گفت: تازه چه خبر؟! گفتم: يكي از ضد انقلابيون فراري و ساكن انگليس در وبلاگ شخصي خودش نوشته؛ «هر روز كه مي گذرد بي توجهي اداره مهاجرت انگليس به اپوزيسيون را بيشتر احساس مي كنم.» گفت: ديگه چي؟! گفتم: نوشته بايد اعتراف كنم كه ديگر اپوزيسيون براي دولت انگلستان از اهميت سابق برخوردار نيست. گفت: خب! همه جا چوب كبريت مصرف شده را دور مي ريزند. گفتم: يارو به رفيقش نوشته بود؛ مهم نيست كه خوب نيستي، خوبيش به اينه كه مهم نيستي!