کد خبر: ۱۲۰۸۸۸
تاریخ انتشار:
چراغ راه:

غُرغُریسم و تخیلیسم!

به گزارش گروه خاکریز سایبری، محمد جبارپور در وبلاگ  چراغ راه نوشت:

بسم الله الهادی

غُرغُریسم پدیده­ای است شایع که در میان گروه­ها و اقشار مختلف مردم این کشور به وضوح قابل مشاهده است. بالتبع این شیوع شامل حال جماعت مذهبی نیز می­شود.

امروز در مسجد با یکی از دوستان مشغول صحبت بودم که شروع به گلایه از طرح صالحین بسیج کرده بود. و به نقد قسمت­های مختلف این طرح می­پرداخت. این صحبت­ها بهانه­ای شد تا یک موضوعی را که از مدت­ها قبل در ذهنم بود به ساحت لفظ و قلم جاری کنم.

مطمناً اگر به اساتید و سخنرانان مطرحی که در اطراف ما هستند دقت کنید تعداد قابل توجه­ای از آنان شهرت خود را مدیون انتقاداتشان از وضع موجود می­باشند. البته بلاشک روحیه انتقادی بسیار مفید است و راضی بودن به وضع موجود مانند مردابی خواهد بود که اهالی خود را به حضیض اعتماد به نفس کاذب! می­کشاند. (این بیماری بیشتر گریبان­گیر مسولین می­باشد و اهل درد معنای بیشتری از این بیماری شایع می­فهمند!)

سخن بر سر آن بود که روحیه انتقادی نیاز است و حتی باید گفت واجب است اما صرف داشتن روحیه انتقادی به تنهایی منجر به بیماری­ای به نام غرغریسم می­شود.

مبتلایان به این بیماری، از پشت گود خوب داد و بیداد "لنگش کن" را سر می­دهند، اما زمانی که آن­ها را در داخل گود ببرید حتی راه رفتن در آن را هم بلد نیستند. این گروه از افراد شاخه از مبتلایان به غرغریسم هستند که دچار توهم شدند. یعنی به علت انجام ندادن کارهای اجرایی حداقلی، از مناسبات اولیه اجرا هیچ نمی­دانند و توهم می­کنند چون این امورات در ذهن آن­ها به سرعت و خیلی خوب و بدون مشکل انجام می­شود لابد در عالم خارج هم وضع به همین راحتی است و اگر کسی نتواند به همان حالتی که اعلی حضرت در ذهن­شان توهم کردند کار را انجام دهند بلاشک آن فرد کاربلد نیست و از کارهای اجرایی هیچ سر در نمی­آورد.

برایم سوال است که چرا هیچ وقت این فرشتگان نجات بشریت ظهور نمی­کنند تا بتوانند عالمی را نجات دهند!؟

اعتراض نسبت به وضع موجود لازم است اما ماندن در اعتراض یعنی مبتلای به غرغریسم شدن. باید از ناراضی بودن نسبت به وضع موجود پلی ساخت که آن پل ما را به سرمنزل حقیقی برساند.

به راستی که نه غرغریسم خوب است و نه تخیلسم! تخیلیسم رفتن به دنیای مطلوب است و رها کردن وضع موجود. یعنی شما هی سخن از آرمان­ها خوب و زیبا می­گویی و به عبارت أدق کلمه خوشی با این آرمان­های خیالی­ات.

برایم جالب است؛ در حقیقت باید ساختن پل، کار و کاسبی برای افراد به راه بیندازد اما در جامعه ما کسانی که کاری نمی­کنند و دچار توهم و تخیل هستند، می­توانند به راحتی و فقط با حرفِ بی قیمت زدن! برای خودشان کار و کاسبی راه بیندازند.

