به گزارش گروه خاکریز سایبری، محمد جبارپور در وبلاگ چراغ راه نوشت:
بسم الله الهادی
غُرغُریسم پدیدهای است شایع که در میان گروهها و اقشار مختلف مردم این کشور به وضوح قابل مشاهده است. بالتبع این شیوع شامل حال جماعت مذهبی نیز میشود.
امروز در مسجد با یکی از دوستان مشغول صحبت بودم که شروع به گلایه از طرح صالحین بسیج کرده بود. و به نقد قسمتهای مختلف این طرح میپرداخت. این صحبتها بهانهای شد تا یک موضوعی را که از مدتها قبل در ذهنم بود به ساحت لفظ و قلم جاری کنم.
مطمناً اگر به اساتید و سخنرانان مطرحی که در اطراف ما هستند دقت کنید تعداد قابل توجهای از آنان شهرت خود را مدیون انتقاداتشان از وضع موجود میباشند. البته بلاشک روحیه انتقادی بسیار مفید است و راضی بودن به وضع موجود مانند مردابی خواهد بود که اهالی خود را به حضیض اعتماد به نفس کاذب! میکشاند. (این بیماری بیشتر گریبانگیر مسولین میباشد و اهل درد معنای بیشتری از این بیماری شایع میفهمند!)
سخن بر سر آن بود که روحیه انتقادی نیاز است و حتی باید گفت واجب است اما صرف داشتن روحیه انتقادی به تنهایی منجر به بیماریای به نام غرغریسم میشود.
مبتلایان به این بیماری، از پشت گود خوب داد و بیداد "لنگش کن" را سر میدهند، اما زمانی که آنها را در داخل گود ببرید حتی راه رفتن در آن را هم بلد نیستند. این گروه از افراد شاخه از مبتلایان به غرغریسم هستند که دچار توهم شدند. یعنی به علت انجام ندادن کارهای اجرایی حداقلی، از مناسبات اولیه اجرا هیچ نمیدانند و توهم میکنند چون این امورات در ذهن آنها به سرعت و خیلی خوب و بدون مشکل انجام میشود لابد در عالم خارج هم وضع به همین راحتی است و اگر کسی نتواند به همان حالتی که اعلی حضرت در ذهنشان توهم کردند کار را انجام دهند بلاشک آن فرد کاربلد نیست و از کارهای اجرایی هیچ سر در نمیآورد.
برایم سوال است که چرا هیچ وقت این فرشتگان نجات بشریت ظهور نمیکنند تا بتوانند عالمی را نجات دهند!؟
اعتراض نسبت به وضع موجود لازم است اما ماندن در اعتراض یعنی مبتلای به غرغریسم شدن. باید از ناراضی بودن نسبت به وضع موجود پلی ساخت که آن پل ما را به سرمنزل حقیقی برساند.
به راستی که نه غرغریسم خوب است و نه تخیلسم! تخیلیسم رفتن به دنیای مطلوب است و رها کردن وضع موجود. یعنی شما هی سخن از آرمانها خوب و زیبا میگویی و به عبارت أدق کلمه خوشی با این آرمانهای خیالیات.
برایم جالب است؛ در حقیقت باید ساختن پل، کار و کاسبی برای افراد به راه بیندازد اما در جامعه ما کسانی که کاری نمیکنند و دچار توهم و تخیل هستند، میتوانند به راحتی و فقط با حرفِ بی قیمت زدن! برای خودشان کار و کاسبی راه بیندازند.
به قول شیخ اجل که خدا نور به قبرشان ببارد:
سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار برآید به سخندانی نیست
باید کار کرد و قسمت اعظم کار برای افراد جامعه در همین طی طریق و کار کردن میباشد. نداشتن آرمان و مقصد ما را به بیراه میکشاند و نداشتن شناخت و انتقاد نکردن از وضع موجود ما را به مرداب روزمرگی فرو میبرد اما مهمتر از آن نماندن در این دو ایستگاه کلیدی است.
باید از نقطه کنونی که در آن بسر میبریم تا آرمانمان را با پل از عمل به هم متصل کنیم و امروز انقلاب به این پل نیاز دارد. سالها و قرنهای متمادی علمای شیعه با فراز و نشیب آن، از جامعه آرمانی سخن گفتند و از سوی دیگر عالمان دلسوز انقلاب وضع رقتبار کنونی را برایمان گوشتزد کردند اما آنچه روی زمین مانده ظهور نسلی از همتها و باقریها است که مرد عمل باشند و کمر همت نهند و با اندیشه ناب خود این مسیر رسیدن به هدف را عملیاتی کنند.
زین پس به جای شعار لنگش کن که از لوازم اولیه آن در عمل بیخبریم و صرفا چون ژست و کلاس مربیگری دارد! و بهجای انتقاد کردن که دیگر برایمان عادت شده و به جای تخیل زدن که دیگر دارد برایمان مد میشود بیاییم کمی هم عمل کنیم.
پیوست:
میخواستم مطلبی در مورد ماه ربیع الاول بنویسم که به دلیلی مطلب جمعبندی نشد. علی ای حال آنچه مشخص است این میباشد که حدیث بشارت خروج از ماه صفر محل تأمل است و علل الشرایع علت آن را خبر پیامبر به مردم در مورد شخص ابوذر بود که میخواست با این خبر دادن بهشتی بودن او را به مردم بفهماند نه اینکه هر کسی این خبر را بدهد بهشتی باشد.
ابن عباس میگوید: روزی پیامبر(صلی الله علیه و آله) به همراه عدهای از یاران در مسجد قبا نشسته بودند. پیامبر فرمود: نخستین کسی که الآن بر شما وارد شود مردی از اهل بهشت است، هنگامی که اطرافیان این سخن پیامبر را شنیدند، تعدادی از آنها از مسجد خارج شدند و هر یک از آنها در سرداشت تا دوباره به مسجد بازگردد و مشمول این سخن رسول خدا گردد.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله) این مطلب را فهمید آنگاه به آنان که در نزدش نشسته بودند روکرد و فرمود: اکنون گروهی که هر یک بر دیگری پیشی میگیرند بر شما وارد خواهند شد هر کس از آنان که مرا به خروج ماه آذار بشارت داد، بهشت از آن اوست. فَمَن بَشَّرنی بِخُروجِ آذار فَلَهُ الجنّة،[ماه آذار از ماههای رومی است]. جماعتی وارد مسجد شدند و ابوذر(ره) با ایشان بود. پیامبراز ایشان پرسید: اکنون در کدامیک از ماههای رومی هستیم؟ ابوذر پاسخ داد: ماه آذار خارج شده است. پیامبرفرمود: ای اباذر من این را میدانستم ولی دوست داشتم که مردم بدانند که تو مردی از اهل بهشت هستی ... (علل الشرایع، ج 1، ص 175؛ معانی الأخبار، ص 204 ؛ بحارالأنوار، ج 22، ص 424)
از طرف دیگر با آغاز این ماه و بعد شهادت حضرت رحمت للعالمین جریان سقیفه و غصب خلافت امیرالمومنین ِ ماجرای هتک حرمت حضرت صدیقه طاهره و کشته شدن حضرت محسن- و بسیاری ظلم های دیگر که در اوایل این ماه بر آل الله وارد شد انسان را نسبت به شادی بر بشارت خروج از ماه صفر به تامل وادار می کند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com