به گزارش بولتن نیوز، دولت در مجموع چهار بار طی سال های 1387،1389 و 1391 بدون توجه به ماهیت سازمان تامین اجتماعی که سازمان عمومی،غیر دولتی و سه جانبه تعریف شده است،اساسنامه این سازمان را با استناد غیر قانونی به ماده 17 نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی تغییر داد.در واقع برداشت اشتباه دولت احمدی نژاد از ماده 17 قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی که بر اساس آن باید اساسنامه صندوق های بیمه ای مانند بازنشستگی کشوری،خدمات درمانی، فولاد و مس، نفت و بانک ها که تشکیلاتی دولتی و دو جانبه هستند و زیر نظر بخش هایی از دولت قرار دارند مورد بازنگری قرار گیرند به سازمان تامین اجتماعی نیز تسری پیدا کرد.این اشتباه محرز باعث شد تا اساسنامه سازمان تامین اجتماعی با از دست دادن استقلال اداری و شخصیت مستقل حقوقی و اصل پیشرفته و مسلم سه جانبه گرایی مورد تعرض و دست اندازی قرار گیرد!متاسفانه هیچ مقام دولتی نمی خواهد بپذیرد و قبول کند که سازمان تامین اجتماعی یک موسسه عمومی غیر دولتی است که به موجب قانون اداره آن باید با رعایت اصل سه جانبه گرایی و فارغ از ماده 17 قانون نظام جامع رفاه و تامین اجتماعی صورت بگیرد،در حالیکه اساس موسسه های بیمه ای مانند صندوق بازنشستگی کشوری ،نفت،مس،فولاد و بیمه خدمات درمانی،دو جانبه(دولت و کارمند)بوده و مشمول ماده 17 است.در نتیجه این برداشت اشتباه اساسنامه سازمان تامین اجتماعی طی چهار سال گذشته،چهار بار مورد بازنگزی قرار گرفت و سه جانبه گرایی و استقلال مالی سازمان نادیده گرفته شد.به موجب این تغییرات ساختار نهادهای نظارتی،تصمیم گیری و اجرایی سازمان تامین اجتماعی بر هم ریخت،به طوریکه اکنون دیگر مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی نمی تواند در همه امور پاسخگو باشد.
پایانی برای یک آغاز
بی شک همه آگاهان و تحلیلگران مسائل سازمان تامین اجتماعی که با حساسیت و دقت مشکلات این سازمان انحصاری بیمه ای در کشور را پیگیری می کنند به خوبی می دانند که آنچه امروز از آن به عنوان دستاورد مدیریتی سعید مرتضوی برای بیمه شدگان تامین اجتماعی یاد می شود مانند دریافت بدهی های معوقه دولت به سازمان،مرهون حمایت و پشتیبانی 100درصدی دولت احمدی نژاد از وی بوده است و بس.این دسته از مدافعان مرتضوی مانند کانون های کارگری و بازنشستگی وابسته به مواجب و جیره تامین اجتماعی خوب است به این پرسش مهم و اساسی پاسخ دهند که چرا این دولت و دولت های پیشین طی 35 سال گذشته خود را مکلف به پرداخت بدهی خود به تامین اجتماعی که منابع آن از سوی کارگران و بیمه شدگان زحمتکش و مظلوم تامین می شده است نمی دانستند؟! به طور قطع و یقین در همین دولت نیز تا پیش از سعید مرتضوی،هفت نفر دیگر نیز مدیر عامل سازمان تامین اجتماعی بودند،اما هیچ گاه دولت حاضر نشد مطالبات قانونی و معوقه بیمه شدگان و مستمری بگیران سازمان تامین اجتماعی را پرداخت کند.آیا علی اکبر خبازها به عنوان رئیس کانون عالی کارگران بازنشسته و مستمری بگیران تامین اجتماعی می تواند برای این تعلل دولت ها برای بازپرداخت بدهی های خود به سازمان تامین اجتماعی طی 35 سال گذشته پاسخ قابل قبول و منطقی به افکار عمومی ارائه دهد؟!