اعتراضات سنیهای استانهای سنینشین عراق به دولت این کشور درواقع یک سری تحرکات اقلیمی وابسته به مثلث اسلام آمریکایی و ارتجاع عرب با محوریت آمریکا است تا آن را چیزی که آنها در برابر نیروی هلال شیعی میدانند، قرار دهند. این اعتراضات در واقع ضدانقلابی و ضدشیعی هستند که محصول «پترودلارهای» قطر و تسلیحات عربستان و امکانات لجستیکی ترکیه میباشند. این وضعیت شبیهسازی شرایط سوریه در عراق است و حتی با اطلاعاتی که در دست است، طرفداران القاعده که در سوریه هستند، به احتمال زیاد در ماههای آینده به عراق کوچ خواهند کرد، چراکه در سوریه به بنبست رسیدهاند. بهخصوص اینکه احتمال توافق میان روسیه و آمریکا درباره سوریه وجود دارد. دیدگاههای وهابی عربستان در کنار سیاستهای نئوعثمانیگری حزب عدالت و توسعه ترکیه، وجه اشتراک پیدا کردهاند تا آنچه که در سوریه محقق نشد را با ایجاد تفرقه و جنگ میان فرقههای شیعه و سنی، مطابق با منافع آمریکا و رژیم صهیونیستی در این منطقه محقق کنند. لذا بهدنبال این هستند که از این طریق محور مقاومت در منطقه علیه اسرائیل را تضعیف کنند و خطر فروپاشی رژیم صهیونیستی را کم کنند.
محور عراق – سوریه چه بهلحاظ ارتباطات زمینی و چه دریایی، برای آمریکا خطر ایجاد میکند و آمریکاییان نیازمند این هستند که شرایط را تغییر دهند. اکنون که محور غرب و آمریکا نتوانستهاند از دخالت در افغانستان و عراق و سوریه نتیجه دلخواه را بگیرند، لذا درصدد هستند که با ایجاد فتنه داخلی در این کشورها و ایجاد برادرکشی به اهداف خود برسند. آنها مصمم هستند که با ایجاد فتنه در عراق، این کشور را به سه منطقه کردها، الانبار برای سنیها و منطقه شیعهنشین تقسیم کنند و به این وسیله ضمن محصور کردن شیعیان، مسیر ارتباطی ایران با محور مقاومت را قطع کنند.
متأسفانه آقای نوری المالکی با عملکرد ضعیف در مدیریت داخلی، راه را برای ایجاد این فتنهها باز کرده و بستر مناسبی را برای تحقق اهداف بازیگران خارجی ایجاد کرده است.
نوری المالکی درون ائتلاف ملی عراق که اغلب گروههای شیعه هستند، بیشتر به شکل صوری از ظرفیتهای این ائتلاف استفاده کرده است نه به شکل واقعی. مشارکت گروههای مختلف این ائتلاف بیشتر پروتکلی بوده و خیلی نتوانسته است از طریق ایجاد یک ائتلاف قوی، راه نفوذ مداخلهگران خارجی و منطقهای را سد نماید. همچنین روند تعامل نوری المالکی با کسانی مثل حکیم، مقتدا صدر، ابراهیم جعفری و کردهای عراق ثبات نداشته است. مثلا در یک مقطع زمانی، مالکی تصمیم گرفت که از حضور بعثیها در حاکمیت بهعنوان نیروی کمک استفاده کند و با محوریت خود علیه سایر رقیبان سیاسی بهرهبرداری کند.
در حال حاضر یکی از اعتراضات مردم الانبار، اعتراض به ماده 4 قانون اساسی عراق است که براساس آن بازگشت اعضای حزب بعث به حاکمیت ممنوع است. این اعتراضات نشاندهنده تلاش مذبوحانه بعثیها برای قدرتنمایی است. حتی برگشت معاون سابق صدام، عزت ابراهیمالدوری در شرایط فعلی، خود نشانهای از بعثیها در عراق است. اگرچه بازگشت الدوری نتیجه مداخلات اقلیمی و خارجی در عراق است، اما واقعیت این است که نوری المالکی در طی دوران حاکمیت خود با تعدادی از افسران بعثی همکاری داشته و تلاش کرده است که از حضور آنها جهت تثبیت موقعیت سیاسی خود بهرهگیری کند؛ بیشتر این اطلاعات در رسانههای عربی وجود دارد.
همچنین نوری المالکی از رهبران گروه الصحوه در استانهای سنینشین در جهت همکاری استفاده کرده است. آنها نیروهایی هستند که در اردن آموزش دیدهاند تا با تروریستهای القاعده مبارزه کنند. این نیروها بیشتر در استان الانبار حضور دارند و نیروهای گروه الصحوه علاوهبر اینکه با مردم استانهای سنینشین ارتباط مثبتی ندارند، از نظر مردم متهم به همکاری با آمریکاییها هستند. درواقع نیروهای الصحوه در استان الانبار نیروهای ائتلاف با مالکی هستند و مالکی درصدد تسلط بر این مناطق از این طریق و مبارزه با القاعده میباشد. این ائتلاف عملا بدون مشورت قوی و ریشهدار با سایر رهبرانی بود که در ائتلاف با مالکی حضور دارند؛ یعنی درواقع مالکی در این مورد خودسر عمل کرده است. حتی در مورد مسئله کرکوک هم نوعی بیثباتی در عملکرد مالکی در برابر کردها وجود دارد و دیگران مالکی را متهم میکنند که فقط با مشاوران خودش مشورت میکند. حضور مقتدا صدر در اربیل طی سال گذشته و انعقاد تفاهمات با سایر رهبران عراقی، بدون حضور نوری المالکی در همین زمینه قابل تحلیل است. حرکتهای اینچنینی شایسته رهبران عراق نیست. البته نباید از نظر دور داشت که گروههایی در استانهای سنینشین مثل الانبار، درصدد کودتا علیه نوری المالکی و تحت تحریکات و حمایتهای عربستان و قطر هستند.
اما تأثیری که ناامنیها در عراق میتواند بر سوریه و ایران داشته باشد بسیار مهم است. براساس گزارشها و تحلیلهای موجود یکی از هدفهای اصلی ناامنیهای موجود در عراق، چه ریشه آن را مسائل داخلی عراق بدانیم و چه توطئههای خارجی ساقط کردن بشار اسد در سوریه مانند یک مهره شطرنج است؛ هدف دیگر این طرح انتقال این فتنهها به جمهوری اسلامی ایران است.
همچنین بهدلیل نزدیکبودن انتخابات ریاستجمهوری سال 1392 در ایران، آنها میخواهند فتنه 88 را در تابستان آینده تکرار کنند. تکرار فتنه برنامههای اصلی آنان است. هدف نهایی توطئههایی که در سوریه شروع شده است، حزبالله لبنان و ایران و قطع ارتباط میان آن دو است . اما اکنون که در سوریه موفقیت چندانی حاصل نکردهاند درصدد انتقال ناآرامیها به عراق هستند تا بتوانند با سوءاستفاده از بنیه ضعیف ساختار حکومتی در این کشور که در اثر شرایط اشغال، با مشکلات فراوان روبهرو است، این فتنه را به ایران منتقل سازند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com