حجاریان که در زمانی نه چندان دور با اتخاذ مواضعی تند و ساختار شکنانه، تئوری «حاکمیت دوگانه» ونیز «فشار از پایین و چانه زنی از بالا» را برای اصلاح طلبان طرح می کرد و در زمانی دیگر به تئوری پردازی در ستاد موسوی مشغول بود؛ بدان تمسک جسته و تازه به حد وسط هم قانع نیستند و درصدد یافتن مواضعی نزدیکتر مانند مواضع علی مطهری باشند تا جایی که حتی نقش احمدی نژاد در آشوب های خیابانی پس از انتخابات را بیشتر از موسوی بدانند تا رفته رفته خواستار توبه کردن اصول گرایان برای عدم موضع گیری تند و افراطی در مقابل احمدی نژاد شوند.
به گزارش
بولتن نیوز به نقل از
598
، آنانی که با فضای سیاسی ایران آشنایی دارند همواره در درگیری
های میان حامیان نظام اسلامی و مخالفانش با مواضع عده ی خاصی از سیاسیون
مواجه شده اند که مدعی رعایت اعتدال در موضع گیرهای خود می باشند. تضاد و
ادعایی که تقریبا در همه ی برهه های تاریخ سیاسی با انقلاب اسلامی ایران
همراه بوده است.
در این بین روز سه شنبه سوم بهمن، سخنانی از هاشمی با سر تیتر
«امروز اعتدال یک خواست عمومی است» بر روی خروجی سایت وی قرار گرفت که در
آن بر پرهیز از افراط گرایی و اقدامات خارج از حد اعتدال تاکید شده بود.
هاشمی در ضمن سخنان خود رعایت اعتدال را همان ایستادن در نقطه ی وسط می
داند و لازمه آن را پذیرفتن قول احسن قلمداد می کند.
همچنین پس از اعتراضات گسترده برخی از علما، شخصیت ها، دانشجویان و فعالان
سیاسی نسبت به سخنان عجیب حبیب الله عسگر اولادی مبنی بر فتنه گر نبودن
موسوی و کروبی، آقای هاشمی در دیداری جداگانه و گزینشی با برخی از
خبرنگاران، از عسگراولادی حمایت کرد و مواضع اخیر وی را مثبت ارزیابی کرد.
نکته جالب تر آن است که سعید حجاریان، تئوریسین اصلی جریان اصلاح طلب روز
دوشنبه نهم بهمن، در مصاحبه کوتاهی با روزنامه اعتماد در مقام تعیین مصداق
معتدل امروز برمی آید و ضمن بیان خاطره ای از ترور خود، عنوان می کند که «
آقاي عسگر اولادي آدمي است كه وسط ميايستد» وی افزود « زماني كه من ترور
شده بودم و در بيمارستان سينا بودم، بالای سر من آمد و برای شفای من حمد
خواند و دعا كرد ... او به من گفته بود سعيد جان! توبه كن انشاءالله خوب
ميشوي» وی در ادامه اظهار می دارد «...آقاي عسگراولادي هميشه چنين
موضعگيريهايي داشتهاند...به نظر من صحبتهاي ايشان درباره معترضان بعد
از انتخابات گذشته شبيه همان اظهاراتي است كه بالاي سر من در بيمارستان
سينا گفت».
نکته ظریف تر آنجاست که حجاریان بدون اینکه نظرات عسگراولادی مبنی بر لزوم
توبه خود و فتنه گران را بپذیرد عنوان می دارد که « موضع علي مطهري از آقاي
عسگراولادي هم بهتر است. يعني علي مطهری مثل آقاي عسگراولادی وسط نيست
بلكه بيشتر به سمت اصلاحطلبان متمايل است. اما آقای عسگر اولادی مجبور است
كه وسط بايستد. چون ايشان تحت فشار قرار دارد و اصولگرايان افراطی به او
هجوم ميآورند.»
به نظر می رسد اعتدال گرایی بیش از آنکه خود موضوعیت داشته باشد و حامیانش
در بزنگاه های حساس به آن پایبند باشند، حربه ای ایست تا جامعه را از ریشه
یابی حوادث مهم سیاسی که باطن حقیقی بسیاری از سیاسیون را آشکار می سازد؛
منحرف کند و زمینه ای برای تطهیر تندروی های فتنه گرانی باشد که در هنگامه ی
دستیابی به قدرت و یا یافتن زمینه ای مناسب افراطی ترین اقدامات را در
سریع ترین زمان در جهت تحقق بخشیدن به اهداف خود انجام می دهند و حتی
اعتدال گرایان (بخوانید: وسط گرایان) را هم مانع کار خود می دانند.
حربه ای
که امثال سعید حجاریان، که در زمانی نه چندان دور با اتخاذ مواضعی تند و
ساختار شکنانه، تئوری «حاکمیت دوگانه» ونیز «فشار از پایین و چانه زنی از
بالا» را برای اصلاح طلبان طرح می کرد و در زمانی دیگر به تئوری پردازی در
ستاد موسوی مشغول بود وبه تبع آن هزینه های بسیاری بر کشور تحمیل کردند؛
بدان تمسک جسته و تازه به حد وسط هم قانع نیستند و درصدد یافتن مواضعی
نزدیکتر مانند مواضع علی مطهری باشند تا جایی که حتی نقش احمدی نژاد در
آشوب های خیابانی پس از انتخابات را بیشتر از موسوی بدانند تا رفته رفته
خواستار توبه کردن اصول گرایان برای عدم موضع گیری تند و افراطی در مقابل
احمدی نژاد شوند.
بدون شک رعایت اعتدال به معنای حرکت در مرز شرع و قانون و نیز پرهیز از افراط
و تفریط در قضاوتها، موضع گیری ها، اتخاذ تصمیمات و شیوه انجام آن مورد
تایید هر عقل سلیم است. اما با دقت در مواضع مدعیان اعتدال گرایی در میابیم
که این عده بیش از آنکه به رد و تایید ادله طرفین و یا حتی به تشریح دلایل
خود بپردازند؛ ایستادن در نقطه ی وسط را ملاک قرار داده و آن را توجیحی
برای منصفانه بودن موضع خود قلمداد می کنند.
البته برای کسانی که
موافق
چنین رویکردی هستند لازم است که خود نیز در همه ی شرایط پایبند به این معنا
باشند نه آنکه در بزنگاه های حساس و سرنوشت ساز؛ خود و هم حزبی ها و همسر و
فرزندانشان گوی سبقت را از همه ی تندروها بربایند تا جایی که در صبح
انتخابات با اعلام اسم رمز، فرمان شورش فردا را صادر کنند و پیش از روز رای
گیری، با پیشگویی از شعله های آتش آن شورش اتمام حجت کنند و پس از آن در
تیم سه نفره ی خود برای دمیدن در آن هم قسم شوند و پس از از نفس افتادن
در مقابل ایستادگی اصولی، شجاعانه، قاطع و فداکارانه رهبری بر دفاع از
قانون
و جمهوریت و اسلامیت این سرزمین و نیز هوشیاری ملت همیشه در صحنه؛ خواستار
نگه داشتن حد وسط در موضع گیری های سایرین نسبت به خود گردند.