باز هم زلزله و ما زنده !

یاد 21 مرداد افتادم ! ، همه چیز آروم بود و ... که یهو همه چی لرزید و قصه شروع شد ، دیروز عصر هم نه بادی می وزید و نه پس لرزه ای ، اما یه دفعه 4.8 ریشتر زلزله اومد ، داستان زلزله عجیب اهر و ورزقان ! ادامه دارد . . .

اما ما هنوز زنده ایم ، می خوام چی بگم ؟ میخوام بگم الان شده 6 ماهه و اهریها و ورزقانیها و بقیه آذربایجانیها دارند با استرس زندگی می کنند ،

هر وقت برف زیاد میباره ، صبح نشده دانشگاه ها و مدرسه ها رو تعطیل می کنیم ، اما اینبار زلزله هست که تکرار میشه ، الان هم که موقع امتحانهای دانشگاه هاست این طور مسائل بیشتر به چشم میاد ، اگر بگیم دانشجوهامون هیچ کدوم شب امتحانی نیستند که ... ، خواستم بگم یادمون باشه این روزها روز های امتحانات هست . . .

هر کدوم از ماها حاصل 9 ماه آرامش مادرامون هستیم برای به دنیا آوردن ما ، الان چندماهیه مادرها یا چشم انتظارهای مادرشدن ، هر شب با استرس می خوابند ، ما در قبال اون نوزاد هایی هم که قراره به دنیا بیان مسئولیم ، خواستم بگم مادرهای آبستن رو فراموش نکنیم . . .

شکسته گی ها هر جای بدن که باشند معمولا نیاز به چند هفته ای استراحت بدون تحرک دارند ، آی زلزله ای عامل تحرک ! ، کسی که پاش تو گچه و طبقه چهارم تو اهر ساکن ! ، با 4.8 ریشتر چه جوری کنار میاد ؟ فقط میتونه دعا کنه ، بیمارهایی که نمیتونند تکون بخورند ، خواستم بگم بیمارهایی که رو با هر زمین لرزه به واقع می میرند و زنده میشند رو فراموش نکنیم . . .

دیالیز ، هر هفته چند بار باید ساعتی رو زیر دستگاه باشی ، من و شمای سالم میتونیم زلزله هم که اومد فرار کنیم اما اونی که به دستگاه وصله ! ؟ ، اونرو دعاهای ما نگه میداره ، بیمارهای قلبی ، عصبی ، نوزادها ، مسن ها ، خواستم بگیم تو این روزها یاد هم باشیم ...

خواستم بگم درسته که " باز هم زلزله و ما زنده " ، اما مناطق زلزله زده چنین زندگی رو این روزها تجربه می کنند که موارد بالا فقط گوشه ای از مشکلات مردم هست ، شاید مشکلاتی که دیگه غیرقابل حل اند نه وام حل میکنه این مشکل ها رو نه کمک های مردمی ، دعا کنیم زودتر زلزله از اهر و ورزقان خداحافظی کنه