آیا مدافعانی که برای این حمایت کورکورانه خود از مسئولان تامین اجتماعی، بر سفره بیمه پردازان و مستمری بگیران مظلوم و بینوای تامین اجتماعی نشسته و کلاهی برای خود دست و پا کرده اند در پیشگاه 36 میلیون بیمه شده اصلی و تبعی این سازمان چه پاسخی دارند؟ خیمه شب بازی جدال بی فرجام مجلس شورای اسلامی،دیوان عدالت اداری با مرتضوی سرانجام با حکم حکومتی معاون اول رئیس جمهور در شکل ظاهری خود به پایان رسید.اما این همه پایان این نمایش نیست.این پایان می تواند آغازی باشد برای یک تراژدی اجتماعی.تراژدی که می توانست از اساس آغاز نشود.اینک باید شاهد و ناظر نمایش های دیگری از این دست در سطوح مختلف باشیم.وقتی قانون و التزام به قانون به راحتی از سوی عالیترین مقام های مملکتی نادیده گرفته می شود و هر مقام و مسئوولی با نزدیکی به یکی از سطوح قدرت و البته با چاشنی بهره مندی از انواع و اقسام رانت های اطلاعاتی،اقتصادی و راهکارهای دور زدن قانون به اهداف خود دست پیدا می کند،فرآیند چنین سیستمی خلق و ظهور تصمیم های غیر کارشناسی و احساسی با چاشنی سیاسی در دستگاه و حوزه مدیریتی خواهد بود و این مساله در سازمان هایی با گستره و نفوذ و فراگیری زیاد مانند تامین اجتماعی منتج به شکاف های عمیق اجتماعی و اقتصادی خواهد شد.تغییر قوانین و اساسنامه سازمان تامین اجتماعی بی شک آخرین پرده این نمایش های تراژیک نخواهد بود.مسئوولان سازمان تامین اجتماعی اعلام کرده اند که حقوق بازنشستگان تامین اجتماعی را تا یکسال آینده ذخیره کرده اند.اما بررسی و آنالیز آمارها حکایت از بحران عمیق مالی در این سازمان بیمه ای می کند.افزایش حقوق مستمری بگیران این سازمان اکنون به چالشی ترین مساله روز در تامین اجتماعی تبدیل شده است. بیمه تکمیلی این اقشار زحمتکش هنوز هم مورد انتقادهای شدید و جدی آنها قرار دارد.موضوع پرداخت عیدی بازنشستگان این سازمان و واگذاری آن به واپسین روزهای سال در تضادی عمیق و معنادار با آمارها و ارقام اعلام شده از سوی مسئوولان تامین اجتماعی است.ناکارآمدی سطح کیفی خدمات درمانی ارائه داده شده در مراکز ملکی سازمان و نارضایتی شدید بیمه شدگان و مستمری بگیران از سطح نازل این خدمات،بوروکراسی فزاینده در شعب تابعه تامین اجتماعی که خود معلول تصمیم های احساسی و غیر کارشناسانه مسئوولان این سازمان هستند می تواند نشانه هایی گویا و رسا برای آنهایی باشد که اعتقاد دارند به هر شکل ممکن باید یکی را حفظ کنند،گرچه اجرای این مساله به قیمت فدا شدن و نابودی منابع و درآمدهای خیل عظیم بیمه شدگان و مستمری بگیران صورت گیرد.بر این اساس باید گفت و نوشت که حتی اگر بودن مرتضوی تاکنون برای بیمه شدگان سازمان تامین اجتماعی دستاوردی هم داشته است،هیچ تضمین و بقایی برای استمرار این دستاورد در بلند مدت نبوده و نیست.این پایان ماجرای روئین تن تامین اجتماعی نیست.این پایان اما،آغاز ماجرایی برای روئین تن است.روئین تنی که اکنون پاشنه آشیل دولت شده است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
دولت اگر از او حمایت نکند پس از موسوی و کروبی حمایت کند ؟؟؟