متن حکم انتصاب بازرگان توسط امام خمینی
بنا به پيشنهاد شوراي انقلاب ،بر حسب حق شرعي و حق قانوني ناشي از آراي اكثريت قاطع قريب به اتفاق ملت ايرانكه طي اجتماعات عظيم و تظاهرات وسيع ومتعدد در سراسر ايران نسبت به رهبري جنبش ابراز شده است ، و به موجب اعتمادي كه به ايمان راسخ شما به مكتب مقدس اسلام و اطلاعي كه از سوابقتان در مبارزات اسلامي و ملي دارم ، جنابعالي را بدون در نظر گرفتن روابط حزبي و بستگي به گروهي خاص ،مامور تشكيل دولت موقت مي نمايم تا ترتيب اداره امور مملكت و خصوصا انجام رفراندم و رجوع به آراي عمومي ملت درباره تغيير نظام سياسي كشور به جمهوري اسلامي و تشكيل مجلس موسسان از منتخبين مردم جهت تصويب قانون اساسي نظام جديد و انتخاب مجلس نمايندگان ملت بر طبق قانون اساسي جديد را بدهيد.
تیتـر انقلاب
رابطه ایران و آمریکا در ملاقات وزیر دادگستری دولت موقت با سفارت آمریکا
جوادی به کاردار با گفتن اینکه روابط ایران و آمریک در گذشته خوب بوده است و دلیلی وجود ندارد که دو کشور قادر نباشند به داشتن رابطه نزدیک و سودمند دو جانبه ادامه دهند، خوش آمد گفت. او از تماسهای قبلیش با مامور سیاسی پیشین سفارت استمپل و کنسول سیاسی لامبراکیس و توافقی که آنها در جهت چیزی که او و دیگر ایرانیان هم فکر در تلاش به دست آوردنش بودند نشان داده بودند به گرمی یاد کرد.
کاردار با گفتن اینکه او نیز مشتاق است که روابط دوجانبه سودمند بین ایران و آمریکا ادامه پیدا کند و خصوصا منابع انسانی که هردو طرف می توانند آن را مورد توجه قرار دهند پاسخ داد.او گفت که به او این دستور داده شده بود که بهترین آرزوهای آمریکا را برای وزیر و همکارهای در دولت موقت ایران و مردم ایران در تحکیم دستاوردهای انقلابشان برساند.چیزهایی که لازم نیست گفته شود به غیر از اینکه بعضی ها اشاره کرده اند که دولت آمریکا و مردم آمریکا به طریقی حقیقت انقلاب ایران را قبول نکرده اند. او دوباره تاکید کرد که دولت ما خواهان یک رابطه خوب با ایران است و مردم امریکا نیز خواهان چنین رابطه ای هستند.(اسناد لانه جاسوسی، شماره 28،ص 81)
انقـلاب در قاب
این هم هدیه شاهنشاه آریامهر به شما
من به همراه دو یا سه تن از دوستانم سوار یک پیکان بودیم و در خیابان منصور در نزدیکی محل تظاهرات حضور داشتیم که ناگهان یک خودرو که سرنشینان آن ساواکی بودند جلوی ما پیچید و یکی از آنها با کلت کمری به طرف ما یراندازی کرد که بعد از اصابت تیر به درب جلوی خودروی ما، تیر به ران پای چپ من خورد و از آن طرف هم درنیامد. ما که وضعیت را اینگونه دیدیم با کمک دوستانمان با همان ماشین فرار کردیم و آمدیم به بیمارستان پهلوی که در نزدیکی دانشگاه تبریز بود.
دوستان مرا به اتاق عمل بردند که بتوانند تیر را از پایم درآورند. در همین زمان چند تن از انترن های بیمارستان که در دوران دانشجویی از دوستان من بودند خبر دادند که ساواکی ها وارد بیمارستان شده اند ئ تصمیم دارند که همه کسانی را که در درگیری های شهر تیر خورده اند دستگیر کنند. در همین زمان، دوستانم مرا با همان لباس بیمارستان به زیرزمین بردند و با یک موتورسیکلت فرار کردیم و بعد آمدیم به منزل آقای مهندس رضا آیت اللهی که در آن زمان رییس کارخانه سیمان صوفیان تبریز بود.خانم ایشان دکتر بود، وقتی وضعیت من را دید و خونریزی شدید پایم را مشاهده کرد، بلافاصله پانسمان کرده و از خونریزی جلوگیری کرد و از آنجا که جراح نبود نمی توانست گلوله را از پایم درآورد و از طرفی قادر به حرکت هم نبودم. پایم ورم کرده بود و بسیار درد داشتم.
یک هفته ای به این صورت گذشت و من در منزل مهندس آیت اللهی میهمان بودم تا این که ترتیب حرکتم به تهران فراهم شد و در تهران به منزل آقای مجیدی رفتم. مدتی نزد خانواده ایشان بودم و بعد به قم رفتم و بعد در منزل حجت الاسلامو المسلمین جناب آقای حاج شیخ محمد آل اسحق بودم که ایشان جراحی را به منزل آوردند واین جراح بعد از سِر کردن پایم به صورتی که خودم کاملا مشاهده می کردم، ران پایم را جراحی کرد و گلوله را از پایم درآورد و گذاشت روی باند و رو کرد به من و گفت: "این هم هدیه شاهنشاه آریامهر به شما!"
(خاطرات رحیم صفوی، ص 80)
سخنان امام در رابطه با آزادی+دانلود
رابطه انقلاب اسلامی و نهصت حسینی از زبان شهید باهنر
رهبر عالیقدرمان آیت الله العظمی امام خمینی عاشورای ما را زنده کرد و حسین بن علی(ع) را از آن زوایای تاریک تاریخ که گرد و غبار رفتار ناهنجارمان در طول قرون چهره تابناکش را پشت ابرهای تیره مخفی ساخته بود، وارد صحنه کرد. به خاطر دارید هفده سال قبل بود که ناگهان عاشورا رنگ دیگری به خود گرفت.4 در عاشورای دو روز قبل از پانزده خرداد سال چهل و دو، جملات نوحهگری و سینهزنی همهساله در آن سال، ناگهان به شعارهای تند علیه طاغوت زمان، علیه ظلم و ستمگری تبدیل شد و دیدیم همان هیئتهای متفرق که در گوشه و کنار محلات همهساله بیرون میآمدند و به سر و سینه خودشان میزدند، اما دشمن بر آنها مسلط بود و هیچگاه مشتشان را در برابر دشمن پرخاشگرشان گره نمیکردند و همیشه به سر خودشان میزدند،در آن سال ناگهان این چهرههای خشمگین مردم حسینی مشتهایشان را در برابر کاخ مرمر به سوی دشمن ستمگر خود گره کردند و حرکت دادند و آن شعار معروف را سردادند که: «خمینی خمینی خدا نگهدار تو، بمیرد بمیرد دشمن خونخوار تو» یکدفعه صحنه عوض شد.
همان نیروهایی که سالیان دراز بر باد میرفت و این سرمایههای عظیم نابود میشد و کسی خبر نداشت که چگونه این نیروهای عظیم در بطن جامعه شیعه و در بطن جامعه اسلامی ما وجود دارد، ناگهان این نیروها بالا آمد و به صورت یک موج و یک اعتراض شد و به صورت یکپارچه گره شد و دشمن را لرزاند. لذا رهبر را در شب دوازدهم محرم که همان شب پانزده خرداد بود، دستگیر کردند و روز بعد، مردم تظاهرات عظیمی برپا کردند و دشمن هم حمله شدید و کتار فجیع و سهمگین و وحشیانهای به راه انداخت.
آن روز، عدهای میگفتند این حرکتها برای چیست؟! این مشت به سندان کوبیدن است! ما به دست تهی در برابر چه کسی مقاومت کنیم؟ برویم باز هم برگردیم، به گوشه مساجد و تکیههای خودمان و همانجا زمزمه کنیم و توسل داشته باشیم، همین و همین! چرا بیرون آمدیم و چرا مبارزه و پرخاش کردیم؟ عدهای بنا کردند سمپاشی کردن. شاید درست مثل سمپاشیای که بعد از شهادت حسینبن علی میکردند. عدهای از مردمی هم که ظاهراً مسلمان بودند، اما روح اسلامی در شریان آنها جریان نداشت، آنها هم میگفتند چرا حسینبنعلی رفت و چرا فرزندان و یاران خود را به کشتن داد؟
مگر میتوانست با هفتاد و دو نفر در برابر آن خیل عظیم دشمن ایستادگی کند اما نمیدانستند از همان روزی که خون حسینبنعلی بر سرزمین کربلا ریخت پایه حکومت طاغوت یزید و خاندان بنیامیه متزلزل شد. از همان لحظاتی که بر اطراف پیکر مطهر آنحضرت ایستاده بودند و میدیدند که زینب بالای سر برادرش آمده و با او زمزمه میکند منقلب شدند و آن دگرگونی روحی و شرمندگی آغاز شد آن رخنه در صفوف دشمن و طاغوت آغاز شد. بعد قدم به قدم هر کلامی که زینب میگفت، ام کلثوم میگفت، امام سجاد در مسجد شام میفرمود نیز گریهها و عزاداریها و خطبههای آنها حامل پیامی بود که این قطرات خون شهیدان را بر سر و روی مردم مرده و خوابآلوه عصرشان پاشید و خون شهید در رگ و پوست این امت به جریان افتاد و چیزی نگذشت که موج این حرکت به تدریج دودمان بنیامیه را بر باد داد.
