دیدگاه اول: «نیبوهر»، فرقه را تشکیلاتی با شرایط معین و خاص میداند که به فرقهگرایی گرایش دارد. به تعبیر دیگر فرقه واژهای است که برگروه یا حزبی دلالت میکند که نظریات و پیشوای مشترکی دارند.
دیدگاه دوم: این واژه در زبان فرانسه در
آغاز به گروهی از افراد اطلاق میشد که اعلام میکردند از آیینی خاص پیروی
میکنند، اما بعداً معانی محدودتری یافت:
1. تجمع خاص اشخاصی که به آیینی گرویدهاند ولی توسط همگان به رسمیت شناخته نشده و در نهادهای اساسی جامعه قرار نگرفتهاند.
2.گروهی
که به عمد خود را از جمعی وسیع و اصلی و یا سلسله اندیشهها و باورهایی
خاص، جدا ساختهاند. (در این معنا، فرقه در تعارض با «سازمان دینی» قرار
میگیرد).
3. در معنای اصولی فرقه انقطاع و یا دست کم طرد از یک آیین
است که آن آیین از نظر جامعه شناختی تباه گشته و از نظر انسانی منحط شناخته
شده است.
دیدگاه سوم: امروزه در فرهنگ سیاسی غرب
برای فرقه، واژه (Sect)(1) را به کار میبرند و برای مسلک از عبارت
(Cult) استفاده میکنند. در فرهنگ لغت آکسفورد برای واژه(cult)تعبیری از
شیفتگی و وفاداری نسبت به یک فرد آمده است. این واژه از دهه 60میلادی وارد
ادبیات غرب شد. امروزه نیز ما با پدیده (Cult)درکشور خویش مواجهیم.(2)
دیدگاه
چهارم: «مارگارت تالر سینگر» در کتاب فرقهها در میان ما به عبارت «روابط
فرقهای» برای بیان دقیقتر عملکردهایی که در یک فرقه در حال جریان است
اشاره نموده است. روابط فرقهای عبارت است از روابطی که در آن یک فرد
آگاهانه افراد دیگر را (با استفاده از روشهایی) وادار میکند تا به طور
کامل یا نسبتاً کامل در خصوص همه تصمیمات مهم زندگی وابسته به او باشند و
به این پیروان اعتقادی اینطور القا مینمایند که او دارای استعداد، نبوغ یا
دانش ویژهای است.(3)
در کل میتوان اینگونه بیان کرد که اساساً منشاء
ایجاد فرقهها از کثرتگرایی است و درک متفاوت از باورهاست که افراد را به
سمت فرقهها سوق میدهد. فرقه، واژهای از ماده فرق به معنای جداشدن و
گسستن است و به عبارت دیگر فرقهها برای فاصله گرفتن تودهای از مردم با
عقاید مشترک از باورهای اساسی جامعه است.
بررسی سه فاکتور: رهبر(نقش و
نحوه عملکردآن در فرقه)، ساختار(روابط بین رهبر فرقه، با پیروان و مریدان) و
بازسازی فکری(برنامههای خاص مجاب کردن استثماری و راهکاری فریب افراد جهت
جذب و ورود در فرقه) به ما اجازه میدهد تا طبیعت فرقهای یک گروه باوضعیت
معین آن را فارغ از سیستم اعتقادیش ارزیابی کنیم و در نتیجه با شناخت این
سه فاکتور دَرکِمان به این موضوع گسترش پیدا خواهد کرد.
منابع:
1ـ Sect كه از واژه لاتین Sectaگرفته شده است.
2. مجید جعفریان، پیدایش فرقهگرایی در سازمانهای دینی
3. فرقهها در میان ما، مارگارت تالر سینگر، ابراهیم خدابنده