به قول شیخ اجل که خدا نور به قبرشان ببارد:

سعدیا گرچه سخن­دان و مصالح گویی      به عمل کار برآید به سخن­دانی نیست

باید کار کرد و قسمت اعظم کار برای افراد جامعه در همین طی طریق و کار کردن می­باشد. نداشتن آرمان و مقصد ما را به بیراه می­کشاند و نداشتن شناخت و انتقاد نکردن از وضع موجود ما را به مرداب روزمرگی فرو می­برد اما مهم­تر از آن نماندن در این دو ایستگاه کلیدی است.

باید از نقطه کنونی که در آن بسر می­بریم تا آرمان­مان را با پل از عمل به هم متصل کنیم و امروز انقلاب به این پل نیاز دارد. سال­ها و قرن­های متمادی علمای شیعه با فراز و نشیب آن، از جامعه آرمانی سخن گفتند و از سوی دیگر عالمان دلسوز انقلاب وضع رقت­بار کنونی را برایمان گوشتزد کردند اما آن­چه روی زمین مانده ظهور نسلی از همت­ها و باقری­ها است که مرد عمل باشند و کمر همت نهند و با اندیشه ناب خود این مسیر رسیدن به هدف را عملیاتی کنند.

زین پس به جای شعار لنگش کن که از لوازم اولیه آن در عمل بی­خبریم و صرفا چون ژست و کلاس مربی­گری دارد! و به­جای انتقاد کردن که دیگر برایمان عادت شده و به جای تخیل زدن که دیگر دارد برایمان مد می­شود بیاییم کمی هم عمل کنیم.

پیوست:

می­خواستم مطلبی در مورد ماه ربیع الاول بنویسم که به دلیلی مطلب جمع­بندی نشد. علی ای حال آن­چه مشخص است این می­باشد که حدیث بشارت خروج از ماه صفر محل تأمل است و علل الشرایع علت آن را خبر پیامبر به مردم در مورد شخص ابوذر بود که می­خواست با این خبر دادن بهشتی بودن او را به مردم بفهماند نه اینکه هر کسی این خبر را بدهد بهشتی باشد.

ابن عباس می‌گوید: روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همراه عده‌ای از یاران در مسجد قبا نشسته بودند. پیامبر فرمود: نخستین کسی که الآن بر شما وارد شود مردی از اهل بهشت است، هنگامی که اطرافیان این سخن پیامبر را شنیدند، تعدادی از آنها از مسجد خارج شدند و هر یک از آنها در سرداشت تا دوباره به مسجد بازگردد و مشمول این سخن رسول خدا گردد.

پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این مطلب را فهمید آنگاه به آنان که در نزدش نشسته بودند روکرد و فرمود: اکنون گروهی که هر یک بر دیگری پیشی می‌گیرند بر شما وارد خواهند شد هر کس از آنان که مرا به خروج ماه آذار بشارت داد، بهشت از آن اوست. فَمَن بَشَّرنی بِخُروجِ آذار فَلَهُ الجنّة،[ماه آذار از ماه‌های رومی است]. جماعتی وارد مسجد شدند و ابوذر(ره) با ایشان بود. پیامبرˆاز ایشان پرسید: اکنون در کدامیک از ماه‌های رومی هستیم؟ ابوذر پاسخ داد: ماه آذار خارج شده است. پیامبرˆفرمود: ای اباذر من این را می‌دانستم ولی دوست داشتم که مردم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی ... (علل الشرایع، ج 1، ص 175؛ معانی الأخبار، ص 204 ؛ بحارالأنوار، ج 22، ص 424)

از طرف دیگر با آغاز این ماه و بعد شهادت حضرت رحمت للعالمین جریان سقیفه و غصب خلافت امیرالمومنین ِ ماجرای هتک حرمت حضرت صدیقه طاهره و کشته شدن حضرت محسن- و بسیاری ظلم های دیگر که در اوایل این ماه بر آل الله وارد شد انسان را نسبت به شادی بر بشارت خروج از ماه صفر به تامل وادار می کند.

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین