دولتشاهی آخرین همسر رضا شاه در کتاب خاطرات خود به ماجرای کشف حجاب در زمان حکومت پهلوی اول اشاره میکن
به گزارش بولتن به نقل از نامه، جمعه شبها مردم شاهد سریال کلاه پهلوی با
موضوع کشف حجاب در زمان سلطنت رضا شاه هستند، ایده ای که شاه پهلوی با سفر
به ترکیه و دیدن زنان بی حجاب در این کشور به فکرش خطور کرد که در ایران
نیز باید زنان به شیوه اروپاییان به خیابانها بیایند.
این طرح رضاه شاه با مخالفت شدید مردم همراه بود و حتی خود زنان
دربار نیز از این اوضاع رضایت چندان نداشتند. دولتشهای آخرین زن رضا شاه در
خاطرات خود به کشف حجاب و اینکه خود آنها نیز از بیحجابی خجالت
میکشیدند اشاره میکند. وی میگوید:
در آن زمان کلیه طبقات مردم پایبند به اصول اخلاقی خاصی بودند.
خانمها در کوچه و خیابان کمتر رفت و آمد میکردند. مسئله چادر نبود و بیشتر
زنان در آن روزگار چاقچور داشتند که نوعی روبنده بود. در چنان اوضاع و
احوالی، یک دفعه با زور و اعمال قدرت، دستور رفع حجاب داده شد. به همین جهت
هم با عکسالعمل شدید مردم روبه رو شد.
یادم میآید ما حتی موقعی که در اتومبیل نشسته بودیم و حجاب
نداشتیم از دیدن عابرین خجالت میکشیدیم. این موضوع مربوط به طبقه خاصی
نبود و عموم مردم از این دستور بدون مطالعه در رنج و عذاب بودند. رضاشاه
دستور داده بود که همه ما باید بیحجاب باشیم. این کار اول بسیار مشکل بود،
خجالت میکشیدیم و خیلی ناراحت بودیم. اوایل کلاه پوست سرمان میگذاشتیم و
پالتو پوست با یقه بلند میپوشیدیم. سعی میکردیم کمتر در انظار ظاهر
شویم و به همین جهت اغلب به بیرون شهر میرفتیم. یادم میآید در آن روزها
معمولاً به باغ حسامالسلطنه در اکبرآباد میرفتم تا ناچار نباشم در
انظار عموم مردم بیحجاب باشم. چون از خودمان اختیار نداشتیم مجبور به
اطاعت از دستور شده بودیم
بصورت واضح و بدون پرده پوشی دیدگاه و نظرگاهه ارامنه و مسیحیان حاضر در ایران و بطور كلی نگاه به سیستم های مختلف در گذر تاریخ در زندگی ارامنه ی ایرانی و آذری حجاب بین آنها بوده، هست و خواهد بود. حجاب زنان مسیحی چادر و چاقچول و نقاب و رو بند نبوده و شامل مانتو و شلوار و شال و روسری بوده و هست و خواهد بود.
در مسیحیت حجاب اجباری نداریم و بنوعی حجاب میان زنان ارامنه از گذشته تا حال تغییر چندانی نداشته.
البته نكته ی جالب اینجاست، حجاب فعلی برخی دختران و زنان مسلمان حاضر در ایران بنوحی به پوشش حجاب مسیحی بسیار نزدیك شده.
سندی ندارم بگویم اقتباس سیستماتیك اجتماعی زنان مسلمان كه در آئین دینی خود حجاب پوشش كامل برای مو سر میباشد همان جلوه ی حجاب سه هزار ساله ی مسیحیت است. خیر، سندی در دست نیست. اما بله به روشنی می گویم حجاب برخی زنان مسلمان این عصر، خصوصا در داخل ایران كه شامل پوشش روسری و شال و كلاه بجای چادر و مقنعه و نقاب و چاقچول است دقیقا حجاب مرسوم مسیحیت و ارامنه ی داخل ایران و خارج ایران می باشد.
ممنون از مقاله، ولی در كل من فكر میكنم كشف حجاب رضا خانی و حجاب مطرح در اسلام از بدو تاریخ و حجاب زن مسلمان شیعه، پس از انقلاب اسلامی در ایران و اجباری شدن حجاب و در عصر حاضر ظاهر شدن زنان مسلمان هنجار شكن و كم حجاب ارتباط تنگاتنگی با حجاب زنان مسیحی نداشته و ندارد.
در خاتمه هم شك ندارم آخرین همسر رضا خان نیز از زنان مسلمان و شیعه بوده باشند.
