آيا ملک‌زاده قرار است نقش شواليه سياه پوش را ايفا كند؟

گروه سیاسی ـ علاقه سيروس ناصري عضو ارشد گروه مذاكره كننده هسته اي ايران در دولت سيد محمد خاتمي به پوشيدن لباس هاي سياه، حتي به سوال مجري تلويزيون از او در اين باره نيز رسيد، اما پاسخ شعر ترانه معروف رضا صادقي بود كه "مشكي رنگ عشقه".

به گزارش بولتن نیوز، حالا چندي‌ست كه يكي ديگر از اعضاي گروه "مشكي رنگ عشقه" دوباره در سطوح بالايي سياست كشور ظهور كرده است.

البته ساحت سياست كشورمان همان‌طور كه به آن سياهپوش قبلي نه به خاطر خودش، بلكه به خاطر تعلقش به يك جناح قدرت حساسيت نشان داد، زماني از رويت اين يكي نيز "كهير" زد كه تعلق وي از روساي قبلي به تدريج بريده و به روساي جديد ميل كرد و حتي وقتي در هنگامه حضور در تيم حاكميتي فعلي، يكي از صاحبان قدرت گذشته نيز براي او حكمي صادر كرد، هيچ كس را خاطري ناخرسند نشد و توجهي به آن نكردند.

محمدشريف ملک‌زاده ، نامش كه پرطمطراق است، آوازه اش نيز. مي گويند اين جناب شريف، كه هم در نام شريف است، هم در ولادت، اگر بگويند برج ميلاد را در جيبت بگذار و بياور، نه نمي گويد و اين كار را هم انجام خواهد داد و اصلا محبوبيت وي در ميان اصحاب جناحين مختلف قدرت، همين ويژگي است.

از ملک‌زاده هيچ كجا و در هيچ زماني رد و اثري باقي نمانده و اگر چنين بود، قطعا جناب پرويز سروري مجبور نمي شد، از كميته تحقيق و تفحص از شوراي‌عالي امور ايرانيان خارج از كشور استعفا داده و با مصاحبه هاي متعدد با رسانه هاي وابسته و نزديك به جمعيت رهپويان انقلاب اسلامي به جنگ او برود.

مي گويند متولد بيرجند است و قبل از آمدن به تهران، در مشهد ساکن بوده و با ارتباطاتی که فراهم ساخت در سفرهای آیت الله هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضاییه، سعی می کرد رانندگی و همراهی ایشان را از دست ندهد. هم‌صحبتی با آیت الله شاهرودی راهی شد برای امکان ارتباط با مقامات قضایی و رسیدن به مقام در این قوه. از ملک‌زاده در این دوران به عنوان مشاور قوه قضاییه نامبرده می شد.

شايد حسب ارتباط گسترده و عميقي كه دانشگاه آزاد اسلامي با اركان مختلف قوه قضائيه برقرار مي كرد، ملك‌زاه نيز مشمول عنايات جناب دکتر عبدالله جاسبي قرار گرفت و سمت مشاورت جاسبی و همچنین رییس مرکز اطلاع رسانی دانشگاه آزاد را عهده دار شد. ملک‌زاده در این دوران دکترای خود را نیز دریافت کرد. پاسخ های ملک‌زاده به منتقدان مدیریت دانشگاه آزاد که با امضای "مشاور رياست عاليه و رئيس مرکز اطلاع رساني" امضا می شد، از یادگارهای وی در آن دوران است.

ملک‌زاده كه به ادعاي اعضاي گروه تحقق و تفحص از دانشگاه آزاد دوستي نزديك و صميمي با سعيد مرتضوي و بعضی افراد تاثیرگذار در قوه قضاییه داشت، در هنگامه برگزاري انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری، مدیر ایسکانیوز (خبرگزاري دانشگاه آزاد) بود كه به شدت علیه کاندیداهای اصولگرایان فعال بود و مانند تمامی مدیران دانشگاه آزاد برای به ریاست جمهوری رسیدن هاشمی رفسنجانی تلاش می کرد.

شريف ملک‌زاده اما با تمام اين اوصاف تا آن زمان خيلي ذهن كسي را به خود مشغول نكرده بود تا اينكه با وجود زاويه شديد رئيس جمهور نهم با مديريت دانشگاه آزاد، وي كه يكي از طرفداران و مدافعان سياست ها و عملكرد دانشگاه و شخص شخيص رئيس سابق و اسبق و پيشين اين دانشگاه بود و رسما به عنوان "مشاور رياست عاليه و رئيس مرکز اطلاع رساني" به پاسخگويي به انتقادات از دانشگاه آزاد و رئيس آن مي پرداخت، به دولت محمود احمدي نژاد نزديك شد.

از اينجا بود كه حرف و حديث ها آغاز شد و در يك ماراتن طولاني كه تا امروز حدود هفت سال و نيم است به درازا كشيده، همچنان ادامه دارد.

پس از انتصاب به معاونت اسفنديار رحيم مشايي در سازمان فرهنگي- هنري شهرداري تهران، كه دوست داشتني ترين و كارآمدترين فرد دولت براي رسانه ها و جريان ها و تشكل هاي سياسي بوده و هست، اسم شريف ملک‌زاده نيز بر سر زبان‌ها افتاد. آن زمان ها سعيد ابوطالب فردي بود كه به عنوان يكي از شديدترين مخالفان رحيم مشايي، عامل و طراح بسياري از اقدامات به تعبير او خلاف موازين مشايي را م.ش.م (محمدشريف ملک‌زاده) معرفي مي كرد و با وجود آنكه خود نماينده مجلس بود، اصرار داشت كه با ترس و واهمه درباره قدرت و نفوذ ملک‌زاده سخن بگويد و همان زمان طراح و عامل بسياري از اقدامات رحيم مشايي از جمله حضور وي در يك مراسم جنجالی در تركيه به ملک‌زاده نسبت يافت. مراسمی که ادعا شده بود در حضور مشایی برنامه رقص زنده اجرا شده است.

اما با ارتقاي جايگاه رحيم مشايي در دولت دهم و حضور وي در دفتر رئيس جمهور و جانشيني دكتر احمدي نژاد در شوراي‌عالي ايرانيان خارج از كشور، ملک‌زاده اين بار به دبيري اين شورا كه به تازگي ارتقاي جايگاه نيز يافته و از مجموعه اي زير نظر وزارت امور خارجه به مجموعه اي تحت نظر شخص رئيس جمهور تبديل شده بود، منصوب شد.

چنانكه تجربه بارها نشان داده هدف قرار دادن راس هر مجموعه اي، با حمله به پايه هاي بزرگ و كوچك آن بسيار راحت تر است، چنانكه وقتي حملات به احمدي نژاد در روزها و ايام بعد از خانه نشيني 11 روزه او در ارديبهشت 90 به اوج رسيده بود، زماني كه رئيس جمهور احساس كرد، برخوردها با اطرافيان او به نزديكي هاي نزديك ترين يار دولت يعني رحيم مشايي رسيده است، بر خلاف رويه معمول و بدون اعلام قبلي پشت درب اتاق جلسات دولت، موضع گيري قرص و محكمي كرد و اعضاي كابينه را خط قرمز خود عنوان كرد که ناگفته معلوم بود كه منظور او چه شخصي است.

شريف ملک‌زاده يكي از اهدافي بود كه برخورد با او در همين راستا مدنظر قرار گرفت. اينكه گفته شد، در همين راستا، متاثر از اين نكته است كه به هر حال وي نيز كاملا مبرا از خطا و اشتباه نيست و اقدامات نادرستی نيز در عرصه عمل در حاكميت مرتكب شده است، اما متاسفانه همانگونه كه سيروس ناصري، ديگر سياهپوش دولتي، فقط هنگامي كه قرار بود سيد محمد خاتمي تضعيف شود، زير ذره بين رفت و حتي با خبري كه فقط يكبار در رسانه ها منتشر شد، به تخلف نيم ميليارد دلاري متهم شد و پس از اينكه خيال حضرات از مخاطرات دولت اصلاحات راحت شد، سيروس ناصري نيز فراموش شد، اين بار نيز گذشته ملک‌زاده به كنار نهاده شده و فقط به جرم همراهي و همكاري با اسفنديار رحيم مشايي و دولت محمود احمدي نژاد زير ذره بين رفت و مشخص نشد كه زماني كه رئيس جمهور قصد كرد او را به سمت معاونت اداري و مالي وزارت امور خارجه منصوب كند، آن حجم از تخلفات مالي و اخلاقي و صد البته سياسي وي به يكباره از كجا كشف شد كه تا چندي پيش از آن نامكشوف بود.

به هر حال احمدي نژاد براي بالا بردن ريسك برخورد با ملک‌زاده، او را به سمت معاونت اداري و مالي وزارت خارجه منصوب كرد، اما مخالفاني كه نشان داده بودند، براي يك دستمال قيصريه كه هيچ، تمام مملكت را حاضرند به آتش بكشند، استيضاح وزير امور خارجه را در مقابل اين اقدام، كليد زدند و آن قدر در قصد خود جديت به خرج دادند كه بالاخره وي از سمت تازه خود، بركنار شد.

