به گزارش بولتن نیوز به نقل از ایسنا، در فرهنگ ما وقتی یک نفر چهل ساله میشود، میگویند تازه اول چلچلیاش است اما برای تئاترشهر میتوان این عبارت را به کار برد؟! برای تئاترشهر که به سختی خودش را سر پا نگه داشته تا هنوز هم چشم امید بچههای تئاتری باشد؟!
بزرگترها لابد یادشان میآید آنچه امروز به عنوان تئاترشهر میشناسیمش، روزگاری کافه شهرداری بوده و 7 بهمن 1351 به عنوان تئاترشهر تغییر هویت میدهد. چهل سال پیش آربی اوانسیان نمایش «باغ آلبالو» نوشته آنتوان چخوف را در تالار اصلی تئاترشهر که آن زمان تنها تالار این مکان بود، اجرا کرد و فعالیت تئاترشهر آغاز شد.
تئاترشهر در آغاز به وسیله سازمان جشن هنر شیراز اداره میشد، سپس اداره
آن به رادیو و تلویزیون و پس از پیروزی انقلاب اسلامی به وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی واگذار شد. به تدریج سالنهای تئاترشهر بیشتر و بیشتر شد،
هرچند تئاتریها نگران بودند که این سالنها استاندارد نیستند و اگر
حادثهای غیر مترقبه روی دهد، خطر جانی به همراه خواهد داشت با این حال
کمبود سالنهای تئاتر، همگان را بر آن میداشت تا خطر را به جان بخرند و در
همین سالنهای غیر استاندارد نمایش اجرا کنند.
بعد از مدتی هر فضایی در تئاترشهر به یک سالن تبدیل شد، تالارهایی مانند چهارسو، قشقایی، سایه، نو، خانه خورشید و تالار کوچک یا شماره دو.
حالا برخی از آن تالارها تغییر کاربری دادهاند، تالار شماره دو به اتاق کنفرانس تبدیل شده، خانه خورشید به مکان تمرین و تالار نو به واحد آکسسوار. برای جبران کمبود این سالنها کافههای تئاترشهر به محلی برای اجرای نمایشهای محیطی تبدیل شده است. این کافهها روزگاری محلی بود برای اجرای جلسات نمایشنامهخوانی «عصری با نمایش» که در آن مجموعهی آثار نویسندگان داخلی و خارجی معرفی میشد در این میان آثار نویسندگانی که امکان اجرایشان فراهم نبود، نمایشنامهخوانی و معرفی میشد.
تئاترشهر در حیات 40 ساله خود مدیران متعددی تجربه کرده از دکتر علی رفیعی ، خانم مهدوی، محمدرضا آل محمد، عبدالله انوار، مهندس حجت، قدیمی، مجید جعفری، حسین پاکدل، مجید شریفخدایی، شهریار رشید علیپور، مهرداد رایانی مخصوص، حسین راضی، حسین پارسایی، محمد حیدری و حالا سید صادق موسوی.
گاهی مدیریتش شورایی شده حالا مهم نیست که این شورا کارآمد بوده یا نه، به هر حال هر یک از این مدیران به شیوه خودشان این مجموعه را اداره کردهاند، آنها آمدهاند و رفتهاند اما آنچه باقی مانده، ساختمانی دایرهای شکل است که نماد تئاتر ماست.
این ساختمان است که میزبان است، ساختمانی که فقط شاهد اجرای نمایش یا تمرین گروههای تئاتری نبوده است چه بسیار تجربههای دیگر را پشت سر گذاشته از آتش سوزی تا شکاف سقفش و ...یک زمان در یک طرفش ایستگاه مترو ساخته شده و یک زمان پارکینگش تصاحب شده، روزگاری حصاری در اطرافش بوده که افراد نابهنجار امکان ورود به آن را نداشته باشند اما زمانی این حصار برداشته شده و آن افراد به تئاترشهر راه پیدا کردهاند، زمانی به اصطلاح بازسازی شده هرچند این بازسازی، تئاترشهر را شبیه رستورانهای چلو کبابی کرده و بعد هم که نیمه کاره رها شده و ... اما این روزگار مکانی است که همچنان تئاترشهر ماست.
مسوولان مدام میگویند میخواهند در استانها تئاترشهر برپا کنند، خدا کند اگر در هر استانی تئاترشهری ساختند، با آن مهربانتر باشند، نای نفسش را نگیرند مدام از جلوی چشم پنهانش نکنند، مراقب پیکر ظریفش باشند و... یادشان نرود که صحنهی تئاتر مقدس است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com