متشكر و ممنون بولتن نیوز.
http://www.bultannews.com/fa/news/58035
توضیحات شما قابل احترام و وزین است.اما کاش قدری مهربانانه تر و دور از تعصب قلم میزدید.به آخر نوشته شماکه می رسیم ناخداگاه انصاف و بیطرفی از پیاماتان رنگ می بازد.آنجا که کشف حجاب رضاخانی را با حجاب مطرح در اسلام را باهم ذکر میکنید و همچنین زیرکانه حجاب زن مسلمان شیعه را جدای از اسلام عنوان کرده اید و آنرا به انقلاب شکوهمند اسلامی گره زده اید بگونه ای پیشینه ای قبل از آن برایش قایل نیستید...وبازهم در ادامه زنان هنجار شکن را مستقیم و قاطعنه زن مسلمان میدانید و هیچ احتمال نداده اید که اینان ممکن است بهاییان منحرف و یا بیچارگان غافل از دین و ایمان هستند که نه اسلام را می شناسند و نه مسلمانی را..ما که همواره هوطنان مسیحی و ارمنی خود را دوست داشته و محترم شمرده ایم اما نمیدانم شم در انتهای نوشته تان چرا یک مرتبه خود ارتباطی با زنان مسیحی قایل شده و آنرا نقض می کنید..
در پایان هم که با شدت که نشان از تلاطم غریبی دارد فرموده اید شک ندارید که همسر رضاخان زن مسلمان بوده است و شیعه نیت و منظورتان ان شاالله خیر بوده است...
اما جهت یادآوری به شما خواهر گرامی عرض می کنم که زنان و دختران شیعه را در دانشگاهها،مناسبت های ملی،مناسبت های مذهبی،نمازهای جمعه،مزار شهدای عزیز پرپر شده وطن و همچنین هشت سال دفاع جانانه از میهن میتوانید ببینید...
راستی چند تایی از این دختران هموطنت را هم می خواهی بیشتر بشناسی کتاب دا را ورقی بزن...کاش میتوانستم خودم تقدیمتان کنم
عاقبت بخیر باشید...
اگر کلمهء (زیرکانه) که میتواند محلی از اتهام داشته باشد را حذف کنم , کامنتتان نمونه ای از نقد یک نظر به شیوهء یک فرد آگاه و توانمند از نظر فکری و عقیدتی است. (شادی)
اولش انسان خجالت میکشه ولی وقتی قبح گناه شکسته شد دیگر خجالت و وجدان وغیرت و......به کنار میرود و انسان با اون گناه انس میگیرد و بدان گناه عادت میکند.
حضور گاه و بی گاه من در سایت بولتن نیوز بیش از یكسال است. دل پر یا دل خالی را نمی دانم اما بهر حال من اندیشه ی شخصی خودم را دارم و براحتی هم در مورد هر مساله ای می توانم بنویسم و یا صرفنظر كنم.
در مورد خانم چكش و خصوصا سبك نگارش ایشان خدا را شاهد می گیرم كه هیچ ارتباطی نیست جز گاها هم كلام شدن هر دو ما در بخش نظرات سایت و اصلا ایشان را نمی شناسم. بسیار هم پیش آمده بصورت دقیق نظر شخصی من كاملا عكس نظرگاه این دوست گرامی هست و نمی دانم چرا گاه دوستان ما دو نفر را یكسان دانسته اند.
بهر حال موضوع عجیبی هست. البته بیشتر یكسان پنداشتن من و خانم چكش.
در ارتباط با نقد دوست گرامی آقای مهرداد، سپاسگذار هستم.
و توضیح اینكه چند سالی است من سعی میكنم با مراعات اصول اخلاقیات و حفظ مساوات در همه كیفیات و كمیات، زندگی كنم و این خصوصیات بعبارتی در نوشته های من نیز ظاهر می شود.
دوست عزیز، بولتن، سایر عزیزان، زندگی بسیار خاصی داشتم و گاها این بی مانند بودن باعث ایجاد جلب توجه می شود كه تعمدی هم نیست.
قصد ایجاد هیاهو ندارم. در این بخش من قصد توهین و حاشا و ایما و اشاره هم نداشتم. بله، به راستی نمیتوان مدعی شد خانم های هنجار شكن حجاب در كوچه و خیابان و بازار، مسلمان باشند. من گفتم مسلمان و شیعه چرا كه در ذهن من طبق استناد به اطلاعات منتشر شده از جمعیت ایران و اكثریت و اقلیت، بهائیان و مسیحیان و غیره در اقلیت جمعیتی هستند.
و قیاس از نوح و جلوه ی حجاب این خانم ها، در این عزیزان حجاب از حالت عادی اسلامی خارج و تشابه دارد با نوع حجاب زنان مسیحی.
من تفتیش عقاید را نیز نمی پسندم.
