفوذ ايران در عراق كاهش يافته و جنبش حماس
نيز در حال دور شدن از ايران است. كلينتون در ادامه با اين ادعا كه
اصليترين همپيمان منطقهيي ايران يعني سوريه ظرف ماههاي آينده سقوط خواهد
كرد، توصيه ميكند نظام آتي اين كشور را گروههاي سني مذهب سازماندهي شده
از داخل و مخالف با نظام ايران شكل دهند.
كلينتون حلقه جديدي را كه
در خاورميانه شكل گرفته حلقه بين تركيه، مصر، قطر و عربستان ميداند كه
همگي سني هستند. وي ميگويد اگر به جاي رييسجمهوري ايران بود، اين روند
تغيير لايهيي قدرت در منطقه را با نگراني زير نظر ميگرفت.
وزير
خارجه مستعفي امريكا با اشاره به تاثير تحريمهاي اقتصادي عليه ايران مدعي
شده است گروهي در داخل اين كشور به دنبال اهداف نظامي در برنامه هستهيي
هستند و در عين حال گروهي نيز تنها بر جنبه فناوري هستهيي تاكيد دارند.
وي
ميگويد حتي در ميان گروههاي اپوزيسيون داخل ايران نيز كسي خواهان دست
برداشتن از فعاليت هستهيي نيست، از اين رو امريكا بايد با پيشنهاد معامله
بزرگ از وقوع بدترين حالت در اين مورد جلوگيري كند. همچنين امريكا بايد حق
ايران در غنيسازي اورانيوم تا ميزان ۵ درصد را كه در مصارف پزشكي ميتواند
به ۲۰ درصد نيز ارتقا يابد، به رسميت بشناسد و در مقابل ايران اورانيوم
غنيشده خود را تحت نظارت بينالمللي به تركيه يا روسيه فرستاده و اجازه
ورود بازرسان آژانس را به تاسيسات هستهيي خود بدهد.
كلينتون اين
اقدامات را پيششرط لغو تدريجي تحريمهاي اقتصادي عليه ايران و نقطه نهايي
را نيز از سرگيري روابط ديپلماتيك ايران و امريكا دانسته و تاكيد ميكند
واشنگتن بايد در نهايت به اين مساله اذعان كند كه ايران يك قدرت منطقهيي
است و از تلاش براي تغيير نظام اين كشور دست بردارد.
وي مدعي
ميشود ايران از برنامه هستهيي به عنوان اهرمي براي حفظ قدرت خود استفاده
كرده و ميكوشد همچون يك قدرت هستهيي به نظر برسد. به نوشته اين مقام سابق
امريكايي نگرانيهايي كه امريكا درباره سياستهاي تندروانه محمود
احمدينژاد دارد پس از انتخابات رياستجمهوري ايران در ماه ژوئن ديگر
بيمعني خواهد بود، چرا كه وي ديگر نميتواند در اين انتخابات نامزد شود.
كلينتون
از علي لاريجاني به عنوان جانشين احتمالي احمدينژاد ياد كرده و وي را
سياستمداري معقول و واقعبين ميداند كه كتابهاي فلسفي مانند آثار كانت را
خوانده و گزينه مناسبتري براي مذاكره است.
وي در ادامه با اشاره
به بحران ديرينه خاورميانه مينويسد: درباره بنيامين نتانياهو بايد با كمال
تاسف بگويم وي بخشي از مشكل در خاورميانه است نه راهحل. نتانياهو در دور
نخست رياستجمهوري شما، به خواستههاي مطرح شده درباره توقف شهركسازي توجه
نكرد. در عين حال وي كسي است كه خواهان پيروزي جمهوريخواهان در انتخابات
رياستجمهوري بود. اكنون زمان توجه به اين واقعيت است، نه از روي انتقام،
بلكه از روي هوشياري، كه ما نبايد به همپيمان اسراييليمان اجازه اجراي
تمام خواستههايش را بدهيم. تنها زماني كه ما نتانياهو را تحت فشار بگذاريم
ميتوانيم به يك واسطه واقعي در منطقه تبديل شويم.
كلينتون يادآور
ميشود نگراني بزرگ رژيم صهيونيستي تبديل شدن ايران به يك قدرت هستهيي
است و اين موضوعي است كه مورد توافق واشنگتن نيز هست. اين موضوع ميتواند
سبب يك رقابت تسليحاتي در منطقه شود و اگر غرب نتواند ايران را در اين راه
متوقف كند، خطر به مرزهاي امريكا و اروپا نيز ميرسد.