وى که مُجرم اصلى در فاجعه خونبار کربلا بود، تنها سه سال پس از این فاجعه، در 38 سالگى با ننگ آمیزترینِ مرگها از دنیا رفت و با مرگش، حکومت ننگین خاندان ابوسفیان نیز پایان یافت.
«دانشنامه امام حسین(ع)» درباره قولهای مختلف علّت مرگ ناگهانى یزید، مینویسد: در این زمینه قولها مختلف هستند، اما مورّخان، اتفاق نظر دارند که افراط در مِىگُسارى و بَدمستى، موجب هلاکت او شد.
برخى گفتهاند: وى هنگام رقص و در حال بدمستى به زمین خورد و مغزش متلاشى شد، برخى گاز گرفته شدن توسط میمونش را که با وى بازى مىکرد و برخى کثرت مىگسارى و قى کردنِ پیاپى آن را عامل هلاکت او ذکر کردهاند.
همچنین گزارش شده که صورت او پس از مرگ، همچون قیر سیاه شد و با ظاهرى چون باطنش به عالم آخرت منتقل شد.
* نبش قبر فرزند و نوه ابوسفیان کی اتفاق افتاد
ناگفته نماند که عباسیان، در سالهاى نخست حکومتشان، قبرهاى یزید، معاویه و عبدالملک بن مروان را نبش کردند و استخوانهاى باقى مانده آنان را آتش زدند.
در کتاب «أنساب الأشراف» نبش قبر یزید، این گونه روایت میشود: وقتى عبدالله بن على عباسى (1) به رود ابو فُطرُس (2) رسید، دستور داد که براى بنى امیّه اعلام امان کنند، آنان همه در اطراف او گرد آمدند و سپاه خراسانى -حامى بنى عبّاس- با گُرز به آنان یورش آورد و آنها را کشت.
عبدالله هم جمعیتى از آنان و پیروانشان را به قتل رساند و دستور داد قبر معاویه را شکافتند و چیزى از معاویه جز استخوان باریکهاى باقی نمانده بود، قبر یزید بن معاویه را هم شکافتند و جز استخوانهاى بند مفاصل پاى او را پیدا نکردند، از عبدالملک بن مروان نیز قطعههایى از سرش پیدا شد... و هر چه از گورها گرد آورده بودند، آتش زدند.
*پینوشتها:
1.عبدالله بن على بن عبدالله بن عبّاس بن عبدالمطّلب، عموى سفّاح و منصور عبّاسى بود که از سوى سفّاح به جنگ با مروان بن محمّد (آخرین خلیفه اُموى) گسیل شد و به سوى مروان رفت تا او را کشت و بر منطقه شامات، سیطره یافت و تا پایان خلافت سفّاح، فرمان رواى آن جا بود، وقتى منصور به حکمرانى رسید، او با منصور به مخالفت برخاست و مردم را به سوى خویش، دعوت کرد، منصور، او را زندانى کرد و در زندان بغداد ماند تا سقف زندان بر سرش خراب شد و در سال 147 قمری کشته شد.
2.جایى است در نزدیکى رمله در فلسطین.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com