از دوست عزیز آقای مرتضی هم ممنونم كه لطف كردند و نشان دادند من هم یوزری با سابقه ی قبلی در سایت بولتن هستم نه تازه واردی گمنام.
مساله ی بود و هست و خواهد بود. بله ثواب و مستحب و حقیقت و پاكی و درستی هم رو در روی گناه و زشتی و پلیدی و نا ثواب هم به همینسان اینگونه.
این چرخه ی دو زیست ناهمگون در جهان هستی از اعتقادات غیر قابل تغییر و فسیل شده ی خاصمن هست خانم نرگس.
جناب آقای بولتن خسته نباشید. ممنونم و با تشكر از تمامی زحماتتون مسئولیت انتشار یا عدم انتشار متن من با شما.
روز و شبتون خوش.
شادی جان من منظور شما را متوجه نشدم
میشه کمی توضیحات بدهید؟
منظور از "این چرخه ی دو زیست ناهمگون در جهان هستی" دو كمیت خیر و شر بود كه در نهاد بشر دو پا به فعل كیفیت درستی و نادرستی تعبیر می شود.
اینكه گفتم اعتقاد فسیل شده ی من چرا كه در سنین خردسالی و كودكی برای اول بار با این نگرش به جهان مادی آشنا شدم و جزو معدود اعتقادات من هست كه تغییر و دخل و تصرفی در آن نیست.
بنوعی اعتقادی است با شكل و شمایل شرقی و آسیایی و بنوعی یك تز قدرتمند در علوم نظری مثل فلسفه را شامل می شود.
در فرهنگ آسیایی، چینی بنام ئین و یانگ از آن نام برده شده و از نظر تاریخی قدمتی پنج هزار ساله در بر میگیرد كه برخی متفكرین و محققین غربی بر اساس ستناد به آثار باستانی چینی، سانسكریتی قدمت آنرا هشت هزار سال تعئین كرده اند.
من نیز با برخورد و مطالعه و بررسی های اولیه دوران كودكی به آن معتقد شدم و بعدها با صدها بار بررسی و تفكر، هر بار قدرت اعتقادی من به آن دو چندان شده.
بطور ساده گویانه ئین و یانگ، (تای چی چوآن) كلیت عالم مادی را تشكیل می دهد. بعبارتی دو كیفیت ناهمگون در جهان هستی در هنگام خلقت به ودیعت گذاشته شده است.
دو كیفیت و در عین حال كمیتی كه، پیكره ی ناهمسان و بطور مطلق عكس یكدیگر ذات و هستی تمام جهان هستی را غالب بخشیده اند.
مثال ها در شعور و فهم بشری برای استنباط و قیاس این دو حالت بسیار ادراك پذیر و در عین حال غیر قابل تردید هستند.
این دو ناهمسانی در ذره ذره ی كالبد عالم نهفته است، مانند: روشنایی و تاریكی، روز و شب، خوبی و بدی، پاكی و ناپاكی، مرد و زن، و حتی در كالبد و ذره ذره ی این جهان بی انتها كه در قرن بیست و یكم در علم فیزیك اتمی بدان پی بردیم. یعنی ماده و ضد ماده.
این ناهمسانی به قالب عالم هستی معنا بخشیده، وجود هر دو لازم و ملزوم یكدیگر و در حالت نبود یكی، آن دیگری نمی تواند معنا داشته باشد. در زندگی انسانی نیز هر دو با یادآور شدن اخلاقیات در دو كیفیت و كمیت به عنوان راستی و درستی در برابر دروغ و نادرستی حضور دارند.
این حضور دو ناهمسان حتی در ساختار ژنوم موجودات زنده و ژنتیك انسان بصورت دو رشته ی ژنی كاملا عكس یكدیگر دیده می شوند.
مثال و مقایسه ی آخر اینكه حتی مغز انسان را نیز دو نیمه ی ناهمگون و ناهمسان در كنار یكدیگر تشكیل داده اند.
من معتقدم سری بزرگ و هاله ای عظیم از علم الهی در پشت این دو تركیب ناهمسان و ناهمگون موجود است و متصورم این عدد یعنی دو در دست الهی ورای آن اهمیتی ست كه ما انسان ها در شعور خود و ریاضیات ابتدایی خود قائل بر آن هستیم.
بهر حال خلاصه گویی شد و تعجیل در پاسخ به سوال شما.
از سایرین و بولتن هم سپاسگذارم. موفق باشید.
این را خود خدا هم در قرآن فرموده است که: ما شما را جفت آفریدیم.سوره نبا آیه 8
ولی این صحبتها چه ربطی به شکستن قبح گناه و عادی شدن گناه با تکرار آن است؟