انتصاب ملک‌زاده به معاونت وزارت خارجه با واکنش تند نمایندگان مواجه شد. توکلی رئیس وقت مرکز پژوهش‌های مجلس در تذکری آئین‌نامه‌ای با بیان اینکه فردی با ده‌ها اتهام و شهرت به کجی و انحراف بین بسیاری از سیاستمداران،‌ معاون وزیر خارجه شده است، گفت: متاسفانه افرادی در کشور پست می‌گیرند که دلال سرمایه‌داران بی‌دین هستند. محمدتقی رهبر رئیس فراکسیون روحانیون مجلس با بیان اینکه نمی‌توان در برابر جریانی که برای نظام اسلامی خطرناک است، سکوت کرد،‌ گفت که مجلس به خاطر انتصاب ملک‌زاده در سمت معاونت وزارت خارجه، صالحی را استیضاح خواهد کرد. محمد دهقان عضو هیئت رئیسه مجلس نیز از جمع‌آوری تعداد زیادی امضا برای استیضاح وزیر امور خارجه توسط نمایندگان مجلس خبرداد و گفت: این استیضاح برای انتصاب معاونت جدید وزارت امور خارجه است. ابراهیمی، عضو کمیسیون امنیت ملی مجلس انتصاب ملک‌زاده به‎عنوان معاون جدید اداری و مالی وزارت خارجه را دهن‎کجی وزیر خارجه به مجلس عنوان کرد.کوثری نماینده تهران نیز با اشاره به این انتصاب گفت: ملک‌زاده در درجه اول باید پاسخگوی اعمال نادرست گذشته خود باشد و قوه قضائیه نیز باید به این موضوع رسیدگی کند.

حتي در متن درخواست استيضاح نمايندگان با اشاره به اینکه این انتصاب مصالح خارجی نظام را به خطر می‌اندازد، آمده بود: «اگرچه انتخاب معاون از اختیارات وزیر است، ولی هیچ وزیری حق ندارد فردی را به معاونت نصب کند که اکثریت همکارانش در مدیریت قبلی‌اش بازداشت شده و خود وی نیز با اتهامات متعدد مالی و غیرمالی در شرف بازداشت است. این امر را دادستان محترم تهران به وزیر امور خارجه هشدار داده است، ولی وی اعتنایی نکرده است.»

هيچگاه البته معلوم نشد كه كميته تحقيق و تفحص از شورايعالي ايرانيان كه انواع و اقسام اتهامات اقتصادي، اخلاقي و غيره را در مصاحبه هاي بي‌شمار خود متوجه عملكرد دوران دبيري ملک‌زاده كرده بودند، چرا نتوانست كار نيمه تمام خود را به سرانجام برساند و باز هم هيچگاه مشخص نشد، چرا برغم چند ماه بازداشت، چرا قوه قضائيه كه با همه عرض و طول خود وارد اين ماجرا شده بود، حتی برای ملک‌زاده در مرحله بازپرسی قرار مجرمیت هم صادر نکرد و باز هم البته مدعيان هيچگاه اعلام نكردند كه اگر ملک‌زاده مشمول عفو رهبري شده است، چرا مكتوبي در اين زمينه ارائه نشده است. ضمن اينكه موضوع عفو رهبري فقط مربوط به موارد و كساني است كه اتهامات ايشان پس از رسيدگي در دادگاه صالحه و نهايي شدن، تبديل به مجازات شده و مجرم حداقل بخشي از مجازات خود را تحمل كرده باشد و معلوم نيست مدعياني كه اينگونه حتي به رهبري نسبت هاي اينچنيني مي دهند، بر اساس كدام به قول خودشان مصلحت و منفعت چنين كاري مي كنند.

نكته جالب ديگر اين بود كه پس از آزادي ملک‌زاده، وي به فاصله كوتاهي دو حكم مشاوره از رئيس جمهور و رئيس سابق دستگاه قضا كه اينك رئيس هيات حل اختلاف و تنظيم روابط قواست، دريافت كرد كه البته به سياق قبل، فقط حكم مشاورت رئيس جمهور در بوق و كرنا شد و رئيس جمهور متهم به دادن حكم به فردي شد كه به انواع و اقسام اتهامات متهم شده اما با وجود سپري كردن بيش از سه ماه در زندان، حتي يك خط اتهام رسمي يا كيفرخواست براي او ارائه نشد و هيات پر سر و صداي تحقيق و تفحص نيز هرگز نتوانست اتهامات ادعايي خود را فراتر از صفحات رسانه هاي همسوي با خود، اثبات كند.

شريف ملک‌زاده اينك به سمت معاون رئيس جمهور در سازمان ميراث فرهنگي و گردشگري منصوب شده است و اندكي فضاي كاري او از اتهام افكني مخالفان محمود احمدي نژاد آرام شده است، اما اين مسئله ناشي از ناتواني مخالفان در تحليل چرايي انتصاب او به اين سمت است و الا كه حملات از سر گرفته خواهد شد.