مردم ما هم به دنبال شهدایی که داده بودند مرتب این طرف و آن طرف تظاهرات بود کشتار بود دژخیمان حمله میکردند و عدهای نگران بودند که آیا محرم چه خواهد شد و آیا امام درباره محرم چه دستوری خواهند داد چند روزی به محرم مانده بود که بیانیه امام صادر شد.امام در این بیانیه فرمود: «محرم ماه پیروزی خون بر شمشیر است». مو بر بدنها راست شد که: «ای داد امام چه فکری برای این مردم کرده است چگونه میخواهد مردم را جلوی گلوله بفرستد میخواهد در ماه محرم سیل خون به راه بیندازد».
اما دیدیم به دنبال این بیان امام و بسیج او چگونه جلسات ما پرشکوه، پرحرارت و پرتپش و چقدر جالب برپا شد. در تاسوعا و عاشورا چه راهپیمایی عظیم و اجتماع باشکوهی برپا شد. در میان حمله دشمن و در قلب توطئه دشمن در سراسر کشور، میلیونها نفر5 به راه افتادند همه یکپارچه و همه با یک شعار و با یک پیام و همه در یک قیام به خوبی ملموس و محسوس بود که چگونه عاشورا و تاسوعا سرنوشتساز است. پشت دشمن را لرزاند پشت ابرقدرتهای پشتوانه استبداد را هم لرزاند.بالاخره معلوم شد که حسین بن علی رهبر عظیمالشأن عدالتگستر و انقلابی اسلام چگونه الهام داد و چگونه جامعه را بسیج کرد. آری! نهضت ما بیش از هر چیز از حادثه کربلا جان گرفت و از آنجا مایه گرفت و تغذیه و هدایت شد.
اگر تاریخ دقیق انقلاب و نهضت ما را از سال 42 و مخصوصاً یکی دو سال اخیر بنویسند و مجموع شعارها و حرکتها و مراکزی که از آنجا حرکت کردیم و مردمی که حرکت کردند و کشته دادند تمام اینها واقعهنگاری شود به خوبی احساس خواهیم کرد که چگونه بیش از همه حادثه کربلا سرمشق و راهگشا و الهامبخش ما به سوی پیروزی بود و به هر حال به یاری خدا و با اعتماد بر او با همبستگی همه مردم مسلمان بر دشمن پیروز شدیم.
مسئله تمام نشده است
مرحله اول انقلاب را گذراندیم و اکنون به مرحله دوم که مرحله پرمسئولیت و خطیر سازندگی است رسیدهایم. مرحلهای که کوچکترین مسامحه و سهلانگاری مساوی با شکست است مساوی با از دست دادن حیثیت و دستاورد انقلاب ماست. ما هستیم و وظیفه خطیر مرحله دوم انقلابمان.
امیدواریم همانگونه که با الهام از حادثه کربلا و نهضت حسینی، رسالت قبل از انقلابمان رسالت حسین و یارانش بود، رسالت مرحله دوم انقلابمان نیز رسالت امام سجاد و زینب و بازماندگان آنها باشد. مگر آنها آرام نشستند؟ مگر نه اینکه همان انقلاب را به همه جا بردند و گفتند و نشر دادند و حادثه کربلا را گرم و پرتپش نگه داشند و در سراسر بستر امت اسلامی گسترانیدند و از دستاورد انقلاب پاسداری کردند؟! ما نیز امروز مسئولیت سنگینی داریم.
ما برای ساختن جامعه اسلامی خودمان راه طولانی و درازی در پیش داریم.ما برای بارور کردن فرهنگ غنی اسلامیمان در بین جوانان نسلمان، رسالت سنگینی بر عهده داریم. مسئله تمام نشده است. لذا بکوشید عزیزانمان را که در طول مبارزه بسیج شدند از دست ندهید. نگذارید جوانانمان که به حرکت درآمدند و مبارزه کردند، پراکنده شوند.
نگذارید طعمه این و آن و طعمه توطئهها شوند. باید آنها را گرد آوریم و آموزش دهیم و ارشاد و بیدار کنیم و متحد و متشکل نگه داریم. دشمن از هر گوشهای ممکن است به ما حمله کند. توطئه بچیند و دسسیههای مختلف کند که دستاورد انقلاب را از ما بگیرد. ما انقلابیهای خودمان را از دست ندهیم.
امیدواریم انشاءالله خداوند یار و یاور شما باشد و به همه ما و شما توفیق دهد که سربازانی فداکار و مقاوم در راه فداکاری و نهضت حسین بن علی باشیم و موفق گردیم تا به انقلابمان تداوم بخشیم و وظیفه سنگین خود را به انجام رسانیمشما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com