توجه به دو نكته در پايان اين نوشتار لازم به نظر مي رسد؛ اول اينكه چرا هيچ كس به اين رويه ناصواب در كشور اعتراضي نمي كند كه فردي آماج انواع تهمت ها و افتراها قرار مي گيرد، اما بعد كه برخورد با او موضوعيت سياسي خود را از دست داد، به امان خدا رها مي شود و دوم اينكه محمود احمدي نژاد با چه نيتي فردي با سوابق، خصوصيات و رفتارهاي محمدشريف ملک‌زاده را به خود نزديك كرده است.

درباره نكته اول بايد گفت، عمده بهانه تراشي هاي مخالفان مربوط به دوره مديريت ملک‌زاده در شورايعالي ايرانيان خارج از كشور است كه البته نبايد برخلاف برخي مدعيان انتظار مي داشت كه وي به عنوان دبير اين شورا ابتدا ايرانيان خارج از كشور را با معيارهاي حضرات مسلمان كرده و بعد آنان را به مشاركت در آباداني كشور تشويق مي كرد، بلكه فلسفه تشكيل اين شورا، دفاع از حقوق ايرانيان خارج از كشور در كشورهاي محل اقامت‌شان و متقابلا ايجاد بستر بهره گيري از توانمندي ها، تخصص و تمكن مالي ايشان در مسير آباداني كشور بود. نگاهي به پايگاه رسمي اين شورا و گزارش هاي موجود نشان مي دهد كه شورايعالي ايرانيان خارج از كشور، به ويژه پس از انتصاب ملک‌زاده در اين سمت، عملكرد ناموفقي نداشته است.

اما اگر از همه اخباري كه درباره تخلفات مالي و غير مالي ملک‌زاده در قالب اتهام و افترا عليه وي مطرح شد، بگذريم، كساني كه با وي از نزديك برخورد داشته اند، تاييد مي كنند كه رفتارهاي ملک‌زاده، در عيان و خلوت هرگز در شان و تراز يك انسان، به خصوص انسان متعالي و رشد يافته مدنظر دكتر احمدي نژاد هم نيست، چه رسد به اينكه در جايگاه يك مدير عالي‌رتبه در دولت وي مشغول به كار شود.

يكي از مسائلي كه مستمسك مخالفان براي هجمه عليه احمدي نژاد قرار مي گيرد، همين مباحث وي درباره انسان و تعريف او از انسانيت و جايگاه انسان در عالم و تاثير انسان در جهان است و از اين رو ملاحظه و مراعات ملزومات اينگونه نگاه و سخن گفتن درباره انسان، يقينا بيش از هر كس بر خود دكتر احمدي نژاد لازم و واجب است.

مقایسه نحوه رفتار ملک‌زاده با بالادست و زیردستان خود می‌تواند یکی از این مصادیق باشد. از سوي ديگر مهمترين ويژگي وي كه در ابتداي اين يادداشت نيز مورد اشاره قرار گرفت، يعني توانمندي انجام ناممكن ها، يقينا از يك انسان واقعي مدنظر دكتر احمدي نژاد برنمي آيد، چرا كه چنين انساني خود را در چارچوب‌هايي كه خداوند براي او تعريف كرده، مي بيند و نمي تواند براي حاصل كردن مقصود هر كاري انجام دهد.

يكي از تحليل ها و البته نه اتهامات، درباره چرايي حضور ملک‌زاده در كنار دكتر احمدي نژاد شايد كارآمدي او در عرصه انتخابات تصور شود، به ويژه حالا كه مي تواند پتانسيل سراسري سازمان ميراث فرهنگي را در كل كشور، براي اين منظور به خدمت بگيرد.

چه خوب بود دكتر احمدي نژاد به اين نكته توجه مي كرد كه كساني كه پيش از او با ديگراني بودند، اگر با آمدنش به او پيوستند، با رفتنش نيز به ديگري خواهند پيوست و يقينا آن زمان يار مطمئني براي احتمالا اسرار وي نخواهند بود. و چه بهتر بود كه دكتر احمدي نژاد اندكي با برخي –البته فقط برخي- اطرافيان خود مهربان تر بود تا شايد ياراني وفادار در اين وانفساي پايان دولت به كمك او مي شتافتند.

بر دكتر احمدي نژاد است كه يكبار ديگر روضه هايي را كه بر منبر خطابه هاي خود درباره ويژگي هاي انسان تراز مطلوب خوانده است، مروري دوباره كند و اگر مايل بود، افرادي نظير ملک‌زاده را با اين ويژگي ها مقايسه اي دوباره كند.